English Version
This Site Is Available In English

بنیان ارتباط زمین و آسمان است

بنیان ارتباط زمین و آسمان است

دیده‌بانان ستون‌های کنگره هستند، که بنای کنگره بر شانه‌های آن‌ها استوار خواهد بود؛ بنابراین همۀ ما به آنها احترام می‌گذاریم. «بنیان کنگره 60»

در تاریخ ۲۵ اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۴ در هفته دیده‌بان افتخار میزبانی جانشین بنیان کنگره۶۰ دیده‌بان محترم جهان‌بینی استاد امین دژاکام در نمایندگی زنجان را داشتیم. ایشان یکی از اعضاء شورای دیده‌بانان کنگره۶۰ و فرزند ارشد آقای مهندس حسین دژاکام، نگهبان و بنیان کنگره۶۰ هستند. در جایگاه‌های راهنمایی، ایجنتی، مسئول اردوهای کنگره۶۰، بخش درختکاری، نگهبان لژیون موسیقی، دیده‌بان همسفران آقا و دیده‌بان جهان‌بینی و ... خدمت کرده و می‌کنند.
در ادامه گفت‌وگویی با ایشان داشتیم که شما را به خواندن این مصاحبه آموزنده و پربار دعوت می‌کنیم.

شما به‌عنوان استاد جهان‌بینی، جهان‌بینی را در قالب آموزش‌های کنگره۶۰ چگونه تعریف می‌کنید؟

جهان‌بینی در قالب کنگره۶۰ سؤال خوبی است. آموزش‌های کنگره۶۰ که توسط آقای مهندس داده می‌شود و گاهی اوقات من صحبت می‌کنم کلاً جهان‌بینی است و خارج از آن نیست. حالا اگر شما منظورتان سی‌دی‌های آموزشی، صحبت‌های آقای مهندس و من باشد، این‌ها کلاً جهان‌بینی هستند؛ ولی اگر منظورتان فعالیت‌های کنگره باشد یا آموزش‌هایی که غیرمستقیم برای شما در هر جایگاه خدمتی در کنگره اتفاق می‌افتد آن‌ها چالش‌هایی هستند که شما به‌واسطه‌ آن‌ها می‌توانید جهان‌بینی را به‌صورت عملی یاد بگیرید. فعالیت‌های مختلف مانند همین درختکاری که اخیراً انجام دادید، مثلاً پارک که می‌روید و این‌گونه فعالیت‌ها.

چه تفاوتی بین جهان‌بینی عام و جهان‌بینی فرد رهایافته از اعتیاد وجود دارد؟

جهان‌بینی عام یعنی چه؟ عام برای اعضاء کنگره یا عام برای مردم؟ اگر منظورتان برای همه اعضاء کنگره باشد، ما این جهان‌بینی را در کنگره به این شکل نگاه می‌کنیم. بیرون از کنگره اصلاً این‌طور نیست. شاید اصلاً راجع به جهان‌بینی، خیلی حسی نداشته باشند و اصلاً ندانند که چه هست یا همان تعریفی که در کتاب‌های اخلاق آمده است؛ اما در کنگره برای ما جهان‌بینی یک مفهوم خیلی ویژه‌ای دارد که آن را آقای مهندس تعریف کرده‌اند: علم زندگی. برای ما در کنگره این است. حالا این از جهت اعضاء کنگره. حالا قسمت دوم سؤال ببینید فرد رهایافته از اعتیاد یا اگر همسفرش را هم در نظر بگیریم، به طور عمومی چیزی که به نظرم او راجع به جهان‌بینی می‌بیند یک رکن زندگی است. آدمی که در کنگره به رهایی رسیده است جهان‌بینی جزو اصول زندگی‌اش می‌شود؛ یعنی چیزی که دیگر از او جدا نمی‌شود.

