سال ۱۳۹۰ بود که در شعبه هیدج خبر تشکیل لژیونی به نام لژیون مالی به گوشمان رسید، در ابتدا این موضوع برایمان مبهم بود و پرسشهای زیادی در ذهنمان شکل گرفت؛ اما از آنجایی که در کنگره آموختهایم فرمانبردار محض باشیم، هیچ اعتراضی نکردیم. من اشتیاق زیادی داشتم که مسافرم عضو این لژیون شود، چرا که از آن دسته انسانهایی بود که همیشه در بخشش مالی پیشقدم بود و بیش از هر آموزش دیگری در کنگره، به مسئله مالی اهمیت میداد. با این حال، به دلیل فاصلهای که از کنگره گرفتیم، موفق به اجرای این امر نشدیم. چند سال بعد، با ورود دوبارهام به کنگره، با لژیون سردار مواجه شدم که جایگزین نام لژیون مالی شده بود.
این موضوع از نظر من بسیار جالب بود و با گذشت زمان کمکم تصمیم گرفتم برای عضویت در این لژیون تلاش بیشتری کنم. وقتی میدیدم همسفرانی که با پرداخت پول و عضویت در این لژیون حال بسیار خوبی دارند؛ اما با وجود درآمد اندک و مشکلات ناشی از اعتیاد مسافرم که دیگر در کنارم نبود و به رحمت خدا رفته بود، تصمیم گرفتم خودم با نهایت سعی و تلاش به این خواستهام برسم.
شاکر خداوند هستم که این اتفاق افتاد و من توانستم عضو لژیون سردار شوم. نتایج بخشش مالی و علمی در کنگره وصفناپذیر است؛ چرا که باید لمس شود، همانند بوی گل که فقط با حس کردن میتوان آن را درک کرد. در یکی از مشارکتهایم که در حضور آقای مهندس انجام شد، آرزو کردم روزی با شال پهلوانی در جایگاه قرار بگیرم. در زمینه علم و دانش نیز تا پیش از آن هیچگاه به این فکر نکرده بودم که چه خدمتی میتوانم انجام دهم؛ چرا که در ابتدای ورودم به کنگره تنها هدف من رهایی از افکار آزاردهنده ناشی از فقدان فرزندم بود؛ بنابراین تمرکزی بر بخش علمی نداشتم؛ اما با راهنماییهای استاد عزیزم، کمکم وارد مسیر نوشتن سیدیها و شرکت در آزمونها شدم.
در سال ۱۴۰۱ موفق به دریافت شال سبز راهنمای تازهواردین شدم و گامبهگام این مسیر را طی کردم. هرچند با هر قدمی که در این راه برمیدارم، احساس کمبود و نادانی بیشتری در خود دارم و گمان میکنم هنوز چیزی نمیدانم و کاری نکردهام؛ اما همواره از خداوند توفیق خدمت و دریافت آموزش بیشتر را طلب کردهام تا در کنار انسانهایی از جنس خودم، به آرامش درونی و حال خوش برسم.
تجربه من در قبولی شال نارنجی راهنمایی، ابتدا هیچ تمایلی به شرکت در آزمون نداشتم؛ چراکه ضعفها و کمبودهای درونیام مرا بیش از پیش آزار میداد. این تفکر در ذهنم شکل گرفته بود که چگونه میتوانم دست یاری به انسان دیگری دراز کنم؟ در حالیکه خودم سرشار از نقص هستم، به همین دلیل با اسیستانت شعبه، خانم ناهید عزیز، صحبت کردم و تصمیم خود برای شرکت نکردن در این آزمون را با ایشان در میان گذاشتم؛ اما ایشان با آرامش گفتند: با قبولی در آزمون و دریافت شال کمک راهنمایی، آموزشهای بیشتری خواهم دید و به مرور نواقص درونیام ذرهذره برطرف خواهند شد.
اینکه عضو لژیون سردار باشم یا شالی به گردن داشته باشم، مسلماً تنها قطرهای از اقیانوس بیکران کنگره است؛ اما خوشحالم که در ۴ سال حضورم در کنگره بیهوده قدم برنداشتهام. من امروز برای دریافت شال نارنجی راهنمایی از دستان پرتوان آقای مهندس لحظه شماری میکنم. این مسیر، حاصل تلاشهای مکرر بوده که باعث رشد من شده است و من تا پایان عمر مدیون و سپاسگزار کنگره و آقای مهندس خواهم بود.
نویسنده: راهنما تازهواردین همسفر رویا رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون هفتم)
رابط خبری راهنما تازهواردین: راهنما تازهواردین همسفر رویا رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون هفتم)
ویراستاری و ارسال: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون اول) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی صائب تبریزی
- تعداد بازدید از این مطلب :
106