دوازدهمین جلسه از دوره نهم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی زالپارس با استادی دستیار اسیستانت ورزش همسفر معصومه، نگهبانی همسفر فاطمه و دبیری همسفر معصومه با دستور جلسه هفته «در استحکام پایههای مالی و علمی کنگره، من چه کردهام؟» روز یکشنبه ۲۸ اردیبهشتماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:٠٠ آغاز بهکار کرد.
خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان معصومه هستم یک همسفر
سپاسگزارم از ایجنت، مرزبانان و نگهبان جلسه که فرصت خدمتگزاری را در اختیارم گذاشتند. خداقوت و تشکر ویژه دارم از تکتک خدمتگزاران نمایندگی زالپارس.
از نگاه منِ معصومه، این دستور جلسه، بسیار سخت است. برای استادی هر دستور جلسهای که در آن قرار میگیرم، همیشه فرار میکنم و معمولاً سختترینها نصیبم میشود. برای این دستور جلسه واقعاً حرفی برای گفتن ندارم.
در بخش اول دستور جلسه که میپرسد «کنگره برای من چه کرده است؟» باید بگویم تمام اتفاقات خوب زندگیام، برکات و نعماتی که داشتهام، نتیجه حضورم در کنگره بوده است؛ اما در بخش دوم، «من برای کنگره چه کردهام؟» هیچ حرفی ندارم، چون واقعاً هیچ کاری نکردهام.
چهارشنبه که لایو آقای مهندس را گوش میکردم، با شنیدن دوباره صحبتهایشان، وحشتی تمام وجودم را گرفت. فرمودند: «من هیچ کاری برای کنگره نکردهام». بهنظرم منِ معصومه، اندازه یک کاه هم برای کنگره نبودهام.
تنها چیزی که در کنگره به من توان و قدرت داده، این بوده که بتوانم خدمت کنم، حرکت کنم و شاید لبخند کوچکی بر لب یک همسفر آورده باشم؛ وگرنه از نظر مالی صفر بودهام و هیچ کاری نکردهام.
در این ۱۲ سال فقط یکبار عضو لژیون سردار در سبزوار شدم؛ آنزمان ایجنت آن شعبه بودم. حتی پول سرداری را یکی از آشنایان به کارت من واریز کرد و من سردار شدم. چون سال قبلش آرزو کرده بودم در سبزوار سردار شوم و فکر میکنم سه روز قبل از جشن گلریزان آن اتفاق افتاد.
یکبار هم در نیشابور مبلغ 3 میلیون تومان پرداخت کردم؛ اما در تمام شعبههایی که بودم، همیشه قانون یازدهم را رعایت کردهام. گاهی حتی پول برای سبد نداشتم. اوایل سفر، با مسافرم بعضی مسیرها را پیاده میرفتیم. وضعیت مالی در شعبه الهیه مشهد بسیار خراب بود و گاهی سکههای ناچیزی در سبد میریختیم. وضعیت مالی اغلب ما خوب نبود.
با اینکه ۱۲ سال گذشته، هنوز هر روز به این فکر میکنم که چرا در بحث مالی به موفقیتی نرسیدهام؟ گاهی میگفتم شاید من «گنجشکروزی» هستم؛ اما حالا حتی این را هم نمیگویم. فهمیدهام خداوند به هر کسی به اندازه ظرفیت و توانش روزی میدهد.
من چقدر به کنگره کمک میکنم؟ ظرفیت زیادی برای کمک دارم و هیچگاه از خدمت دریغ نکردهام؛ اما هنوز نمیدانم چرا در زمینه مالی به قدرت نرسیدهام. امیدوارم خداوند توفیق خدمتگزاری را از من نگیرد.
این موضوع یک مثلث دارد: کمک از نظر خدمت، مالی و علمی. یکی از اضلاع مثلث من ناقص است. امیدوارم خداوند توفیق دهد در کنگره بمانم و خدمتگزار باشم.
منزل ما روبهروی بیمارستان روانی ابنسینای مشهد است. هر روز از پنجره نگاه میکنم که افراد زیادی به دیدن عزیزانشان میآیند. به مسافرم میگویم اگر به کنگره نمیآمدیم، من الان در همین بیمارستان بستری بودم. تصویر آن پنجره مدام به من یادآوری میکند که کنگره برای من چه کرده است!
تنها چیزی که خیلی برایم ارزش دارد، سلامتی است که واقعاً گنج بزرگیست و من همیشه خود را مدیون کنگره میدانم. کنگره چیزی به ما داده که نه با پول، نه با خدمت و نه با هیچ چیز دیگری نمیتوان آن را جبران کرد.
کنگره روش نوین نفسکشیدن، زندگیکردن، توجهکردن و ... را به ما آموخته است. من تا ۲۵ سالگی فقط میخوابیدم تا زمان بگذرد و شب و روز را پشت سر بگذارم؛ اما حالا وقتی بیدار میشوم، از پنجره بیرون را نگاه میکنم، برای دیدن یک درخت شکرگزاری میکنم. برای دیدن تکتک چیزهایی که میبینم، سپاسگزارم.
وضعیت مالیام تغییری نکرده، مشکلات زندگیام هم تغییر نکرده، بلکه شاید بیشتر هم شدهاند؛ اما آنچه به من هدیه داده شده این است که آرامش درونی دارم. اکنون درونم آرام است؛ آن خشم، آن تنفر، آن منیت و آن جهالت بسیار کمرنگ شدهاند. نمیتوانم بگویم صفر شده، ولی خیلی کمتر شدهاند.
امیدوارم بتوانیم دستکم با رفتار، گفتار و عملکرد خود، دل آقای مهندس و خانواده محترم ایشان را آزرده نکنیم و همواره در تمام شعب، کنگرهایبودنمان را حفظ کنیم.
تقدیر از همسفر زهرا دبیر دوره قبل


مرزبان کشیک: همسفر مرضیه
عکاس: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون پنجم)
تایپ: همسفر دلآرام رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون دوم)
ویرایش: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون دوم) دبیر سایت
ارسال: همسفر اکرم رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون دوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی زالپارس
- تعداد بازدید از این مطلب :
62