در نگاه شما چرا جهان‌بینی پایه‌ترین ستون در درمان اعتیاد محسوب می‌شود؟

اصلاً جهان‌بینی قبل از درمان اعتیاد آمده است. علتش این است؛ قبل از این‌که آقای مهندس متد DST را کشف کنند، مفهوم جهان‌بینی به یک شکلی با عرفان و مطالبی که صحبت می‌شد، در خانواده ما خیلی به‌صورت ملایم وارد شد. دوران دبیرستان من به این موضوع خیلی فکر می‌کردم. سال‌های اول دانشگاه یک سری نقاطی را پیدا کرده بودم که به یکدیگر ربط می‌دادم و خود آقای مهندس یک مطالبی را از کلام‌الله می‌گفتند، از عرفان می‌گفتند، از شناخت انسان می‌گفتند و همین‌طور آموزش‌های اساتیدی که شما در کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر صحبت‌هایشان را می‌شنوید. این‌ها قبل از اعتیاد آمدند؛ یعنی این‌ها آمدند و خود آقای مهندس با این جهان‌بینی شروع به آموزش‌دیدن کردند. با این جهان‌بینی شروع به قوی‌شدن کردند و اگر بگویم از چه سالی وارد زندگی ما شد شاید بگویم از سال ۱۳۷۱ یا ۱۳۷۲. همان تاریخ‌هایی که شما می‌خوانید؛ ولی درمان اعتیاد در چه سالی بود؟ سال ۱۳۷۵. خوب خودتان الآن می‌توانید پیدا کنید که چرا یک رکن اصلی اعتیاد است؟ چون اصلاً درمان اعتیاد و متد DST به‌واسطه‌ این دانش کشف شد.

به‌عنوان دیده‌بان جهان‌بینی با تحصیلات دانشگاهی در رشته فیزیک، چگونه بین جهان‌بینی کنگره و علم فیزیک ارتباط برقرار می‌کنید؟

خب من از زمانی که وارد دانشگاه شدم، رشته‌ام فیزیک بود، متوجه شدم استادها یک چیزهایی سر کلاس‌ها می‌گفتند، فکرم را درگیر می‌کرد که این رابطه‌ای که می‌گویند یا مثلاً در درس الکترومغناطیس یا درس مکانیک احساس می‌کردم که انگار بین این‌ها یک ارتباط عمیقی وجود دارد. انگار یک مفاهیمی وجود دارد که می‌شود آن‌ها را به انسان ربط داد و حس خیلی خوبی به این قضیه داشتم و یک چیزهایی را هم پیدا می‌کردم؛ مثل همان معادله عملکرد و قانون چشمه و یک چیزهای دیگر هم هست. وقتی که برای کنکور درس می‌خواندم، بالای جزوه‌هایم یک عبارت‌هایی نوشته‌ام که این شبیه فلان چیز در انسان می‌ماند، این شبیه فلان چیز می‌ماند، علامت می‌زدم و این اتفاق از سال‌های اول دانشگاه برای من افتاد. وقتی مفهوم قانون دیورژانس را متوجه شدم که هر اتفاقی برای تو می‌افتد، فقط بستگی به بار درون تو دارد؛ یعنی تو چه احساسی داشته باشی، به‌اتفاق بیرونی ربطی ندارد. خوب خیلی هیجان‌زده شدم و برایم خیلی جالب و شگفت‌انگیز بود.

همسفران چه سهمی در ساختار جهان‌بینی سالم و پایدار در خانواده دارند؟

همسفران قدرت زیادی دارند. واقعیت این است و چون پیوند عاطفی و پیوند محبت، حالا بین همسرها که تعدادشان در کنگره بیشتر هستند؛ ولی بین دختر و پدر، بین خواهر و برادر پیوند عاطفی وجود دارد. این پیوند عاطفی قدرتمند است و می‌تواند حال طرف مقابل را به‌شدت خراب کند و حالش را بگیرد و همچنین می‌تواند به او انرژی خوبی بدهد؛ بنابراین همسفرها در نقش احساسات و عواطف در خانواده می‌توانند خیلی تأثیرگذار باشند. این یک طرف قضیه است. به‌غیر از آن همسفرها می‌توانند الگو باشند و در بدترین حالتش می‌توانند خودخواه باشند؛ ولی می‌توانند الگوهای خوبی باشند؛ مثلاً موقعی که همسفرها جهان‌بینی را خوب یاد می‌گیرند و بعد آن را در خانه پیاده می‌کنند، یک اتفاق جالب می‌افتد. اگر مسافر درمانده و ناتوان باشد، آن زمانی که درمانده و ناتوان است، تغییرات همسفر به او امیدواری می‌دهد که این که آن‌قدر بد بود، آن‌قدر اعصاب خورد کن بود یا آن‌قدر مشکلات ایجاد می‌کرد، حالا چه قدر تغییر کرده است. این تغییر هم یعنی می‌خواهم بگویم در دو زاویه، دو قسمت تأثیر می‌گذارد؛ یکی احساسات و عواطفشان که مستقیماً تأثیر می‌گذارد. اعمال و رفتار و تغییرات آن‌ها باز یک تأثیر دیگری روی باورهای مسافر می‌گذارد.

به نظر شما مهم‌ترین نیاز آموزش همسفران در زمینه جهان‌بینی چه می‌تواند باشد؟

مهم‌ترین نیازشان این است که این را به خانواده ببرند. دستور جلسه عوض نشود. نگاه کنید یک نفر به کنگره آمده است. من به یک نفر مسافر رهایی می‌دادم و اصلاً برای خانم مهم نبود که مسافرش برگشت‌خورده است. فقط ناراحت این بود که من نمی‌توانم امتحان بدهم. من معمولاً عصبانی نمی‌شوم؛ ولی آنجا عصبانی شدم و گفتم اصلاً اگر این مصرف‌کننده نبود، تو را در کنگره راه نمی‌دادند. می‌گویی من نمی‌توانم در آزمون شرکت کنم. تازه بار اولش بود، حالش خوب نبود و باید سفرش مثلاً دو، سه ماه، شش ماه اضافه‌تر می‌شد و به آن آزمون نمی‌رسید. از این که به آزمون نمی‌رسید گریه می‌کرد، گفتم تو باید برای حال مسافرت گریه کنی، تو نباید برای آزمون گریه کنی. اصلاً یادش رفته بود، برای چه آمده است. خب اگر بپرسید که مهم‌ترین نیاز چه هست، می‌گویم همسفر باید بداند برای چه کاری به کنگره آمده است. آیا آمده خودش پیشرفت کند یا آمده است که خانواده را حفظ کند؟ چو صد آید، نود هم نزد ماست. اگر خانواده را حفظ کردی، پیشرفت هم قطعاً درونش هست.

مفهوم پیوند محبت را چگونه تعریف می‌کنید؟ چه نسبتی با جهان‌بینی دارد؟

پیوند محبت را من این‌طور تعریف می‌کنم یا محبت را که خودش در پیوند مشخص می‌شود؛ احساس خوشحالی شما از پیشرفت یک موفقیت، شادی از پیشرفت یک نفر یا احساس غم و اندوه شما، از سقوط و رنج یک نفر. این می‌شود پیوند محبت حالا نسبت به هستی باشد یا نسبت به شخص باشد.

آیا پیوند محبت می‌تواند جایِ خالی سال‌ها جدایی، آسیب و رنج را در خانواده‌ها پر کند؟

انسان باید اولین پیوند محبت را با قلب خودش بزند؛ یعنی شما بایستی اول آن محبت را نسبت به وجود خودتان پیدا کنید. اشتباهات خودتان را بتوانید ببخشید. خودتان و خالق خودتان را بتوانید دوست داشته باشید. رابط خودتان با خودتان، رابط شما با خالقت. به‌خاطر این فرصت حیات و چیزهایی که به تو داده است، قدرشناس خالقتان باشید. اگر این پیدا شود، شما قدرتی پیدا می‌کنید که ببخشید. بخشندگی پیدا می‌کنید. وقتی بخشندگی را پیدا کردید باید اول دارا باشید تا بتوانید ببخشید. آن وقت زخم‌هایتان شروع به شفاپیداکردن می‌کنند. ممکن است کار سختی باشد؛ ولی یواش‌یواش اتفاق می‌افتد.

برای ساختن پیوند محبت سالم و ماندگار چه مؤلفه‌هایی در جهان‌بینی افراد باید تقویت شود؟

پیوند محبت سالم و ماندگار که شما بایستی به وادی چهاردهم نگاه کنید. در وادی چهاردهم چند مطلب گفته شده است؛ خطابه اول اضداد است. یعنی چه؟ یعنی سریع در مقابل اضداد احساساتی نشو. همسفرت است، مسافرت است، یک کاری می‌کند، سریع به‌هم‌ریخته نشو. سریع قضاوت نکن. سریع تصمیم نگیر. خطابه دوم چه می‌گوید؟ خطابه دوم امواج است. امواج می‌گوید: باید از شیره جانتان ببخشید. اگر کسی را دوست دارید، باید از خودتان مایه بگذارید. از وجودتان مایه بگذارید. خطابه سوم، زنجیره‌های عشق می‌گوید: انفجار باروت است. خود آقای مهندس می‌گویند: بایستی برای این‌که محبتی دریافت کنید، دستتان را دراز کنید. کافی است دستتان از کینه خالی باشد؛ یعنی اگر کینه داشته باشید، دلخوری داشته باشید، دشمنی داشته باشید نمی‌توانید؛ یعنی باید ببخشید؛ کسی که کینه دارد، نمی‌تواند ببخشد. این‌ها را بایستی داشته باشید. این‌ها مؤلفه‌های اصلی می‌شود؛ پس در وادی چهاردهم در خطابه‌ها، اگر بخواهم خیلی خلاصه‌تر بگویم، تمام آیتم‌هایی که در خطابه‌ها آمده است را بایستی بتوانیم کاربردی کنیم.

اگر بخواهید یک جمله به زبان ساده به یک تازه‌وارد دربارۀ اهمیت جهان‌بینی بگویید، آن جمله چیست؟

می‌گویم جهان‌بینی خیلی دوستِ خوبی است و خیلی قدرتمند است. خیلی توانایی دارد و خیلی دوست‌داشتنی است. خیلی ساده است و بیشترین خدمت را می‌تواند به انسان بکند، اگر یاد بگیرید.

بزرگ‌ترین درسی که شما شخصاً از جهان‌بینی گرفته‌اید، چه بوده است؟

همان جمله‌ای که آقای مهندس گفته‌اند: شاید ازبین‌رفتن منیت و کم‌شدن منیت، بزرگ‌ترین درسی است که در جهان‌بینی یاد گرفته‌ام.

آینده آموزش‌های جهان‌بینی را در کنگره۶۰ چه طور می‌بینید و چه چشم‌اندازی دارید؟

دو بخش است یکی تولید محتوا که آقای مهندس این تولید را انجام می‌دهند و یکی هم این‌‎که آیا این آموزش در کنگره به‌خوبی منتقل می‌شود؟ این هم به نظر من با نوشتن سی‌دی‌ها و متدی که به وجود آوردند، کار خودش را انجام می‌دهد و من فکر می‌کنم ان‌شاءالله روزبه‌روز تکمیل شود.

در پایان اگر بخواهید یک پیام یا توصیه برای همسفران و مسافران در مسئله آموزش جهان‌بینی داشته باشید به آن‌ها چه می‌گویید؟

من همیشه می‌گویم جهان‌بینی را روی خودتان پیاده کنید. اگر جهان‌بینی را روی دیگران پیاده کنید فاجعه است و اگر روی خودتان پیاده کنید معجزه است.

چند تا کلمه می‌گویم لطفاً نظرتان را راجع به آن‌ها بفرمایید؟

متد DST؟ روش درست زندگی‌کردن

کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر؟ پایه آموزش کنگره ۶۰

بنیان؟ ارتباط زمین و آسمان

استاد سردار؟ عدالت، محبت، بزرگی

اوتی (اپیوم تینکچر)؟ داروی بازگشتن از اعماق تاریکی برای کمک به انسان

مثلث کنگره۶۰؟ نیزه سه شاخ پوزئیدون برای شکافتن مجهولات

این از اصطلاحات فیزیک است؟ نه برای تاریخ بود اسطوره بود. نیزه سه شاخ، تمثیل پادشاه دریاها است که یک نیزه سه شاخ دارد و قدرتش به آن نیزه سه شاخ است و آن تمثیل است.

مفهومش چه است؟ این‌که در کنگره۶۰، مثلث‌ها فرمولِ رسیدن به علم ناب هستند.

در سی‌دی حقیقت به کسانی که آن‌طور که خودشان دوست دارند، به حقیقت لباس می‌پوشانند و تعریفی که از حقیقت دارند اشاره کردید. می‌خواستم بدانم راجع به کسانی که حقیقت را کتمان می‌کنند چه برخوردی باید با آن‌ها داشته باشیم؟

هیچ به آن‌ها باید زمان داد؛ چون روبه‌روشدن با حقیقت، مقدمات زیادی می‌خواهد. خیلی شهامت می‌خواهد. به آنها حق می‌دهم. یک کسی که حقیقت را کتمان می‌کند، قابل‌درک است؛ چون ترس‌ها وجود دارند، آبرو وجود دارد، خیلی مسائل وجود دارد و قابل‌درک است.

از آقای امین دژاکام جانشین بنیان، دیده‌بان و استاد جهان‌بینی که قبول زحمت فرمودند و پذیرای این گفت‌وگو بودند، کمال تشکر را دارم و از خداوند برای ایشان، آقای مهندس و خانواده محترمشان طلب سلامتی، شادی و طول عمر باعزت را می‌کنم.

طراح سوال و مصاحبه کننده: همسفر فاطمه (مرزبان خبری)
عکاس: همسفر رقیه رهجوی راهنما همسفر مینا (لژیون هفتم)
تایپ: همسفر ناهید رهجوی راهنما همسفر اعظم (لژیون ششم)
ویرایش: همسفر نعیمه رهجوی راهنما همسفر رویا (لژیون هشتم) دبیر سایت
ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر اعظم (لژیون ششم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی زنجان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .