چهاردهمین جلسه از دوره نود کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره60 نمایندگی آکادمی به استادی پهلوان محترم مسافر بهروز، نگهبانی مسافر پارسا و دبیری مسافرعلی با دستور جلسه "در استحکام پایههای مالی و علمی در کنگره من چه کردهام" دوشنبه 29 اردیبهشت 1404 ساعت 17:00 آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان بهروزهستم یک مسافر. خداوند را شاکرم که اجازه داد تا در این جایگاه خدمت کنم. خیلی خوشحال هستم که امروز در خدمت شما هستم و خدا قوت میگم به همه کسانی که زحمت میکشند تا یک نفر بتواند از دام اعتیاد رها بشود و به حال خوب برسد.
فرصتها همیشه در زندگی ما وجود دارد و باید بتوانیم از آنها بهره ببریم. کنگره سرزمین فرصت و اعجاب و اجابت است و تا آن جایی ادامه دارد که در باورت نمیگنجد. خیلی اوقات در ذهن ما بود که آیا میشود مواد مخدر را مصرف نکرد ولی به محض ورود به کنگره و دریافت آموزشها میفهمیم که این کار امکانپذیر است و بعد از مدتی که گذشت متوجه میشویم که بیشتر از درمان اعتیاد میتوانیم از کنگره برداشت کنیم.
در میان میلیاردها انسان سعادت این نصیب من شده است که مربی داشته باشم و قرار است آنچه را ببینم که در باورم نمیگنجد. خودم هیچ وقت فکر نمیکردم حال دلم و وضعیت مالیم به این اندازه خوب بشود.همین صندلی که وجود دارد فرصتی میباشد که هر کسی آن را نمیتواند داشته باشد.
در نوشتارها گفته میشود 14 ثانیه سکوت نمائید و به خداوند پناه ببرید، این همان فرصتی میباشد که باید به خداوند پناه برد همان خدایی که آخر جلسه خواسته خود را برایش مطرح میکنیم.
من 9 سال است که از سفر اول خود میگذرد و خداوند را شاکرم که لیاقت این را داشتهام تا بتوانم تمام مدت سفر دوم خود را به عناوین مختلف خدمت کنم. پرسشی که برای خودم خیلی اوقات مطرح میشود این است که من در سفر دوم خود چه کردهام مگر در کنگره گفته نشده است که برای رهایی از بند مواد حداقل دو سفر الزامی است، من در سفر دوم خود چه کردهام.آیا به فکر رهایی در سفر دوم خود بودهام. مواد مخدر بهانهای بود تا بتوانیم با کنگره آشنا شویم. بهانه در کنگره 60مصرف مواد بود ولی هدف با توجه به فرمایشات آقای مهندس عقل کبیر، طی کردن سیر تکاملی میباشد. هنگام رفتن به مسافرت اندازه امیال خود کوله بار خود را میبندیم باید در کنگره نیز کولهبار خود را جمع کنیم تا بتوانیم آن را در زندگی خود به اجرا دربیاوریم. یک سیدی بود که آقای مهندس فرمودند که یکی در هزار تا گوسفند چهارتا را میبخشد یکی دیگر با وجود ده گوسفند خود چهار تا از آن را میبخشد که در جواب، سردار میگوید؛ قرار دادن اطلاعات به کسانی میرسد که به بخشندگی رسیده باشند. باید به نوشتارهایی که وجود دارد توجه کرد اگر قرار باشد از دروازههای خوشبختی ورود کنم باید جدا از اینکه از اموال خود میبخشم، بتوانم علم کنگره را به درستی انتقال دهم.
در آخر محبت دو سر یک کمان بیانتهاست که یک سر آن خدمت عالمانه است و سر دیگر آن انفاق عاشقانست.
از اینکه به صحبتهای من توجه نمودید ازهمه شما سپاسگذارم.
تایپ، عکس و بارگذاری: مسافر امیر لژیون ششم
- تعداد بازدید از این مطلب :
107