سلام دوستان مهشید هستم یک همسفر
ابتدا این هفته را به دیدهبانان کنگره ۶۰که بیدریغ و خالصانه خدمت میکنند، تبریک میگویم و مطمئنم برکات این خدمت قطعاً در زندگیشان جاریاست. آقای مهندس تدابیری اندیشیدند که برای سالهای آینده در سطح جهان، کنگره ۶۰ قوی و مستحکم بماند و به کار خود ادامه دهد به همین جهت ۱۴ نفر با شالی به رنگ سفید از اعضاء کنگره را که روزی در قعر تاریکی بودند و امروز تبدیل شدند به سالمترین افراد را گل چین کرده و با نظر مشورتی آنها شعب را مدیریت میکنند.
دیدهبانان به ستونهای کنگره معروف هستند؛ زیرا کلیه کارها به عهده دیدهبانان گذاشته شده است. هر دیدهبان مسئولیت یک قسمت را به عهده دارد: قسمت مالی، قسمت ورزش، قسمت جهانبینی، قسمت مرزبانان، قسمت مسافران و همه و همه در حال برنامهریزی و کار کردن هستند، درصورتیکه من مهشید خدمتهای را نمیبینم. دیدهبانانی داریم که هفتهای ۱۰۰۰ کیلومتر راه را طی میکنند، تا شعبات به بهترین نحو اداره بشوند
آنها مرتب به شهرهای مختلف مراجعه میکنند، در حقیقت کنگره ۶۰ روی دوش این افراد حرکت میکند و همه چیز روی نظم وانضباط خودش است. دیدهبانان افرادی هستند که در صورپنهان کنگره ۶۰ مشغول به انجام کارها هستند در حقیقت گردانندههای اصلی کنگره هستند. به نظرم دیدهبانها مصداق کاربردی کردن آموزشهای کنگرهاند که رشد و بقای کنگره مرهون برنامهریزی و تفکر دقیق بنیان کنگره ۶۰ و زحمات بیدریغ آتان است. دیدهبانها با دیدن نظاره کردن و نگاه در نمایندگیها بنای کنگره را قوی و قویتر مینمایند.
هفته دیدهبان یکی از چهار مناسبتی است که در کنگره جشن گرفته میشود تا ما از کسانی که بیدریغ خدمت میکنند و کمتر دیده میشوند، قدردانی و تشکر کنیم.
سلام دوستان حدیث هستم همسفر
در بدو ورودم به کنگره و شناختی که نسبت به جایگاه دیدهبان پیدا کرده بودم، فکر میکردم دیدهبانان افراد خاصی هستند و هر کسی اجازه خدمت در این جایگاه را ندارد، حتی گاهی فکر میکردم برای اداره بهتر کنگره مثل استاد جلسه، این افراد از خارج از کنگره دعوت میشوند. رفتهرفته متوجه شدم آنها و دیگر خدمتگزاران از افراد کنگره هستند که به خوبی خدمتهای خود را گذرانده و به این درجه رسیدهاند؛ اما تصورم همیشه این بود که به راحتی نمیتوانم با دیدهبانان صحبتی داشته باشم و یا آنها به راحتی اجازه صحبت را نمیدهند. همیشه مصاحبهها و مطالب دیدهبانان را از طریق سایت دنبال میکردم و آموزشهای خیلی خوبی از صحبتهایشان کسب میکردم و مشتاق دیدارشان بودم.
یادم میآید بسیار مشتاق دیدار و گفتگو با آقای سلامی؛ دیدهبان مالی کنگره بودم. احساس میکردم میتوانم پاسخهای متفاوتی برای ابهامات ذهنیام از ایشان دریافت کنم و البته یقین داشتم؛ اما همیشه فکر میکردم بخاطر حالت جدی چهرهشان، در واقعیت هم بسیار جدی هستند و من اجازه صحبت با ایشان را ندارم. تا اینکه در سال ۱۴۰۱ به واسطه خدمت در سایت، قرار شد گفتگویی با ایشان داشته باشیم. روز مصاحبه نگرانی و اضطراب عجیبی همراه با شوقی وصفناشدنی داشتم. نگران بابت ذهنیاتی که طی این سالها برایم ایجاد شده بود؛ اما برخلاف تصوراتم با برخوردی سرشار از محبتی پدرانه و تواضعی وصفناشدنی روبهرو شدم.
در ادای کلمات آنچنان محکم، با صلابت، روان و در عین حال سرشار از حسی مثبت و ناب سخن میگفتند که من پس از این گفتگوی بینظیر دریافتم چرا دیدهبانان را ستونهای کنگره مینامند. مصاحبه چنان پایان یافت که اصلا متوجه گذر زمان نشدم؛ اما برای من این یک پایان نبود؛ بلکه آغاز بسیاری از نقطه تفکراتی بود که ایشان با کولهباری از تجربیات خود برایم به ارمغان آورده بود تا به من بیاموزد اگر مشقهایم را درست ننویسم، مجبورم در آینده دوباره بنویسم، اگر فرمانبردار واقعی نباشم از چرخه خارج خواهم شد و اگر کفشهای آهنین به پا نکنم، درهم خواهم شکست و همه این تلنگرها تا همیشه در ذهنم باقی ماند.
رابط خبری: همسفر مهدیس رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون دوم)
ویراستاری و ارسال: راهنمای تازه واردین همسفر مونا (دبیر سایت)
همسفران نمایندگی یوسُف تهران
- تعداد بازدید از این مطلب :
75