English Version
This Site Is Available In English

لژیون سردار مسافران و همسفران نمایندگی یاس اصفهان

لژیون سردار مسافران و همسفران نمایندگی یاس اصفهان

ششمین جلسه از دوره هشتم لژیون سردار خانم‌های مسافر و همسفر نمایندگی یاس اصفهان، با استادی مسافر مریم، نگهبانی مسافر نیکی و دبیری همسفر مریم با دستور جلسه "در استحکام پایه‌های مالی و علمی کنگره من  چه کرده‌ام؟ "روز شنبه  ۲۷ اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۰:۰۰ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان مریم هستم یک مسافر

من به پایان خوش این‌همه صبر باور دارم.

در ابتدا خداوند را شاکر هستم که در این جایگاه قرار گرفتم تا آموزش ببینم، همین‌طور از حکیم بزرگ آقای مهندس تشکر می‌نمایم. هر دستور جلسه‌ای که آقای مهندس قرار می‌دهند، قطعاً از اهمیت خیلی خاصی برخوردار است.

آن علامت سؤالی که در پایان دستور جلسه قرار دارد، برمی‌گردد به من مریم که چه کرده‌ام. هر سازمان و هر اُرگانی به حمایت مالی نیاز دارد، و کنگره ۶۰ از این قضایا مُستَثنی نیست و باید قسمت مالی بسیار خوب حمایت شود.

فرق ما با بقیه سازمان‌ها و ارگان‌هایی که خارج از کنگره‌اند و عضو کنگره نیستند این است که نمی‌توانند به کنگره کمک کنند و این مسئولیت من مریم را بیشتر می‌کند، یعنی تمام حمایت‌ها باید از سمت من رهجو باشد.

زمانی که من در تاریکی بودم، از دور نوری دیدم و به سمت نور آمدم و به حال خوش رسیدم. افرادی بودند که کاشتند و من برداشت کردم و الان نوبت من مریم است که بکارم تا بقیه برداشت کنند تا چراغ کنگره روشن بماند برای کسانی که نیاز دارند وارد کنگره شوند.

من از زمانی که وارد لژیون سردار شدم، بخشش را یاد گرفتم. شاید من هزاران سال در این بُعد آمده و رفته‌ام و تنها گره‌ام همین بخشش بوده است. لژیون سردار تنها فرصتی بود که من در آن شرکت کنم و بتوانم بخشش را یاد بگیرم.

من  توانستم دنور شوم؛ ولی باز هم با تمام اتفاقاتی که در کنگره می‌بینم، هنوز هیچ عملی برای کنگره انجام نداده‌ام. همان‌طوری که استاد بزرگ ما بااین‌همه خدمتی که انجام داده‌اند از جمله: کتاب‌ها، روش DST، D.SAP ، سی‌دی‌های هفتگی، و... همین‌طور خدمت‌های دیگر که پشت پرده برای ما انجام می‌دهند، با بغض می‌گویند: که من هنوز به کنگره بدهکارم، پس وظیفه من مریم سنگین‌تر می‌شود و تا آخر عمر باید به کنگره خدمت کنم، چون مرا به جایی رسانده که در بیرون از کنگره با میلیاردها پول هم نمی‌توانستم برسم.

برداشتی که من در لژیون سردار داشتم این بود که کنگره ما را به تمام خواسته‌های معقول می‌رساند، ولی لژیون سردار کمی روی دور تند است، زودتر مرا به خواسته‌هایم می‌رساند. من اولین جلسه‌ای که در لژیون سردار شرکت کردم، مشارکتم  این بود که مسیر کنگره برای برادرم باز شود.

چند شب قبل، پیش برادرم بودم،  به من گفت مریم یک جایی هست به نام کنگره، آیا من را با ۳۰ سال مصرف‌کننده بودن می‌پذیرند؟ همین که برادرم به این موضوع فکر کرده بود، یک نقطه  عَطفی در زندگی من بود  و این در لژیون سردار برای من معجزه‌ای بزرگ بود.

من باید از آن زمانی که وارد کنگره می‌شوم و سفر اولی هستم، حمایت قانون سبد یازدهم را شروع کنم و کم‌کم وارد لژیون سردار شوم و این چراغ  روشن بماند تا بقیه هم بتوانند استفاده کنند.

حضرت مولانا از شمس پرسیدند: با زخم‌هایم چه کنم ؟ شمس گفت: نور از آنجا وارد می‌شود. امیدوارم تا زمانی که توان دارم بتوانم خدمتگزار خوبی برای کنگره باشم. از اینکه با سکوت زیبا به صحبت های من گوش دادید متشکرم.

تایپ: راهنما همسفر مریم نمایندگی یاس اصفهان
ویرایش: همسفر بدری لژیون ۱۴ نمایندگی یاس اصفهان
بازبینی و ارسال: همسفر فاطمه
 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .