اولین جلسه از دوره دهم لژیون سردار، نمایندگی پرستار با استادی پهلوان مسافر محمدرضا،نگهبانی مسافر حسین و دبیری مسافر مصطفی با دستور جلسه
« در استحکام پایه های مالی و علمی کنگره ،من چه کرده ام» شنبه 27 اردیبهشت1404 ساعت 15:30 آغاز به کار کرد .
خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان محمدرضا هستم یک مسافر،
در مورد دستور جلسه که استحکام پایههای مالی و علمی کنگره است آقای مهندس وقتی که تازه لژیون مالی تشکیل شده بود میگفتند باید حتما جلسه لژیون سردار تشکیل شود حتی اگر در حد یک چایی خوردن دور هم باشد،و اینجا تمام قوانینی که باعث موفقیت و ثروتمند شدن میباشد را به ما نشان میدهد و به عقیده من اولین هدف از تشکیل لژیون مالی و سردار این است که تمام اعضا به استحکام مالی برسند و مسافرها بتوانند توانمندیهایی که در درون خود دارند را پیدا کنند و در آن مسیر حرکت کنند و از زندگی لذت بیشتری ببرند پول مقدس است یک موقعی میگفتم علم بهتر است یا ثروت همه میگفتند علم یک جاهای به خصوصی میگفتند هر دعایی کنید اجابت میشود با تمام وجودم دوست داشتم بگویم که پولدار شوم ولی خجالت میکشیدم چون درون من شکل گرفته بود که پول چیز بدی است و موارد دیگر را میگفتم،ولی آقای مهندس به زیبایی گفتن پول مقدس است و از این به بعد کار ما را راحت کرد و در دعای آخر جلسه میتوانیم بگوییم خدایا پول میخواهم چون خیلی چیزهایی که من بدست آوردم در دعای آخر جلسه از خدا خواسته بودم،و مورد دیگر که میخواستم با شما درمیان گذارم ما اینجا دور هم جمع میشویم که اول آگاهی خود را بالا ببریم بعد بتوانم به دیگران منتقل کنم یکی از اتفاقاتی که در مسیر لژیون سردار میافتد این است که من باید پولی داشته باشم که بتوانم از آن بگذرم و یکی از موارد و قوانینی که در این مسیر مهم است نظم و دیسیپلین است برای من که خیلی در کنگره روی آن تاکید میشود و ما با سر ساعت در جلسه حضور پیدا کردن آن را تمرین میکنیم چون در هر مسئله که بخواهیم موفق شویم .
اولین قدم نظموانظباط است و خیلی مهم است؛ اما دستور جلسه در استحکام پایههای مالی و علمی کنگره من چه کردم که خود آقای مهندس چهارشنبه خیلی کامل صحبتکردن و لذت بردیم و نکته جالب این بود که هرکس هر کاری برای کنگره کرده باید بگوید و به زیبایی جناب مهندس اول تمام کارهایی که برای کنگره انجام داده بودند را گفتند چه از نظر مالی و چه از نظر علمی را بیانکردن و بعد در نهایت گفتند با تمام وجود به کنگره بدهکار هستند و با بغض نتوانستن به صحبت خود ادامه دهند و واقعیت همینطور است همه ما عضوی از این مجموعه هستیم و نمیتوانیم بگوییم ما عددی نیستیم حتما هستیم و باید به این افتخار کنیم خود من سعی کردم چه در سفر اول و چه در سفر دوم فرمانبردار باشم و هر خدمتی به من دادند با تمام وجود انجام دهم حالا چقدر موفق بودم خدا میداند سعی کردم ابروی کنگره را نبرم اگر چیزی اضافه نمیکنم چیزی کم نکنم.

سعی میکنم متعهد باشم به نوع پوشش، رفتار، کردار و کارهای که از دستم برمیآید.
در نهایت به کنگره خیلی بدهکارم و هر قدمی که برای کنگره برمیدارم کنگره صدها قدم برای من برمیدارد. آخرین اتفاقی که در کنگره برای من افتاد بیماری بود که من گرفتارش شده بودم که هر چه دکتر میرفتم نمیتوانستند بیماری من را تشخیص بدهند و در نهایت پیش استاد امین رفتم و سفر ایکس به من دادند و دو تا سه سال طول کشید و خوشبختانه مثل اعتياد درمان شدم و اثری از بیماری نماند.
این بیماری که من داشتم اسمی نداشت و کسی نمیدانست چه نوع بیماری است و هر دکتری میرفتم فقط قرص تجویز میکردند و اگر سؤالی هم میپرسیدم میگفتند باید اینقدر داروهای جورواجور بخورم تا درمان پیدا شود.
اگر برای درمان اعتياد نمیآمدم مطمئنم الان دیگر از پس مخارج دکترها دیگر برنمیآمدم و شاید تا الان تنها چیزی که به ذهنم میرسید خودکشی بود. خدا را شکر اینقدر اتفاقهای خوب داخل کنگره رقم میخورد که درمان من راحتترین اتفاق برای آقای مهندس بود. اینها را گفتم که ممنون باشیم از خداوند که مسیر کنگره را در پیش پای ما گذاشت که بتوانیم خدمت کنیم.

واقعاً لژیون سردار لیاقت میخواهد و مهم این است که ما به آگاهی رسیده باشیم و هر چقدر در توانمان است کمک کنیم، یک مواقعی کمککردن یک نفر در جایگاه سردار بزرگتر از جایگاه پهلوانی است، مطمئن باشید کنگره نیازی به کمک ما ندارد و آقای مهندس میتوانند از جایی دیگر تأمین کنند. آقای مهندس میخواهند تکتک ما سهیم باشیم. انشاالله که آگاه باشیم و بدانیم برای چه چیز اینجا هستیم مخصوصا سفر اولیها به درمانشان توجه کنند. انشالله که تسلیم باشیم و فرمانبردار.
ممنون از اینکه به حرفهای من توجه نمودید.
وبلاگ نمایندگی پرستار
- تعداد بازدید از این مطلب :
244