پنجمین جلسه از دوره سی ام کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی اسبیکو، با استادی همسفر فرشاد، نگهبانی مسافر علی و دبیری مسافر محسن با دستور جلسه(در استحکام پایههای مالی و علمی کنگره، من چهکردهام؟)یکشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ شروع به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان فرشاد هستم یک همسفر سلام من هم به شما دستور جلسه در استحکام پایههای مالی و علمی کنگره من چه کردم جناب مهندس در لایو این هفته فرمودند که دستور جلسات را هر شخص روی خودش دنبال کند که اگر ما این کار را انجام بدهیم یک نتیجهای داده میشود من از این سخن استفاده کردهام و سعی کردهام روزی که آمدم کنگره راهنمای عزیزم آقای روحالله فرمایش کردند که در جلسه دوم لباس سفید بپوشید ما یک لباس فرم داریم به نام لباس سفید که همه دوستان اینجا میپوشند و من هم اجرا کردم همان جلسه دوم با لباس سفید آمدم کنگره وقتی وارد کنگره شدم مهماندار فرمودند که از گوشه پر کنید و بنشینید و از جلو پر کنید و من هم این کار را انجام دادم سعی کردهام به سخنان راهنمایم گوش بدهم که بفهمم چه کارهایی از من میخواهد و آنها را انجام دهم سعی کردم میشنیدم که دوستان میگفتند که خدمتکردن باعث حال خوب میشود؛ ولی سعی نکردهام که بخواهم یک خدمتی بگیرم چون میدانستم سفر اولی هستم و به من خدمت نمیدهند بیشتر تمرکزم روی خودم بود تا اینکه بخواهم از من خدمت بگیرند؛ ولی به خودم میگفتم که من باید یک کاری برای کنگره انجام دهم؛ چون به کار بزرگ کنگره ایمان داشتم از جاروکردن شروع کردم و یک جارو برداشتم و شروع کردم به جاروکردن که دیدم یک آدامس چسبیده به کف زمین جلسه بعد که آمدم یک کارت آوردم و آن آدامس را کندم و پرت دادم جلسه بعد پی زدم و دیدم که کی توانایی تمیزکردن زمین را ندارد و طی کثیف است پی را تمیز کردم و شروع کردم به طی کشیدن در این مسیر که داشتم کار میکردم دیدم که وقتی بخواهی برای کنگره کار انجام بدهی کار هست باید تلاش کنیم و آن را بخواهیم صندلی چیدن هست که هر ۶ صندلی را مرتب در کنار هم در یک صف بانظم خاصی باید بچینیم قشنگ باشد و یک نمای خوب داشته باشد بعدش دیدم که خدمت به سمت من آمد و گفتند که شما امروز مهماندار هستید و این استارت خدمت برای من خورده شد سفر اول تاچشم به هم زدم تمام شد و من نتوانستم کار زیادی برای کنگره انجام دهم تا سفر دومم شروع شد خودم به مرزبانی رفتم و گفتم یک خدمت به من بدهید و دنبال خدمت در کنگره هستم که فرمایش کردند بیابرو آبدارخانه و یک مدت در آبدارخانه باش تا ببینیم چه میشود من وقتی به آبدارخانه رفتم دیدم که چهکار خوبی است اولین جایی که من هر چیزی که اینجا آموزش گرفتهام آنجا باید اجرا کنم جایی است که همه داشتن صدا میدادند که به کاری اینجا هست و از اینجا باید بگذریم و به دنبال کار بعدی برویم و دنبال کار بعدی بودند دنبال خدمت بعدی بودند درحالیکه این خودش یک خدمت بسیار خوب بود و من سعی کردم در آبدارخانه تا جایی که میتوانم کار خود را به نحو احسنت انجام دهم

یعنی آموزشی که گرفته بودم را آنجا اجرا کنم گلریزان شد خیلی خوشحال با خودم گفتم که اینجا باید من یک کاری انجام دهم و لایو آن روز مهندس را که دیدم جناب مهندس ۲ میلیارد نقد چک کشید و به کنگره کمک کرد و من هم بهاندازه توانم یک هدیه به کنگره دادم؛ ولی نقد دادم و همان روز دادم و گفتم باید نیاز است انجام دهم مثل جناب مهندس سعی نکردم تعهدی باشد سعی کردم توانم را بگذارم سعی کردم آن چیزی را که میتوانم انجام دهم کمی که جلوتر رفتیم بحث زمین شد و آقا رضا در یک جلسه فرمودند که ما حسابکتاب داریم بر خلاف بعضیها که فکر میکنند ما حسابکتاب نداریم این جمله آقا رضا خیلی به دل من نشست و گفتند که اگر کسی که میخواهد کمک کند به زمین کمک کند باید حالش خوب باشد بهاصطلاح خودمان باید نعشه باشد و من نعشه بودم و ۲۰ میلیون تومان کارت کشیدم و گفتم بفرمایید و توانستم این کار را انجام دهم جمع صحبت این است که بگویم من هیچ کاری برای کنگره انجام ندادهام؛ چون جناب مهندس با آن کارهایی که ردیف کردند و گفتند و همه آنها را ما میدانیم که چه کارهای بزرگی است موقعی که گفت من چه کارهایی برای کنگره انجام دادم ایشان را بغض گرفت و گفتند هیچ کاری برای کنگره انجام ندادهام من هم هیچ کاری برای کنگره انجام ندادم و خداوند را شکر میکنم که در این مسیر قرار گرفتم و تا جایی که در توانم باشد سعی میکنم کارهایی را انجام بدهم که بستر مناسب باشد برای رشد خودم از اینکه به صحبتهای من گوش دادید از همه شما متشکر و سپاسگزارم.
تایپ و عکس: مسافر سپهر لژیون اول
ارسال: مسافر حمیدرضا لژیون اول
- تعداد بازدید از این مطلب :
221