English Version
This Site Is Available In English

در کنگره یاد گرفتم پولم را کجا هزینه کنم

در کنگره یاد گرفتم پولم را کجا هزینه کنم

نهمین جلسه از دوره پنجم کارگاهای آموزشی خصوصی مسافران نمایندگی آبیک با استادی مسافرعین اله،نگهبانی مسافرعلی ودبیری مسافر حبیب با دستور جلسه «در استحکام پایه‌های مالی و علمی کنگره ۶۰ من چه کرده‌ام  » در روز سه شنبه 30 اردیبهشت ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد: سلام دوستان عین الله هستم یک مسافر؛ خیلی خوشحالم که در خدمت شما عزیزان هستم ، که اولین مشارکت را انجام بدهم وآموزش بگیرم، دستور جلسۀ  استحکام پایه های مالی و علمی کنگرۀ 60 من چه کرده ام . کنگره همیشه با سه ضلع  کار می کند این دستور جلسه هم همین است علم که در راس آقای مهندس داریم که خدا را شکر در جهان حرف اول را می زند نیرو هم که همۀ عزیزان دوره دیدن قبول شدند آن هایی که تازه قبول شدند آنهایی که قبلا خدمت گذار بودند راهنما و مرزبان ها وهمۀ عزیزان که خدمت می کنند پایه های مالی هم که همان لژیون سردار که تشکیل می شود آقای مهندس می گوید حالا آن های که پهلوان و دنور هستند ، خوب است ولی آن هایی که با سطل آب می آورند آنکه با تانکر آب می آورد آنکه از آن بزرگ تر با کامیون آب می آورد ،آن سطل بیشترارزش دارد،  یعنی منظورش این است که آنهایی که در لژیون سردار همان پنج/ شش تومان  آنها در مجموعه بیشتر از پهلوان ها و دنور ها هستند
قبلا یک چیز را در ذهن ما فرو کرده بودند ، که پول چرک کف دست است ، نه واقعا خیلی مقدس است به قول آقای مهندس فرمایش کردند خیلی هم قدیس است پول نباشد اصلا برای خونۀ خودمان هم نمی توانیم یک بربری بگیریم ، پس پول چرک کف دست نیست ، این را بد جا انداخته بودند در جامعه خیلی هم خوب است، هر کسی می گوید پول بد است ، بیاورد بدهد به من پول خیلی هم عالی است چیزی که هست الان دانشگاه قشم ده هزار مترمربع کلی هزینه شده است ، این از کجا آمده است همۀ این عزیزانی که قطره قطره جمع شده است ، این دانشگاه به آنجا رسیده است بهترین متریال ها هزینه شده است هرچی حساب کنید خودتان می دانید که آقای مهندس نه می گوید از آن ور بوم بی افتید نه از این ور نه از جنس خیلی ارزان استفاده کنیم ، حالا چه ماه رمضان باشد چه جشن باشد چه هزینه های شعبه ها باشد نه چیز خیلی گرانی خرید کنیم  بهترین چیز را خریداری می کنیم یا هرچیزی که لازم است برای شعبه و هر جایی که لازم است  چون به قول آقای سلامی همۀ عزیزان صد و چهل پنجاه تا شعبه هر کدام شان در این ماجرا شریک هستند و هرکدام شان سهمی دارند، پس اینکه دارد هزینه می کند خیلی مواظبت از خود ما است.

