English Version
This Site Is Available In English

بنایی وسیع و مهندسی‌ساز

بنایی وسیع و مهندسی‌ساز

این جهان کوه است و فعل ما ندا
سوی ما آید نداها را صدا
افرادی که به هر نحوی سعی می‌کنند نقشی در استحکام پایه‌های مالی و علمی کنگره داشته باشند، بسان درختان میوه هستند که هر آنچه دریافت نموده‌اند را چندین برابر باز پس می‌دهند. به‌درستی که باید زکات کارهایی که کنگره برای ما انجام داده‌ است را پرداخت کنیم تا رهایی و چیزهای دیگر برایمان ماندگار شوند.
در باب دستور جلسه: "در استحکام پایه‌های مالی و علمی کنگره من چه کرده‌‌ام؟" گفت‌‌وگویی ترتیب دادیم با همسفر هایده که تقدیم نگاه شما عزیزان می‌کنیم.
همسفر هایده به همراه مسافرشان با چندین سال تخریب با آخرین آنتی‌ایکس مصرفی شربت تریاک وارد کنگره شدند؛ به‌مدت ۱۲ ماه و ۳ روز سفر کردند، به روش DST، با شربت OT، به راهنمایی مسافر مهدی و همسفر فاطمه و در حال حاضر ۱ سال و ۴ ماه است که به لطف خداوند و دستان پرتوان جناب مهندس آزاد و رها هستند. رشته ورزشی مسافر والیبال و رشته ورزشی همسفر در کنگره بدمینتون می‌باشد. همسفر هایده در جایگاه‌های زیادی در کنگره خدمت کردند از جمله: رابط خبری، مرزبانی شعبه ابوریحان، عضویت در لژیون سردار و همچنین ایشان یکی از اعضای دنور در شعبه شادآباد هستند.

لطفا نظرتان را در مورد این دو موضوع که در نوشتار کنگره۶۰ آمده است بفرمایید. "پایه‌های مالی و علمی اصلی‌ترین ستون‌هایی است که فعالیت کنگره‌۶۰ روی آن‌ها استوار گردیده است."

ممنون و سپاس‌گزارم که فرصت خدمت‌گزاری به بنده دادید. هفته دیده‌بان را به اولین دیده‌بان مسافران، مهندس دژاکام و اولین دیده‌بان همسفران، خانم آنی بزرگ و تمام دیده‌بانان و خدمت‌گزاران کنگره تبریک و تهنیت عرض می‌نمایم. اولین تصویری که با خواندن سه کلمه‌ پایه، ستون و استوار در ذهن من ترسیم می‌شود، بنایی وسیع و مهندسی‌ساز است که تمام اجزای آن بر اساس طراحی و نقشه‌ای اصولی و دقیق جای‌گذاری شده است. سوالی که همیشه فکر من را درگیر کرده این است که مفهوم خاص ستون در کنگره چیست؟ چرا مهندس دژاکام برای بعضی از اجزای کنگره مثل دیده‌بان‌ها و جزء علمی و مالی از کلمه ستون استفاده کردند؟ برای این پاسخ ابتدا تعریف کلاسیک ستون را مطالعه کردم. ستون در ساختمان چیست؟ ساختمان، سازه‌ یا مجموعه‌ای ساخته شده‌ از اجزای متعدد است. ستون مهم‌ترین عضو در ساختمان‌ است که فشار بار سقف‌ها و طبقات بالایی را تحمل و با تعدیل، آن را به اجزای زیرین از جمله کف و فونداسیون منتقل می‌کند. به‌طوری که با تخریب حتی یک ستون، احتمال خرابی بخش یا تمام ساختمان وجود دارد؛ بعد همین الگو را روی بنای کنگره۶۰ پیاده کردم. کنگره۶۰ ساختمانی است که حدود ۲۶ سال پیش با طراحی دقیق و نقشه مهندسی پایه‌گذاری شد. بعد از بنیان که شالوده و فنداسیون بنای کنگره۶۰ است و استحکام آن انکارناپذیر می‌باشد، ستون‌ها مهم‌ترین و بیشترین اثرگذاری را در طول عمر و بقای این ساختمان دارند؛ بر همین اساس کنگره۶۰ به‌عنوان یک سازمان مردم نهاد در درمان اعتیاد برای اینکه بتواند با پیشرفت دانش روز همگام باشد و تولید علم کند، باید از توان مالی بالایی بهره ببرد تا قدرت فراهم کردن امکانات آموزشی برای تربیت نیروی انسانی ورزیده، آگاه و سالم را داشته باشد."هیچ‌کدام از ما به هیچ نیستیم، حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم." تک‌تک اعضای کنگره۶۰ از تازه‌واردین و سفر اولی‌ها گرفته تا سفر دومی‌ها و خدمت‌گزاران در جایگاه‌های بالا، همه می‌توانند در روند تقویت و استحکام دو ستون اصلی مالی و علمی کنگره۶۰ مؤثر باشند.

به نظر شما اگر تلاش‌های اعضای کنگره۶۰ در راستای استحکام پایه‌های مالی و علمی نبود، اکنون وضعیت کنگره به چه صورت بود؟

در این صورت به فرموده آقای مهندس: جلسات کنگره۶۰ در پارک‌ها، بیغوله‌ها و پارکینگ‌ها برگزار می‌شد و دیگر مجالی برای تولید علم باقی نمی‌ماند. با نگاهی اجمالی به گستردگی فعالیت‌های کنگره۶۰ که از درمان اعتیاد به مواد مخدر شروع شد و با درمان اعتیاد به الکل و سیگار، چاقی و بیماری‌های روان‌تنی (سایکوسوماتیک) مسیر خود را هموار کرد و امروز با ارائه مقاله‌های علمی در سطح کنگره‌های پزشکی بین‌المللی به راه خود ادامه می‌دهد، من و شما با بی‌تفاوت نبودن می‌توانیم در جهت رشد مالی و شکوفایی علمی این ساختار شگفت‌انگیز تلاش کنیم. حال این تلاش مالی می‌تواند کمک داوطلبانه به گردش سبد پول در جلسات، کمک به حساب زمین و ساختمان یا عضویت در لژیون سردار و تلاش در جهت ارتقاء علمی، حضور مستمر و به‌موقع در کارگاه‌های آموزشی و لژیون، یادگیری و کاربردی کردن دروس فنی و جهان‌بینی به منظور تربیت راهنما برای نسل‌های آینده باشد. در طی این مسیر زیبا و نورانی، همه در تکاپو هستند و هیچ شخصی کاری را به امید فردی دیگر زمین نمی‌گذارد. شعبده اینجا است که اعضای کنگره۶۰ تفسیر عملی والسابقون در کلام‌الله هستند. تا باد چنین بادا.

برداشت شما از این ضرب المثل زیبا در کنگره۶۰ چیست؟ دیگران کاشتند و ما خوردیم، ما می‌کاریم تا دیگران بخورند.

از دوران کودکی این ضرب‌المثل را در دروس فارسی دبستان آموختم و بارها و بارها شنیدم و در قالب پند و اندرز برای دیگران به‌کار بردم و می‌پنداشتم که معنا و مفهوم آن را درک کرده‌ام اما پس‌از ورودم به کنگره این ضرب‌المثل برای من از قالب کلیشه‌ای خود خارج شد و دانستم که داشته‌های باغستان زندگی من از این باور سرچشمه می‌گیرد که "دیگران کاشتند و ما خوردیم" آنچه امروز در دست دارم، میوه و ثمره‌ی کاشته‌های گذشتگان است و پندار، گفتار و کردار من کشت‌هایی هستند که آیندگان من از آن استفاده خواهند کرد؛ ما می‌کاریم تا دیگران بخورند. خواسته یا ناخواسته میراثی از من به‌جا خواهد ماند، پس چه نیکو است که آگاهانه و عالمانه میراث و کاشته‌ای پرثمر از خود باقی بگذارم، با این باور تلاش می‌کنم تفکر سالم و عمل سالم را وارد لحظه‌های زودگذر عمرم کنم. شاکر خداوند مهربان هستم که بهترین بستر برای کاشت و برداشت را در اختیارم قرار داد. با تکرار هرساله این دستور جلسه فرصت پیدا می‌کنم تا با استفاده از مشارکت‌ها و تجربیات پیش‌کسوتان، آفت‌هایی که کاشته‌هایم را دچار آسیب می‌کند، شناسایی و موانع را تا حد امکان برطرف کنم.

یکی از اساتید کنگره می‌فرمایند که در کنگره بستری فراهم شده که می‌توانیم بهای حیات و زندگی خود را بدهیم. شما چگونه این بها را تاکنون در کنگره۶۰ پرداخت کردید؟

روزها و شب‌ها را سپری می‌کردم اما با حس نیستی و مرگ، خنده‌هایم طعم تلخ و شور گریه داشت، در استوانه‌ای دوار می‌دویدم که نقطه شروع و پایانی نداشت؛ فقط رفتن، خستگی و درماندگی بود. روزی استغاثه‌هایم ثمر داد و در عمق تاریکی، نور کنگره۶۰ بر من و خانواده‌ام تابید."مرده بودم، زنده شدم، گریه بودم، خنده شدم، دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم" حال چگونه و با چه چیزی می‌توانم بهای این احیا را پرداخت کنم؟ مال یا جان؟ مسلما نمی‌توانم جبران کنم. وقتی بنیان کنگره۶۰ بعداز شمردن آن خدمات بی‌نظیر و ارزنده پاسخ این سوال را با سکوتی بغض‌آلود می‌دهند، همسفر هایده چه بگوید؟ اما جهت فرمان‌برداری از فرمان مهندس دژاکام که فرمودند: خدمات خود را به منظور آموزش و ارائه الگو بیان کنید؛ باید عرض کنم از همان سال اول ورودم به کنگره۶۰ که هم‌زمان شد با تغییر لژیون مالی به لژیون سردار با بالاترین توان مالی که داشتم در گلریزان‌ها شرکت می‌کردم؛ شکر خدا که از زمان صدور اذن ورودم به لژیون سردار، چهار دوره پرداخت سردار و یک دوره توفیق پرداخت دنور داشتم. یک دوره مرزبانی را عاشقانه سپری کردم و خدمت کوتاه مدت در سایت نصیبم شد که شاید نیم قدمی در تقویت پایه‌های علمی محاسبه شود.‌ خرسند و سپاس‌گزارم که کنگره من را به عنوان خدمت‌گزار در کسوت راهنمایی پذیرفت تا خدمت کنم و آموزش بگیرم. بابت همه لحظه‌های حضورم زیر سقف کنگره و آموزش‌هایی که سالیان طولانی در پی آن‌ها بودم و دریافت کردم، خداوند را شکر می‌کنم. بابت احیای خودم، فرزندان، خانواده و نسلی که در پی خواهد آمد تا ابدیت وام‌دار کنگره۶۰ و بنیان آن مهندس دژاکام هستم.

ضمن تبریک قبولی شما در آزمون راهنمایی لطفا بفرمایید که میزان انگیزه و تلاش شما برای جایگاه راهنمایی چقدر بوده‌ است؟ و توصیه شما برای افرادی که می‌خواهند در آزمون سال بعد شرکت کنند چیست؟

متشکرم و دعا می‌کنم قبولی و ادامه خدمت روزی هر شخصی که خواسته‌اش را دارد بشود. در واقع حضور در لژیون یازدهم و آموزش‌هایی که از راهنمایم همسفر فاطمه گرفتم، انگیزه من برای رسیدن به جایگاه راهنمایی شد. شیرینی و لذت حس قبولی را نمی‌توانم بیان کنم؛ مثل رایحه گل که قابل توصیف نیست، هر فردی باید خودش آن گل را ببوید و لذت ببرد. با عشقی که ایشان به من دادند سرتاسر وجودم از شوق خواستن و رسیدن، پرشد و تصمیم گرفتم، عزمم را جزم کردم و با برنامه‌ریزی خودم را در آموزش‌ها غرق کردم؛ البته لطف الهی در تمام مراحل شامل حالم بود. مطالب را خط‌ به‌ خط و صفحه به صفحه حفظ نمی‌کردم، بلکه تلاشم بیشتر برای فهمیدن و درک مفاهیم دروس بود و به نظرم هر فردی باید به اقتضای موقعیت خودش برنامه‌ریزی داشته باشد اما چیزی که می‌تواند برای قبولی در آزمون بین همه مشترک باشد، خواست قوی برای خدمت خالصانه و عاشقانه است. ناگفته نماند که در طی این مسیر یکی از مفاهیمی که برای من جا افتاد و کاربردی شد، مفهوم رها کردن به معنای واقعی بود. برای همه عزیزان آرزوی موفقیت دارم.

از چه زمانی بذر خدمت کردن در دل شما کاشته شد؟ و روند شروع خدمت شما چگونه بوده است؟

از همان روزهای اول که به عنوان رهجو در لژیون یکم شعبه ابوریحان روی صندلی نشستم، به‌واسطه آموزش‌های راهنمای سفر اولم همسفر اعظم خیلی جدی با حرمت‌ها و قوانین کنگره آشنا شدم. از ویژگی‌های شاخص ایشان، به‌صورت داوطلبانه خدمت کردن بود و بدون توجه به رنگ شال، بارها ایشان را می‌دیدم که نظافت را برعهده گرفته‌اند حتی زمانیکه لژیون خدمت‌گزار نبودند نیز همیشه به رهجوهای خود سفارش می‌کردند که خدمت‌ها را کوچک و کم نبینید؛ کوچک‌ترین خدمت در کنگره، بزرگ‌ترین پاداش‌ها را در پی دارد و کمترین آن، استجابت خواسته‌ها و حس خوبی است که بعد از انجام خدمت نصیب شما می‌شود و همان یکی بودن درون و بیرون ایشان انگیزه‌ من می‌شد که بدون دلیل، خدمت و حس‌های خوب را تجربه کنم. این روزها نیز آموزش‌های کامل‌تر را از راهنمای سفر دومم همسفر فاطمه می‌گیرم. پیمودن این مسیر چند ساله با وجود الگوهایی که تک تک آن‌ها دستان خداوند برای من بوده و هستند، بسیار دل‌پذیر بود. بابت این همه خوبی و زیبایی شکر.

پیام لژیون سردار را چگونه و از چه شخصی دریافت کردید و کسب جایگاه دنوری چه تغییری در روند زندگیتان داشته است؟

برای پاسخ به سوالات شما خاطرات سال‌های اول ورودم به شعبه ابوریحان را مرور کردم و جالب است که در تمام صحنه‌هایی که از نظر گذراندم، چهره‌ای که شاخص بود، راهنمای سفر اولم همسفر اعظم است که ایشان همیشه در خدمات مالی از اولین‌های شعبه بودند؛ اولین عضو لژیون سردار همسفران، اولین نگهبان لژیون سردار همسفران، اولین دنور و اولین پهلوان بودند و این روزها نیز در ساختمان ققنوس خدمتگزار هستند. خدمتم در جایگاه دنوری را مدیون راهنمای خودم همسفر فاطمه هستم؛ ایشان شجاعت رفتن در دل ترس‌های پنهان در اعماق وجودم را به من داد و به جرأت می‌گویم حس‌هایی که بارها شنیده ولی تجربه نکرده بودم، بعد از هر بار پرداخت، شیرینی و لذت آن را تجربه می‌کردم. حس رهایی و سبک باری، والاترین پاداشی است که من می‌توانستم دریافت کنم. برای انجام این عمل عظیم شکر شکر شکر.

حضور مستمرتان در بوستان ولایت و خدمت در جایگاه ورزش‌بانی بدمینتون چه تأثیری در تغییر دیدگاهتان نسبت به ورزش داشته است؟

خداوند را شاکر و سپاس‌گزارم بابت نعمت‌هایی که به‌واسطه حضورم در کنگره۶۰ نصیبم شده که یکی از آن‌ها خدمت ورزش‌بانی در پارک ولایت است. با هر بار حضورم در جمع همسفران، جمعه‌ای پربار و به یادماندنی را تجربه می‌کنم. اول: در گذشته‌ای نه‌چندان دور غالبا دیگران را بر خودم ترجیح می‌دادم و همین موضوع باعث شده بود فراموش کنم نسبت به خودم نیز مسئولیتی دارم. با هر شرایطی صبح زود در پارک حاضر می‌شوم، ورزش می‌کنم، دیگران را به ورزش تشویق می‌کنم و در جمع دوستانم فارغ از هر فکری یک فنجان چای گرم می‌نوشم که این به معنی دوست داشتن خودم است.
دوم: این روزها بدمینتون برای من دیگر یک بازی و تفریح در پارک نیست، بلکه یک فعالیت ورزشی سبک، ساده و مفرح است که علاوه‌بر افزایش ضربان قلب و بهبود گردش خون در بدن، استقامت جسمانی و تمرکز را بالا می‌برد. سوم: با ورودم به این خدمت و حضورم در مسابقات جام سردار و عقاب طلایی، می‌توانم آموزش‌های جهان‌بینی ورزش را کاربردی کنم؛ در واقع خدمت‌ها در کنگره۶۰، میدانی برای محک زدن خودم است. سلامتی و موفقیت خدمت‌گزاران سایت را از خدای بزرگ خواهانم‌.

همسفر هایده ممنون از اینکه دعوت ما را برای گفت‌‌وگو پذیرفتید و بابت اشتراک‌گذاری تجربیات گران‌بها و دیدگاه‌های ارزشمندتان در باب پایه‌های مالی و علمی کنگره و زندگی شخصی‌تان سپاس‌گزاریم.
امیدوارم این گفت‌‌وگو برای شما عزیزان نیز مفید واقع باشد و بتوانید پایه‌های مالی و علمی کنگره و همچنین زندگی‌تان را مستحکم‌تر کنید. تا مصاحبه و گفتگوی شیرین دیگر بدرود.

طراحان سوال: همسفر زهره رهجوی راهنما همسفر فریده (لژیون پانزدهم) و همسفر سمیرا رهجوی راهنما همسفر اکرم (لژیون چهارم)
تنظیم: همسفر سمیرا رهجوی راهنما همسفر اکرم (لژیون چهارم)
عکاس: همسفر پرنیا رهجوی راهنما همسفر فتانه (لژیون چهاردهم)
ویراستار: همسفر سمانه رهجوی راهنما همسفر الهام (لژیون بیست‌و‌پنجم) دبیر سایت
ثبت: همسفر مبینا رهجوی راهنما همسفر فریده (لژیون پانزدهم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی شادآباد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .