English Version
This Site Is Available In English

دیده‌بان دانسته‌هایی را که دریافت کرده جذب نموده است

دیده‌بان دانسته‌هایی را که دریافت کرده جذب نموده است

یازدهمین جلسه از دوره بیست و چهارم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی اسبیکو، با استادی راهنما تازه‌واردین مسافر مجید، نگهبانی مسافر حمید و دبیری همسفر فرشاد با دستور جلسه«هفته دیده‌بان»، پنجشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.

 

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان مجید هستم یک مسافر؛
با تشکر از نگهبان محترم و دبیر جلسه که این فرصت را در اختیار من قرار دادند تا خدمت کنم و آموزش بگیرم، خدا را شکر می‌کنم به‌خاطر وجود کنگره ۶۰ و به‌خاطر وجود آقای مهندس و آموزش‌هایی که در کنگره می‌بینیم، خیلی ممنونم از آقا رضا به‌خاطر لطف‌ها و آموزش‌هایی که در حق من داشتند، ممنونم از آقا آرمین به‌خاطر جذب من به کنگره و باز هم از آقا رضا تشکر می‌کنم. به نظرم کار سختی نیست که یک رهجو بفهمد راهنما برایش چه‌کار کرده است، من اگر به گذشته و چند سال قبل از ورودم به کنگره برگردم متوجه می‌شوم که کنگره برای من چه کاری کرده است، کجا بوده‌ام و الان کجا هستم. دیشب با همسفرم عکس‌های قبل از آشنایی‌مان با کنگره را مرور می‌کردیم به جایی رسیدیم که من خودم دیگر طاقت دیدن نداشتم و خیلی برایم سخت بود که گذشته خودم را ببینم، به گذشته برگشتن خوب است؛ اما نه اینکه آنجا بمانی، هر چند وقت یکبار باید سرکی کشید و برگشت، تا بدانی کجا بوده‌ای و کنگره و راهنما برای تو چه‌کار کرده است، یکی از مهم‌ترین چیزهایی که ما در کنگره یاد می‌گیریم و باید یاد بگیریم این است که باید قدردان باشیم. قدردانی فرمول عجیبی دارد هر چقدر قدردان‌تر باشی بیشتر یاد می‌گیری، یک تازه‌وارد در صورتی به درمان می‌رسد که قدردان کنگره باشد وقتی آمد چند ماه از آموزش‌های کنگره استفاده کرد و قدردان بود به درمان می‌رسد و در ادامه اگر به درمان رسید و قدردان بود می‌ماند و بیشتر متوجه خودش می‌گردد و وارد سفر دوم می‌شود که همان خودشناسی است. اگر قدردان نباشد برمی‌گردد خیلی هم راحت برمی‌گردد، همه ما دیده‌ایم چه کسانی به کنگره آمدند و قدردان نبودند و دوباره برگشتند به مسیر قبل، این برگشتن فقط در اعتیاد نیست، ممکن است انسان به کارهایی برگردد که به‌مراتب از اعتیاد بدتر باشند. جشن‌هایی که ما در کنگره داریم فقط برای این است که ما قدردان باشیم جشن راهنما، جشن ایجنت و مرزبان، جشن همسفر، جشن گلریزان و جشن دیده‌بان؛ دیده‌بانان کسانی هستند که بیشتر از همه در کنگره بوده و خدمتگزار بوده‌اند و از آن مهم‌تر این است که به قول آقای حکیمی خدمتشان را به بهترین شکل ممکن انجام داده‌اند. هیچ‌کدام از دیده‌بانان به دنبال این نبوده‌اند که دیده‌بان شوند. در یکی از لایوها از آقای مهندس شنیدم که گفتند؛ شخصی از خدمتگزاران کنگره نزد من آمد و گفت من خیلی خدمت کرده‌ام کی می‌خواهید مرا دیده‌بان کنید و آقای مهندس در پاسخ او گفته بودند قصد داشتم دیده‌بانتان کنم؛ اما دیگر این کار را انجام نمی‌دهم؛ چون به دنبال دیده‌بانی هستید. برای اینکه ما جایگاه یک دیده‌بان، یک راهنما و هر خدمتگزاری را درک کنیم به نظرم یا باید خودمان در آن جایگاه باشیم یا نزدیک به آن جایگاه شویم، حتی برای کسانی که نزدیک جایگاه یک دیده‌بان هستند نیز زحمت‌های دیده‌بانان قابل‌درک نیست.

سال گذشته مصاحبه‌ای از آقای مجدیان دیدم که گفته بودند برادرم از خدمتگزاران کنگره است؛ اما برای او هم قابل‌باور نیست که خدمتی که من انجام می‌دهم به‌صورت رایگان است، به ایشان گفته بودند حداقل هزینه سفر شما را به شما می‌دهند. به نظرم دلیل اینکه کسی که دیده‌بان می‌شود این است که ما دانایی داریم و دانایی مؤثر، در همین CD اخیر هم استاد امین اشاره کردند ما چیزی داریم که به عقل می‌آید و مهم‌تر از آن این است که به دل بیاید، چیزی که به عقل می‌آید همان دانسته‌ها هستند؛ ولی زمانی که به دل می‌آید زمانی است که ما کاربردی‌اش می‌کنیم. جناب مهندس از واژه بهتری استفاده می‌کنند، می‌گویند "واژه‌ها باید به مرحله‌ای برسند که جذب شوند" یک دیده‌بان دانسته‌هایی را که دریافت کرده است جذب نموده است. جذب‌کردن مانند این است که ما یک لیوان آب را روی یک سطح پلاستیکی یا سطحی که پارچه‌ای چرمی روی آن قرار دارد بریزیم می‌دانیم که آب جذب آن سطح نمی‌شود و اگر کوچک‌ترین شیبی داشته باشد خیلی راحت آب را از دست می‌دهد، این می‌شود مثال کسی که آموزش‌های کنگره را دریافت نمی‌کند و تا کوچک‌ترین شرایطی پیش بیاید آموزش‌ها را از دست می‌دهد، ولی دیده‌بان و کسی که خدمتگزار می‌شود؛ مانند یک‌پارچه آموزش‌ها را جذب می‌کند. در آخر باز هم خدا را شکر می‌کنم به‌خاطر کنگره، به‌خاطر آقای مهندس و خانواده محترمشان، به‌خاطر دیده‌بان‌ها و به‌خاطر همه راهنماها مخصوصاً آقا رضا نه به‌خاطر اینکه درمان اعتیاد شدم، به نظرم از یک‌مرحله‌ای به بعد درمان اعتیاد کنار می‌رود این به‌خاطر اتفاقاتی است که بعد از درمان اعتیاد در من افتاده است. کسی که می‌آید کنگره و وارد سفر دوم می‌شود به نظر من بایستی دیگر اعتیادش کنار رفته باشد و دغدغه‌اش مسائل دیگری باشد که امیدوارم همه به آن جایگاهی‌هایی که لایقش هستیم برسیم.
ممنونم که به صحبت‌های من گوش کردید.

 

رهایی ویلیام مسافر مسلم لژیون اول

رهایی مسافر فرزین لژیون دوازدهم

تایپ و ویرایش: مسافر حسین لژیون پنجم

عکس و ارسال: مسافر‌ حمید‌رضا لژیون اول

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .