English Version
This Site Is Available In English

اجرا کردن آموزش‌های کنگره۶۰

اجرا کردن آموزش‌های کنگره۶۰

پنجمین جلسه از دوره نودمین کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره۶۰ نمایندگی آکادمی با استادی راهنمای محترم مسافر سیروس، نگهبانی مسافر سعید و دبیری مسافر بهروز با دستور جلسه "در استحکام مالی و علمی کنگره ۶۰ من چه کرده‌ام" چهارشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار نمود.

سخنان استاد:

سلام دوستان سیروس هستم مسافر، خوشحالم در خدمت شما دوستان هستم و خداوند را سپاس می‌گویم که به من اجازه داد که خدمت کنم. از نگهبان و دبیر جلسه هم تشکر می‌کنم. در مورد دستور جلسه نظر من این است که اول باید انسانی شده باشم که سپاسگزاری را یاد گرفته است، نه در کنگره۶۰ بلکه در کل سطوح جامعه. هر جایی که کار یا زندگی می‌کنیم و یا از کسانی‌که زندگی ما توسط کار کردن برای آن‌ها تامین می‌شود باید سپاسگزاری کنیم. باید با خودم فکر کنم که من برای این افراد چه کرده ام؟ اگر من صاحب‌کاری دارم که همه جوره حواسش به من است حتما باید از خودم بپرسم که من برای این صاحبکار چه کرده‌ام؟ هیچ چیز یک طرفه نیست و انسان‌های سپاسگزار باید حتما خدمت‌های دیگران را ببینند. من از آقای مهندس یاد گرفتم که فکر کنم من برای پدر و مادرم چه کرده‌ام؟ کشور و مملکت برای من چه کرد و من برای آن چه کردم؟ یک بار هم که شده از خودمان بپرسیم من برای همسرم، فرزندم چه کرده‌ام؟ اگرچه هر خدمتی هم کردم وظیفه‌ام بوده است. این سوال باید برای همه پیش بیاید. وقتی آقای مهندس دستور جلسه‌ای را مشخص می‌کنند فقط برای داخل کنگره نیست و من باید این آموزش‌ها را بیرون از کنگره هم اجرا کنم. نمی‌شود تمام موارد اعم از جامعه، پدر و مادر، همسر، فرزندان، همسایگان و محله را داخل این دستور جلسه جا داد به همین خاطر جناب مهندس یک دستور جلسه انتخاب می‌کنند و این هوش ماست که دستور جلسه را خارج از کنگره هم اجرا کنیم. من برای آپارتمانی که در آن زندگی می‌کنم چه کرده‌ام؟ آیا کفش‌هایم را جلوی درب رها می‌کنم، آیا شیرابه زباله‌ها را در راه پله‌ها می‌ریزم؟ من نمی‌توانم بگویم چون در محله‌های جنوب شهر زندگی می‌کنم پس کاری هم برای محله و آپارتمان خودم انجام نمی‌دهم. اگر قرار است من این دستور جلسه را درک کنم لازم است اول سپاسگزاری را یاد بگیرم، اگر یاد بگیرم دیگر از کنگره طلبکار نیستم. جناب مهندس که بنیان کنگره هستند و هر ساعت از روز در حال خدمت به کنگره هستند، در صحبت‌های خود با بغض اعلام می‌کنند که من هنوز بدهکار کنگره هستم و این یک درس است برای من. با این درسی که می‌گیرم به خودم اجازه نمی‌دهم از خدمت‌هایم در کنگره حرف بزنم و می‌پذیرم که من هم به کنگره بدهکارم. من درک کرده‌ام که در کنگره چیزی که مهم است فقط پیوند محبت است و زندگیم از این‌جا شکل می‌گیرد. هیچوقت به خودتان نگویید من برای خدمت مالی به کنگره کوچک هستم. مثال گنجشکی که برای خاموش کردن آتش در جنگل با نوک کوچک خود روی جنگل آب می‌ریخت را بیاد بیاورید، گنجشک می‌دانست که با آن مقدار آب، آتش خاموش نمی‌شود ولی می‌گفت ظرف من همین‌قدر است و من به وظیفه‌ام عمل می‌کنم. داخل کنگره هم همین است و هر کس می‌تواند به اندازه وسع خودش خدمت مالی انجام دهد چون این‌جا خانه ماست. کسی‌که یک بار به جلسات کنگره می‌آید و درمان هم نمی‌شود و از کنگره خارج می‌شود هم تا ابد بدهکار کنگره است، چه برسد به منی که درمان شدم و سال‌ها در کنگره هستم. من بدهکار به کنگره هستم و اگر خدمت مالی هم انجام دهم در انتها سودش به خودم می‌رسد. حواسمان باشد که ما برای کنگره چه کاری انجام داده‌ایم و کنگره برای ما چه کرد و می‌کند. برای قسمت علمی کنگره هم به یک مورد اشاره می‌کنم. روزی جناب مهندس فرمودند من آن‌قدر حرف و آموزش دارم که آنها را در سی‌دی ها ضبط کنم، ولی فعلا ظرفیت شنیدن و درک کردن این صحبت‌ها موجود نیست فعلا همین مقدار کافی است. نظر شخصی من این است که در قسمت پایه‌های علمی کنگره من تنها کاری که می‌توانم انجام دهم این است که علم کنگره را داخل و خارج کنگره اجرا کنم و وقتی این کار را انجام می‌دهم یعنی در حال اشاعه و پخش کردن علم کنگره هستم. محبت، عشق به انسان دوستی و احترام را داخل کنگره یاد گرفتم و اگر همین موارد را درست انجام دهم یعنی پایه‌های علمی کنگره را مستحکم‌تر کرده‌ام. هر دستور جلسه یک بخش کنگره‌ای دارد و یک بخش بیرونی‌. این‌جا هم مثل دانشگاه است و هر چه در این‌جا یاد می‌گیریم در آینده، در اجتماع و جامعه هم قابل اجرا است. انشاالله که من بتوانم دستور جلسات را درست بفهمم و درک کنم و هیچ‌وقت خودم را ناچیز نشمرم و فکر نکنم کمک‌های مالی کوچک من به درد کنگره نمی‌خورد. تک تک شعباتی که در تهران و شهرستان شکل گرفته است از همین کمک‌های مالی کوچک من و شماست. اگر مسافران و همسفران نباشند کنگره‌ای در کار نیست و همه ما یک خانواده هستیم که هر روز در حال بزرگ شدن است. امیدوارم من بتوانم بیشتر به دستور جلسه فکر کنم و تاکید می‌کنم که همه چیز از همین حمایت کردن سبد قانون یازدهم شروع می‌شود. قدیم‌ها وقتی سبد در جلسه می‌چرخید، عده‌ای بلیط‌های دو تومانی اتوبوس را داخل آن می‌انداختند و از دل و جان سبد را حمایت می‌کردند و حمایت کردن از سبد را وظیفه خودشان می‌دانستند. اوایل سفرم با همسفرم با اتوبوس به کنگره می‌آمدیم که بتوانیم مبلغی را برای حمایت از سبد قانون یازدهم کنار بگذاریم. به این مسئله ایمان داشتیم و خداوند چند برابر آن مبالغ را به خانواده‌ام برگرداند. الان هم باید به همین شکل باشد. امیدوارم همگی ما بتوانیم بهتر فکر کنیم و بهتر عمل کنیم. از این‌که به صحبت‌های من توجه کردید از همه شما تشکر می‌کنم.

تایپ: مسافر امیر لژیون یکم

عکس و تنظیم خبر: مسافر محمدحسین 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .