English Version
This Site Is Available In English

به برکت لژیون سردار گره از کارمان باز شد

به برکت لژیون سردار گره از کارمان باز شد

به نام آنکه جان را فکرت آموخت
چراغ دل به نور جان برافروخت

من وقتی به گذشته می‌نگرم که چه بودم و با چه حالی وارد کنگره شدم و اکنون در چه وضعیت و چه احوالی قرار دارم، به فکر فرو می‌روم، این‌که به واسطه کنگره چه چیزهایی به‌دست آورده‌ام و اکنون چه وظیفه‌ای در قبال دریافت‌هایی که از کنگره داشته‌ام بر‌عهده من است.
من و مسافرم سه سال پیش وارد کنگره شدیم، کنگره را پذیرفتیم و به خودمان اطمینان دادیم که درمان قطعی همین‌جا اتفاق می‌افتد و با این باور شروع به سفر کردیم. تحولاتی که در ما ایجاد شد، هم برای خودمان و هم برای کسانی که در جریان مسئله ما بودند، بسیار جالب بود و همین امر باعث شد، زمانی‌که جشن گلریزان برگزار شد، به‌واسطه حال خوبی که دریافت کرده بودیم، درسال اول مسافرم عضو لژیون سردار شد و خودم هم در حد توانم پرداختی داشتیم.
به برکت لژیون سردار گره از کارهایمان باز شد و مسافرم توانست، شغلی را ایجاد کند و در سال دوم دنوری خودش را اعلام کند، با این‌که هنوز از نظر مالی تأمین نشده بودیم، اول مخالفت می‌کردم؛ ولی زمانی‌که آقای مهندس در مورد مسافری که به صورت رایگان در کنگره درمان می‌شود، صحبت کردند که چه هزینه‌هایی را برای کنگره در‌بر دارد، به مسافرم گفتم که این کوچکترین خدمتی است که می‌توانیم انجام دهیم و ما با این کار فقط هزینه درمان خودمان را پرداخت می‌کنیم. خودم نیز در سال دوم عضو لژیون سردار شدم و اکنون که سال سوم حضورمان در کنگره است، خداوند این فرصت را داد که بتوانم فرزندمان را عضو لژیون سردار کنیم و امیدوارم خداوند این توفیقات را روز‌افزون کند تا بتوانیم تمام اعضای خانواده‌مان را به برکت حضور در کنگره و دریافت‌هایی که داشته‌ایم دنور و پهلوان کنیم؛ اما در مسئله علمی هر دو توانستیم در آزمون راهنمایی شرکت کنیم و نمره قبولی کسب کنیم تا بتوانیم مثل راهنمایان عزیز که‌ چراغ راه ما شدند تا به این حال خوش برسیم، ما نیز بتوانیم خدمت کوچکی که ابتدا برای رشد و آموزش خودمان است و سپس کمک به اشخاصی که مانند ما دچار اعتیاد و تخریب شده‌اند، بکنیم.
امیدوارم در کنگره بمانیم و از آموزش‌های آن بهره بگیریم و به دیگران هم منتقل کنیم. از آقای مهندس و خانواده محترمشان و راهنمایان عزیز که بدون هیچ چشم‌داشتی مسیر را برای ما روشن کردند، سپاسگذارم و امیدوارم برکت این خدمتها در زندگیشان جاری باشد.
خدای مهربان من، یاری‌مان کن تا با دست‌هایمان بخشش، با زبانمان دلجویی، با نگاهمان محبت، با افکارمان سازندگی کنیم و با یاد تو به آرامش برسیم.

نویسنده: همسفر ثنا رهجو راهنمای همسفر سمیه (لژیون هفتم)
ویراستاری و ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون هفتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی دنا

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .