خداوند را بهخاطر زندگی امروزم و اذن ورودم به کنگره، هزاران مرتبه شکر میکنم. از زمانیکه وارد کنگره شدم، همهچیز تغییر کرد. اوایل فکر میکردم که فقط بهخاطر مسافرم باید بیایم و با آمدنم به ایشان لطف میکنم؛ ولی به مرور زمان متوجه شدم که من بهخاطر خودم باید بیایم، بمانم و آموزش صحیح را دریافت کنم و متوجه شدم که من هم مثل دیگران پر از ضدارزشها هستم؛ ولی منیت من اجازه نمیدهد که آنها را ببینم. خدا را شکر که آموزشهای کنگره به عمق قلبم نفوذ کرد و با خودم روبهرو شدم و دیدم که غرق نیکوتین شدم و روز به روز مصرفم بیشتر و بیشتر شده تا جایی که هیچچیزی به غیر از سیگار برای من الویت نداشت؛ اما اکنون با خواست و اراده قوی بهخاطر سلامتی خودم شروع به درمان کردم. اوایل سفر خیلی ترس داشتم؛ اما به مرور زمان با آموزشهای کنگره60 توانستم نیکوتین خودم را درمان کنم و در حال حاضر یکسال و هفده روز است که به دستان آقای مهندس آزاد و رها هستم. خدا را شکر بهواسطه درمان شدنم توانستم طعم شیرین مادر شدن را بچشم، رنگ صورتم خیلی بهتر شد، زمان بیشتری برای کار و خانوادهام اختصاص میدهم و با آموزشهای جهانبینی میتوانم اتفاقات و مشکلات سخت زندگی را با تفکر درست، صحیح و آگاهانه حل کنم و حالا حس و حال خیلی خوبی دارم. شکر شکر شکر
ویرایش: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر نازی (لژیون چهاردهم) دبیر سایت
ارسال: همسفر گندم رهجوی راهنما همسفر شهناز (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ستارخان
- تعداد بازدید از این مطلب :
98