وقتی به گذشته برمیگردم متوجه افراط و تفریط در مسائل مادی و معنوی زندگیام میشوم. آنقدر غرق در معنویات بودهام که گاهی میگفتم پول ارزش ندارد، مادیات ارزش ندارد تا اینکه به مشکلات مادی برخورد کردم، از دیگران قرض کردم و پسدادن این قرض همراه با ترس و استرس بود، در ادامه دچار حس ناامیدی و پوچی شدم، زمان گذشت و وارد کنگره شدم، در کنگره صحبت از آموزش بود، تعجب من از این بود که اعتیاد چه ارتباطی با آموزش دارد؟! آموزشها ادامه داشت تا به وادی پنجم رسیدم؛ وادی که باید آموزشهایی که یاد گرفتم را عملیاتی کنم، یکی از پلههای رسیدن به آرامش، تزکیه و پالایش، پسانداز بود و من این باور غلط را داشتم که پس انداز برای افراد ثروتمند است و من که درآمدی ندارم که پساندازی داشته باشم! در آموزشهای کنگره آموختم که افراد فقیر باید پسانداز کنند؛ اگر تکه نانی دارم نصف آن را نگه دارم و اسراف نکنم. یک روز مرزبان اعلام کرد که جشن گلریزان در پیش است. مشتاق جشن بودم ولی محتوای جشن را نمیدانستم تا روز موعود فرا رسید و جشن برگزار شد، جمله استاد جلسه تلنگری در ذهنم زد؛ استاد فرمود: قبل از کنگره به هر ریسمانی چنگ میزدیم تا اعتیاد درمان شود و نشد، میلیونها پول خرج کردیم تا درمان بشویم و نشد، چقدر حاضر بودیم پول خرج کنیم تا یک ساعت آرامش و آسایش داشته باشیم و الان چقدر حاضریم پرداخت کنیم تا این آرامش و آسایش را که با تمام سختیها و مشقتها به دست آوردهایم، حفظ کنیم؟! در جشن گلریزان با واژه لژیون سردار، دنور و پهلوان آشنا شدم. افرادی که با رضایت کامل خود و با علم بالایی که در جهانبینی یاد گرفتند مبالغی را به کنگره کمک میکردند. کمک این افراد برای درمان اعتیاد، ساخت دانشگاه، تحقیقات و پروژههایی که برای درمان سرطان انجام میگیرد، صرف میشود. سه ضلع؛ منابع آموزشی، منابع انسانی و منابع مالی باعث رشد و پیشرفت کنگره شدهاست. الهی شکر در کنگره توفیق خدمت در لژیون سردار و راهنمای DST نصیبم شدهاست. امیدوارم که بتوانم رهجوی خوبی برای راهنمای عزیزم و برای جناب آقای مهندس باشم و هم خدا و هم آقای مهندس از من راضی باشند.
نویسنده: راهنما همسفر الهام (عضو لژیون سردار)
ارسال و ویراستار: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر زهرا (عضو لژیون سردار) دبیر سایت
همسفران نمایندگی جهانبین شهرکرد
- تعداد بازدید از این مطلب :
291