English Version
This Site Is Available In English

فلسفه لژیون سردار این است که من به این آگاهی برسم که چرا کاری را انجام میدهم

فلسفه لژیون سردار این است که من به این آگاهی برسم که چرا کاری را انجام میدهم

جلسه دوازدهم از دور پنجم لژیون سردار نمایندگی بیستون کرمانشاه با استادی پهلوان محمد حسن و نگهبانی پهلوان پیمان و دبیری مسافر مسعود خزانه‌داری مسافر علی با دستور جلسه (در استحکام پایه های مالی وعلمی کنگره من چه کردم) در روز سه شنبه مورخ ۳۰/ ۲/ ۱۴۰۴راس ساعت ۱۵:30 آغاز به کار نمود .

سخنان استاد:

خیلی خوشحال هستم که در جمع شما عزیزان هستم و تشکر می‌کنم از جناب مهندس و دیده‌بان محترم آقای زرکش که این بستر رو فراهم کردند که در خدمت شما عزیزان باشم. جلسه در مورد این است که من در استحکام پایه‌های مالی و علمی کنگره چه کار کردم. این دستور جلسه من را در مقابل خودم قرار می‌دهد که من به یک سوال برسم و پاسخش را در درون خودم به خودم بدهم. برای انجام هر کاری من باید این سوال را در درون خودم از خودم بپرسم که چرا این کار را من می‌خواهم انجام دهم به عنوان مثال من وقتی صبح‌ها از خواب بیدار می‌شوم و می‌خواهم به سر کار بروم این سوال را از خودم می‌پرسم که چرا من باید بیدار بشوم و به سر کار بروم. این دستور جلسه‌ هم همین سوال را مطرح می‌کند. مهندس در جلسه چهارشنبه گذشته مطرح کردند که من هنوز خودم را مدیون کنگره ۶۰ می‌دانم و در این سطح نیستم که بگویم من همه کار برای کنگره ۶۰ کرده‌ام.


وقتی می‌خوام مبلغی را به عنوان سردار یا دنور پرداخت کنم دو حالت دارد یا این مبلغ را دارم یا ندارم اگر این مبلغ را دارم و قدرت پرداخت ندارم و نمی‌توانم این را پرداخت کنم این برمی‌گردد به شرک یعنی شریک داشتن مثل یک چک می‌ماند که دو امضا باشد و شریک من نیز باید آن را امضا کند تا اینکه وصول شود و من باید کاری کنم که اموالم را در دست خودم بگیرم و خودم بتوانم برای اموال خودم تصمیم بگیرم و وقتی که من مواد مخدر مصرف می‌کردم او نیز شریک من بود در تمام افکارم و اعمالم و او به من امر و نهی می‌کرد که چه کار باید انجام بدم و چه کاری نباید انجام بدم یا مالی را ببخشم یا نبخشم.
اشخاصی هم هستند که می‌خواهند پولی را به کسی ببخشند یا اموالی را به کسی بدهند ولی این اجازه به آنها داده نمی‌شود و این فرصت به آنها داده نخواهد شد چون  آن شخص باید بتواند از آن شریکی که در ذهن و تفکر خود دارد بتواند بگذرد.  شریک به این صورت به وجود می‌آید که ادر سمت ضد ارزش‌ها حرکت کنیم. من یک نقض فرمان را نباید انجام می‌دادم و انجام دادم و در این حالت یک شریک برای من به وجود خواهد آمد و این شریک  برای من تصمیم خواهد گرفت که هزینه بکنم یا هزینه نکنم. مادر جان بینی یک مسئله داریم به نام مسئله دانایی که یعنی تشخیص ماهیت خواسته‌ها در هر شکل و لباسی یعنی اینکه من بتوانم بفهمم که چه کاری را در کجا باید انجام دهم و در شرایط مختلف من چه تصمیمی را خواهم گرفت. من با تفکر و تعقل خودم عهد کردم که پرداختی را انجام دهم و من این را فراموش می‌کنم و یادم می‌رود که قولی دادم و تعهدی را باید پرداخت کنم.


یکی از قوانین و فرمان‌هایی که مهندس به ما آموزش داده است وفایی به عهد است که ما فراموش نکنیم به قولمان عمل کنیم چون اگر خلاف این قوانین و دستورات عمل کنیم به ما شریک داده خواهد شد و در این صورت ما قدرت تصمیم گیری را از دست خواهیم داد. پس این شریک خیالی خیلی در زندگی ما تاثیر خواهد داشت و بر تمام تصمیمات ما اثر منفی خواهد گذاشت. لژیون سردار به دنبال پرداخت پول از سمت من نیست بلکه به دنبال این است که این شریک را بتواند از من جدا کند در صور پنهان،و ادراکی در من به وجود بیاورد که به آن چیزی که از اول بودم بتوانم بازگردم. کل فلسفه لژیون سردار این است که من بفهمم و به آگاهی برسم و بندهایی که مرا در بر گرفته بود بتوانم جدا شوم و تا بتوانم آزادانه عمل کنم. و من از خدا خواستارم که این بندها را بتوانم یکی یکی از خودم جدا کنم و با آن اختیاری که از اول داشتم بتوانم با آن برسم چون با اضافه شدن هر شریک من از آن اختیاری که خداوند به من داده است فاصله خواهم گرفت.

مرزبان خبری: مسافر اکبر
عکس: مسافر رضا
تایپ و ارسال: مسافر بهرام

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .