دوازدهمین جلسه از دوره بیست و چهارم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی اسبیکو، با استادی مسافر فرامرز، نگهبانی مسافر حمید و دبیری همسفر فرشاد با دستور جلسه«در استحکام پایههای مالی و علمی کنگره، من چه کردهام؟»، پنجشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان فرامرز هستم یک مسافر؛
از نگهبان جلسه آقای حمید سپاسگزارم که بنا بر شرایط روحی که من دارم امروز این جایگاه خدمتی را به من دادند. جایگاههای خدمتی در کنگره هرجا که باشند انرژیزا هستند و من هم به این انرژی نیاز داشتم؛ اما دستور جلسه امروز گفته است که من در استحکام پایههای مالی و علمی کنگره چه کردهام؟ وقتی میگوید من چه کردهام؟ هر کدام باید از خودمان بپرسیم که من چه کردهام؟ یعنی همه در این سیستم شریک هستیم، در این شعبه شریک هستیم، همه در ساختمان کنگره شریک هستیم، در کل کنگره شریک هستیم، فرقی نمیکند و این سیستم مربوط به شخص خاصی نیست و ما باید سپاسگزار خداوند باشیم که ما را در این سیستم قرار داده است و به ما اجازه داده است که در پایههای مالی و علمی این سیستم شریک باشیم و واقعاً خیلی مهم است. همانطور که همه در لایو دیدید مهندس باآنهمه خدماتی که انجام داده است هنگام جلسه بغض کردند. ما باید بدانیم همانطور که برای مهندس کار انجام داده است برای همه اعضای کنگره سیستم کنگره کار انجام داده است؛ ولی نه به یک اندازه هر کدام بهاندازهای که تزکیه و پالایش شدهایم بهاندازهای که خدمت کردهایم هر کدام بهاندازه اعتماد و اعتقادی که نسبت به سیستم داریم کنگره همان قدر به ما خدمت میکند، به ما اجر معنوی میدهد که هر بار معنوی بار مادی هم به دنبال دارد حالا برای بعضیها بیشتر و برای بعضیها کمتر. یک شعری هست که میگوید این جهان کوه است و فعل ما ندا سوی ما آید نداها را صدا یعنی کنگره مانند همان کوه است هر صدایی که ما درآوریم آن صدا زیباتر شیواتر و رساتر بهسوی ما باز میگردد

پس ما هر خدمتی، هر فعلی که در کنگره انجام دهیم به شکل زیباتری به ما باز میگردد و ما باید اعتماد و اعتقاد داشته باشیم؛ زیرا این راه قطعاً بالا و پایینهای زیادی دارد. استاد امین در CD سختیها به زیبایی فرمودند: که اگر از قلهای بخواهیم به قله دیگری برویم ابتدا باید پایین بیاییم و به دره برویم به عمق تاریکی برگردیم سپس دوباره از قله بعدی بالا برویم. این راه و این سیستم پستی و بلندیها، تاریکیها و روشناییهای زیادی دارد من زمانی که وارد کنگره شدم بیماری MS داشتم بهگونهای که حتی نمیتوانستم راه بروم حتی نمیتوانستم دکمههای پیراهنم را ببندم نمیتوانستم رانندگی هم کنم. راهنمایم به من میگفتند: هر طور که شده باید CD بنویسی و من با زحمت فراوان خودکار را لای انگشتانم نگه میداشتم و با کش پول خودکار را به انگشتانم میبستم و هنوز آن صفحات اول را که نوشتم دارم و روزی که به خدمت آقای مهندس برای رهایی رفتم ۱۲۵ تا CD را نوشته بودم؛ یعنی آنقدر به این راه علاقه داشتم. مدارک پزشکی سال ۹۷ من همراهم است که برای من نوشتند به پرستار سه شیفت نیاز دارد؛ یعنی قبل از اینکه سفر کنم و اما در MRI جدید تمام مشکل من برطرف شده بدون اینکه هیچ دارویی مصرف کنم البته به جز خدمات کنگره. زمانی که وارد کنگره شدم من بیماری ژنتیکی لکنتزبان شدید داشتم، اوایل سفرم هنگامی که نوشتارها را تقسیم میکردند از ترس خواندن نوشتارها قایم میشدم چون نمیتوانستم بخوانم؛ اما من شروع به مشارکتکردن و آموزش گرفتن کردم خوشبختانه لکنتزبانم هم رفع شد. وقت جلسه را نمیگیرم از اینکه به صحبتهای من گوش کردید سپاسگزارم.
رهایی مسافر محمود لژیون دهم
.jpg)
تایپ و ویرایش: مسافر امیر لژیون ششم
عکس و ارسال: مسافر حمیدرضا لژیون اول
- تعداد بازدید از این مطلب :
218