مرزبان همسفران نمایندگی ایران همسفر فاطمه و مسافرشان با 18 سال تخریب مسافرشان وارد کنگره شدند، با آنتیایکس شیره و تریاک مدت 10ماه به روش DST با داروی OT با راهنمایی مسافر آقا عطا و همسفر سمانه سفر کردند. ورزش هر دو در کنگره والیبال بوده و هم اکنون ۷سال و ۷ ماه است که آزاد و رها هستند.
جایگاه مرزبانی چه لذتی برای شما به همراه داشت؟
اول از همه از خدای خودم سپاسگزارم که در کنگره حضور دارم و خدمت میکنم، از آقای مهندس و خانواده محترمشان کمال تشکر را دارم. از راهنماهای خوبم خانم سمانه و خانم فاطمه و خانم سهیلای عزیز ممنونم که هر جایگاهی را تجربه میکنم از آموزشهای ناب این عزیزان میباشد. مرزبانی یک سکوی پرتاب بود برای من که بتوانم زاویه دید خود را نسبت به دنیای درون خود و اطرافیانم تغییر دهم و یک خدمت صادقانه همراه با عشق و محبت داشته باشم.
روزی که شال مرزبانی را بر گردن خود دیدید چه حسی داشتيد؟
من با تمام وجودم سنگینی این شال را حس کردم و متوجه شدم که باید حافظ حرمت و قوانین در کنگره باشم تا بتوانم به معرفت، عدالت و عمل سالم دست پیدا کنم و این شال به من میگفت که من حامی انسانهای دردمندی هستم که مانند خودِ من با هزار امید به این مکان پناه آوردهاند.
در جشن تولد ها که همه خوشحال بودند آیا شما حس خاصی داشتید؟
من درجشنها بسیار انرژی میگرفتم و خوشحالی من چندین برابر میشد. دیدن انسانهایی که روزی در تاریکی بودند وحالا میتوانند رها باشند بسیار برایم حس و حال خوب به همراه داشت.
کلام پایانی را بفرمایید:
خیلی خیلی خوشحالم که توانستم ۱۴ماه در کنار ایجنت محترم و مرزبان عزیز آموزش ببینم. فرصت بسیار خوبی برای من بود تا بتوانم خود را آماده کنم تا خدمت جدید را دریافت کنم. از خداوند سپاسگزارم که اجازه ورود من را به کنگره صادر کرد و توانستم خدمت با شال زرد مرزبانی را تجربه کنم. آماده به خدمت برای شال خوشرنگ راهنمای تازهواردین هستم، امیدوارم در این جایگاه هم خدمتگزار خوبی باشم.
تایپ و مصاحبه: همسفر زهره رهجوی راهنما همسفر سهیلا (لژیون دوم)
عکاس: همسفر محدثه رهجوی راهنما همسفر پریسا (لژیون ششم)
ویراستاری و ارسال: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر سهیلا (لژیون دوم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی ایران
- تعداد بازدید از این مطلب :
152