من در گذشته، یک فرد ناامید و افسرده و بیحال و پر از ترس و نگرانی، که از همه جا و همه کس بریده بودم و دیگر امیدی به درمان مسافرم نداشتم؛ ولی ذرهذره با آموزشهای کنگره۶۰، متوجه خیلی چیزها شدم که مهمترین آنها پی بردن به عظمت و بزرگی خداوند بود؛ چراکه متوجه شدم؛ اگر خداوند در قرآن وعدههایی داده؛ هیچ کدام از آن وعدهها دروغ نبوده است. خداوند در قرآن راه درست و یا اشتباه زندگی کردن، را به من انسان نشان میدهد؛ ولی چون من در ناامیدی و ترس و نگرانی غرق بودم و با اینکه بارها و بارها قرآن را ختم کرده بودم و همه این چیزها را میدیدم و میخواندم؛ ولی اصلا متوجه نبودم که خداوند چه میگوید و همیشه از خداوند گله میکردم و میگفتم تا کی قرار است من امتحان شوم؟ تا اینکه کنگره یادم داد که همه این آیات به من راه و رسم درست زندگی کردن را نشان میدادند و میگفتند: که اگر به سمت ضدارزشها بروم در جهنمی که خودم آن را به وجود آوردهام زندگی خواهم کرد؛ ولی اگر به سمت ارزشها بروم و به فرامین الهی عمل کنم، بیشک در بهشت خواهم بود. بهشتی که خداوند وعده داده است.
بهشت یعنی: آرامش و آسایش درونی، من با آموزشهای کنگره به این باور و اعتقاد رسیدهام که خداوند خیلی بزرگتر از آن چیزی است که من، فکرش را میکردم. من همیشه از خداوند اندازه خودم میخواستم؛ ولی خداوند با قرار دادن کنگره در سر راه من؛ بزرگی خودش را برای من ثابت کرد.من همیشه، از خداوند راهی برای نجات مسافرم میخواستم و همیشه ذهنم پر بود از سوالهای بیجواب؛ ولی الان در کنگره آرام آرام به جواب همه سوالهایم میرسم. من وقتی برای کمک به یک دردمند، که مسافر خودم بود، قدم به کنگره گذاشتم؛ ولی خداوند و کنگره چیزهای باارزش زیادی یادم داد. چیزهایی که من شاید میدانستم که خوب و نیکو است؛ ولی هیچ موقع درک نکرده بودم. اینکه بتوانی به یک دردمند کمک کنی و دل یک دردمند را به دست بیاوری و خدمت به خلق خدا کنی، این قدر به بهتر شدن حال خودت کمک خواهد کرد. همه اینها را گفتم که بگویم، من چگونه میتوانم جبران کنم این همه ارزشهایی که به دست آوردهام؟ آقای مهندس که خودشان، بنیانگذار این مکان مقدس هستند و خانوادههای زیادی را توسط کنگره، از نابودی مطلق نجات دادهاند و باعث شدند افراد زیادی مثل من متوجه قانون زندگی شوند و روز به روز به خداوند نزدیکتر و از ضدارزشها دور شوند.
اگر بعد از همه این کارها و کمکهایی که برای استحکام مالی و علمی کنگره کردهاند، بغض میکنند و میگویند هیچ کاری نکردهاند، من چطور میتوانم بگویم که کاری برای کنگره کردهام؟ منی که با کوچکترین خدمت در کنگره آموزشهایی دیدهام که باعث بهتر شدن حال خودم بوده است؛ پس چه بگویم؟ ولی الان اگر خداوند خواسته و من در جایگاه مرزبانی خدمتگذار شدهام؛ من باید به عنوان یک مرزبان، به این دستور جلسه خوب فکر کنم و به خود بگویم، من چطور میتوانم به استحکام پایه های کنگره۶۰، کمک کنم؟ من میتوانم در این جایگاه، تمام سعی و تلاشم را برای استحکام پایههای مالی و علمی کنگره۶۰، انجام دهم. چراکه هر سازمان مردم نهادی، اول به نیروی انسانی قوی و پایبند به قوانین نیاز دارد، تا پایههای خود را قوی کند. من میتوانم با خدمت صادقانه و با عدالت به همنوعان خودم و کمک کردن به بهتر شدن حال آنها، نقشی داشته باشم در به تحقق یافتن آرزوی آقای مهندس، که جهانی شدن کنگره۶۰، میباشد و اینکه به امید خداوند، انشاالله هیچ دردمندی روی زمین نباشد، کمکی کرده باشم. سعی کنم، این مکان مقدس را حفظ کنم برای آیندگان و برای خودم وظیفه میدانم از همه عزیزانی که در این راه کمکم کردن تشکر و قدردانی کنم. از آقای مهندس و خانواده محترم ایشان و راهنما همسفر شهلا و ایجنت همسفر شیوا و راهنما مسافر جواد کمال تشکر و قدردانی را دارم.
نویسنده: مرزبان خبری همسفر معصومه
ویراستاری و ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر عاطفه (لژیون چهارم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی قیدار
- تعداد بازدید از این مطلب :
236