من خودم اوایل خیلی ول خرج بودم چون پول خوب در می آوردم برایم مهم نبود و خیلی خرج می کردم، اصلا برایم مهم نبود ولی یکی دو سالی که دارم به اینجا می آیم آموزش می بینم و آموزش می گیرم نه اینکه خیلی خوب شدم ولی تازه می فهمم که پول را کجا باید خرج کنم چطورخرج کنم ولی قبلا ها برای ضد ارزش ها خیلی خرج می کردم ولی الان اینجا ازمن بپرسند برای کنگره چکار کردم حالا توان صدم را نگذاشتم ولی تقریبا چایی که اینجا می خورم می دانم که هزینۀ آن را پرداخت کردم من پارسال چیز هایی که هزینه کردم می خواهم بگویم کولر اینجا را خریدم قرار بود دوتا خریداری کنم آقا سامان فرمودند یکی را خریداری کن این تابلو روانی که اینجا هست آن را هزینه کردیم چند تا هواکش هر چیزی که نیاز بود تا آنجایی که توان مان بود و می رسید، توان مان بیشتر از این بود ولی از آن بند ها جدا شدن گاهی وقت ها سخت است هی دو دوتا چهارتا می کنم، می گوییم که خب اینجا هزینه کنم چرا در خانوادۀ خودم ولی آن جا هم نگذاشتم که از آن ها بزنم و در اینجا خرج کنم نه تقریبا آن تعادل را حفظ کردم آن که آموزش دادند و آموزش گرفتم تعادل را حفظ کردم نه از این ور بام افتادم ونه از آن  وربام.
  آقای مهندس می فرمایند واقعا آنجایی که بغض کردند،من خودم گریه ام گرفت این همه علم و این همه کتاب و این همه رهایی و این همه زحمت کشیدن آخرش بغض کردند ، گفتند من برای کنگره هیچ کاری نکردم ، من هنوز بدهکارم وای به حال ماکه خودمان را طلبکار ندانیم ، ولی چیزی که هست بیاید برای یک بار هم که شده همه مان امتحان کنیم یکی از بچه های اینجا می گفت که من ششصد تومان پول داشتم می خواستم از بخشی از سرداری ام را بدهم هر بار با خودم دودوتاچهارتا می کردم و سختم بود می گفت دل به دریا زدم آمدم سرداری ام را کشیدم از فردایش اتفاق هایی برایش افتاد و بالاخره این است که خدا می گوید هفتاد برابر نه خیلی هم بیشتر است گاهی اوقات ما اصلا نمی توانیم حساب کنیم این است که بیاییم برای یک بار هم شده، امتحان کنیم، بیایم حالا سرداری است دنوری است سبدی که از جلو مان رد می شود بی تفاوت نباشیم ، دست مان دل مان نلرزد خوش به حال آن کسی که آن خدمت می آید به سمتش پیدایش می کند ، آنجا نباید جا خالی بدهیم،
  با آغوش گرم از آن استقبال کنیم و خدمت را بگیریم، حالا چه فیزیکی باشد مالی باشد چه علمی باشد حالا یک کسی می آید علمش را دارد تازه وارد می آید ، وقتی می آید برای آموزش آن خودش بزرگ ترین خدمت است که آن را جذب می کند و نگه اش می دارد یا یکی از دوستان مشارکت می کند می بینید گره آن شخص در همان مشارکت ها بود که گره اش آنجا باز می شود و جذب می شود و می ماند این است که ان شاء الله دست به دست هم بدهیم، شعبه مان را هر روز بهتر و از نظر پایه های مالی خیلی محکم تر کنیم که ان شاء الله سال آینده در ساختمان خودمان باشیم دیگر مستأجر مردم نباشیم اگر بخواهم صحبت هایم را جمع کنم ، وقت آن است که یا علی بگوییم واین داستان واین زمین را ان شاء الله هر کسی هم که من اصلا خودم را می گویم ، تعهد پهلوانی ام مانده است ولی در این ماه  ان شاء الله تکمیل می کنم ، بیاید دست به دست هم بدهیم کسری مالی مان را انجام بدهیم که ان شاء الله زمین را خریداری کنیم و از این مستأجری خلاص بشویم ، ممنون از این که به صحبت هایم گوش کردید.َ
تایپ:همسفر میثم لژیون اول
ویراستاری وارسال:مسافر علی لژیون اول

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .