English Version
This Site Is Available In English

امروز تا چشم باز می‌کنم، خانواده‌ام را کنارم می‌بینم

امروز تا چشم باز می‌کنم، خانواده‌ام را کنارم می‌بینم

سلام دوستان حامد هستم مسافر.
چقدر باید شاکر خداوند باشم و چگونه باید جبران کنم؟
نمی‌دانم!
همین چند ماه پیش بود وقتی صبح که نه، حدود ظهر از خواب بیدار می‌شدم، احساس درد شدیدی در چهار ستون بدن می‌کردم و تمام بدنم داغ می‌‌شد.
خُلق و خوی بدی داشتم و خشم همه وجودم را گرفته بود و به هیچ چیز غیر از مواد فکر نمی‌کردم و این توصیفی از یک فرد مصرف کننده بود.
اما امروز تا چشم باز می‌کنم، خانواده اولین چیزی است که در کنارم می‌بینم.
شکر اول را به‌خاطر این به‌جا می‌آورم که امروز دوباره فرصتی برای زندگی به من داده شد.
شُکر دوم، به‌خاطر سلامتی است که به‌دست آوردم و این را با تمام وجود حس می‌کنم.
نور خورشید همه جا را زیبا کرده و گویی درخشش عشقی زیبا جریان دارد.
با تمام همسایه‌ها در مسیر رفتن به سر کار خیلی گرم احوال‌پرسی می‌‌کنم و از همه حس خوب و انرژی می‌گیرم.
نسیم خنک صبحگاهی چقدر زیبا است، انگار همه چیز رنگ و بوی محبت گرفته، فکر می‌کردم همه چیز در اطراف من عوض شده که راهنمای گرامی‌ام گفت؛ خود تو عوض شدی و توضیح داد که چگونه دیدت تغییر کرده است.
خوشحالم از این‌که مصرف مواد باعث شد تا عضو کوچکی از کنگره۶۰ باشم تا بدانم آن‌چه را نمی‌دانستم، درک کنم آن‌چه را درک نمی‌کردم، حس‌های من باز شده و این زیبایی‌ها را درک می‌کنم.
خدا را باید به‌خاطر این نعمت‌ها هزاران بار شکر کنم.
تازه به این باور رسیده‌ام که تاریکی، ابزار اهریمن و نیروی‌ منفی است که از آن استفاده می‌کند تا من حقیقت را نبینم و متوجه این همه زیبایی نشوم.
من هم به‌واسطه مواد در تاریکی بودم ولی اکنون که نور عشق بر زندگی‌ام تابیده، حتما باید شاکر باشم و هستم و دستان بزرگ مرد کنگره استاد و معلم خوبی‌ها، آقای مهندس دژاکام را می‌بوسم و می‌فشارم که مسیر صراط‌ مستقیم را برای من این‌گونه آشکارساخت.
در آخر تشکر می‌کنم از راهنمای گرامی که اگر ایشان سر راهم قرار نمی‌گرفت و آن حس، حال و انرژی را به من نمی‌داد چه می‌شد؟ والان درچه اوضاع و احوالی بودم؟
خداوند را شاکر و سپاسگزارم به‌خاطر وجود ایشان که بدون منت برای نجات من از این تاریکی و سردرگمی از همه چیز گذشته، تا من و امثال من به درمان برسند.
و تشکر فراوان از هم لژیونی‌های خوبم که واقعاً با‌محبت و دوست‌ داشتنی هستند.
دست تمام خدمتگزاران کنگره60 ، علی‌الخصوص نمایندگی خواجو را می‌فشارم، از ایجنت محترم، مرزبانان عزیز و تمام کسانی که بدون هیچ چشم داشتی در حال خدمت هستند قدردانی می‌کنم.
به امید رهایی همه انسان‌های گرفتار در تاریکی‌ها.

تنظیم و ارسال؛ مسافر نوید لژیون بیست و یکم

نمایندگی خواجو

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .