English Version
This Site Is Available In English

اخبار لژیون ویلیام وایت (نمایندگی لاله کرچ)

اخبار لژیون ویلیام وایت (نمایندگی لاله کرچ)

سخنان استاد:
سلام دوستان خاطره هستم یک مسافر
دستور جلسه امروز هفته دیده‌بان است. این هفته را به تمام عزیزان، خصوصا جناب مهندس که دیده‌بان گروه خانم‌های مسافر هستند تبریک می‌گویم، همچنین به خانواده محترمشان که سال‌هاست برای ما و حفظ و بقای کنگره زحمت کشیده‌اند، سختی‌های بسیار و فراز و نشیب‌های فراوانی را پشت سر گذاشتند تا این ساختار شکل بگیرد، برای انسان‌هایی مانند ما که نیاز داشتیم به راه درمان و آموزش‌های درست.
همانطور که می‌دانیم کنگره با یک نفر شروع به کار کرد؛ آقای مهندس در سال ۱۳۷۵ این روش درمان را روی خودشان اجرا کردند و در سال ۱۳۷۸ کنگره استارت خورد. ابتدا خودشان تمام مسئولیت‌ها را برعهده داشتند، بعد یک نفر دیگر را انتخاب کردند و در ادامه نفر سوم با مشورت دو نفر دیگر... به این ترتیب اجتماع دیده‌بانان شکل گرفت.
دلیل این کار چه بود؟ می‌دانیم هر ساختاری به دو پارامتر نیاز دارد؛ حفظ و بقا، رشد و توسعه. حرمت‌ها و قوانین باعث حفظ و بقای ساختار می‌شود؛ نداشتن روابط کاری و مالی با دیگران، پوشش مناسب و ...
اما برای رشد و توسعه، به دو پارامتر نیاز داریم؛ ابتدا تولید علم، که خود آقای مهندس این کار را انجام می‌دهند و دائماً آموزش‌ها و دستاوردهایشان را در اختیار ما می‌گذارند. و دوم نیروی متخصص؛ شکر خدا شعب کنگره بسیار زیاد شده و جناب مهندس نمی‌توانند خودشان به تمام شعب رسیدگی کنند، پس نیاز به نیروهای زبده، کاربلد، آموزش‌دیده و قوی دارند تا این ساختار را حفظ کنند و این آموزش‌ها را به درستی انتقال دهند. این نیروها، دیده‌بانان هستند.
برخی دیده‌بانان مانند آقای سلامی، آقای خدامی، آقای حکیمی و ... از سال‌های اول کنار آقای مهندس بودند. ما وقتی به اینجا می‌آییم و به ما گفته می‌شود باید 10 ماه بیایید تا درمانتان انجام شود، به نظرمان خیلی مدت زیادی است. اما این افراد بیش از 20 سال است کنار آقای مهندس هستند، در سختی‌ها، در سرما و گرما و در تمام چالش‌ها ماندند و هر کدام یک گوشه کار را گرفتند، تا بتوانند این سیستم را ارتقا ببخشند.
دیده‌بانان به شعب مختلف سرکشی می‌کنند، نقص‌ها و ایرادات را می‌بینند و بر اساس آنها قوانین را تصویب می‌کنند. به عنوان مثال؛ سال‌ها قانون سفر سیگار این بود که هر کس می‌خواهد وارد لژیون ویلیام شود، باید دو ماه از سفرش گذشته باشد، اما حدود یک سال است این قانون عوض شده و افرادی که وارد لژیون DST می‌شوند، نهایتاً تا دو ماه فرصت دارند سفر درمان سیگارشان را شروع کنند.
علت چه بود؟ طبق آمار، مشاهده کردند تعداد برگشتی‌های انجیوهای دیگر بیش از 95 درصد است، و تعداد برگشتی‌های کنگره 60، حدود 6 الی 7 درصد. با بررسی‌هایی که انجام شد، متوجه شدند کسانی که در کنگره به رهایی رسیدند اما بازگشت به مواد دارند، افرادی هستند که سیگار مصرف می‌کردند، در واقع با مصرف سیگار، سیستم شبه افیونی درست بازسازی نمی‌شود، و بند من هنوز به دود وصل است، یعنی دریچه ورود نیروی اهریمنی را باز گذاشته‌ام.
وقتی هنوز سیگار می‌کشم، اگر یک مهمانی هم بروم، می‌گویم حالا یک پیک شراب یا یک بار گل کشیدن یا قلیان کشیدن که چیزی نیست، ماهی یک بار که آسیبی که به من نمی‌زند! درصورتی که من آن پنجره را نبسته‌ام و نیروی منفی از همان دریچه دوباره ورود پیدا می‌کند.
دیده‌بانان، چشم‌ و گوش‌های آقای مهندس هستند، با توجه به اطلاعاتی که منتقل می‌کنند، آقای مهندس قوانین را آپدیت و به‌روز می‌کنند. هر دیده‌بان مسئول یک قسمت است؛ مثلا دیده‌بان ویلیام، ورزش، دیده‌بان جهان‌بینی که استاد امین هستند ... همگی تلاش می‌کنند تا ما بتوانیم درست سفر کنیم و به درمان برسیم.
اما نقش من سفر اولی چیست؟ چگونه می‌توانم زحمات این عزیزان را به خوبی پاسخگو باشم؟ با فرمانبرداری، اینکه سفرم را به درستی انجام دهم، آموزش بگیرم و آنها را کاربردی نمایم، تا به رهایی و حال خوب برسم.
خانم‌ها ستون‌های خانه هستند، وقتی خانم خانه حالش خوب باشد، همسر و فرزندان و سایر اعضای خانواده نیز حالشان خوب است. ما الگوی فرزندانمان هستیم. وقتی خودمان مصرف‌کننده مواد یا سیگار باشیم، چطور می‌توانیم به فرزندمان بگوییم سیگار و مواد بد است مصرف نکن؟ بچه‌ها به حرف ما کاری ندارند، به عمل ما کار دارند. انشاالله بتوانیم الگوهای خوبی باشیم و درست عمل کنیم.
جبران خسارت در درجه اول از خودمان است، بعد از خانواده و بعد از جامعه، حواسم باشد دارم با خودم چه کار می‌کنم، با جسمم، با ماشینی که قرار است تا آخر عمر در اختیار من باشد. مواد مخدر، سیگار، الکل و ... استفاده می‌کنم و بعد می‌گویم چرا حالم بد است، چرا پاهایم درد می‌کند،، چرا کسل و بی‌حال هستم! و از خدا گلایه می‌کنم که چرا مرا اینطوری آفریدی! متوجه نیستم که این مشکلات را خودم برای خودم ساخته‌ام. همانطور که خداوند می‌گوید؛ هیچ مصیبتی بر شما وارد نمی‌شود مگر اینکه خودتان با دستان خودتان آن را ایجاد کنید.
در وادی دهم می‌آموزیم برای اینکه بتوانیم تغییر و رشدش کنیم، باید خاصیتمان تغییر کند. خاصیت می‌شود همان فلز وجودی، همان خواسته، اندیشه، می‌شود ویژگی. صفت من چیست؟ دنبال چه هستم؟ چه چیزی مرا خوشحال می‌کند؟ یک نخ سیگار؟ یک پیک مشروب؟ لذت‌های گذرا هیچ رشدی برای من ندارد. همیشه باید با کسانی نشست و برخاست کنیم که ما را بالا بکشند، انسان‌هایی که در سطح پایین هستند، وقتی خودشان رشد نمی‌کنند، تلاش می‌کنند شما را پایین بکشند تا هم‌سطح شوید. ولی آدم‌هایی که روی خودشان کار کرده و رشد کرده‌اند، می‌توانند به شما کمک کنند و شما را بالا بکشند. این من هستم که انتخاب می‌کنم در چه جایگاهی باشم. سعی کنیم به رشد همدیگر کمک کنیم نه به سقوط یکدیگر.
پس با تغییر خواسته و تفکر است که خاصیت و فلز وجودی ما عوض می‌شود. ماندگاری نیکوتین در بدن 20 دقیقه است، چیزی که دوامش چند دقیقه باشد، پوچ است و ماندگار نیست. باید دنبال چیزی باشم که شعف درونی مرا بیدار کند، به جایی برسم که بی می مست و بی شراب شوریده شوم، نه مثل دختر کبریت فروش که با نور یک کبریت می‌خواست خودش را گرم کند. تا کی می‌خواهم با نور یک کبریت زندگی کنم؟ تا کی می‌خواهم با مصرف سیگار و گل و ... دنبال حال خوب باشم؟ نمی‌خواهم جام وجودی‌ام را پر کنم تا بی‌نیاز شوم؟
مثال استخر انرژی استاد امین بسیار جالب است؛ استخری که سالیان سال آبش عوض نشده و لجن گرفته، تصفیه نشده، اگر یک کامیون آب فاضلاب در آن بریزند، هیچ تغییری نمی‌کند. اما استخری که تمیز باشد، حتی یک برگ هم روی آن بیفتد، معلوم می‌شود. ما هم باید به آن درجه برسیم، خیلی هم سخت نیست. وقتی در مسیر ارزش‌ها و تزکیه و پالایش باشم و زلال شوم، آن برگ کوچک را می‌بینم و می‌گویم حیف است، سعی می‌کنم آن را بردارم و آب را تمیز نگه دارم. اما وقتی استخر به گنداب تبدیل شود، دیگر تلاشی برای تمیزی آن نمی‌کنم. امیدوارم همگی بتوانیم به خوبی از وجودمان مراقبت کنیم.

گردآوری و تایپ: مسافر مریم- نمایندگی لاله کرج
ویرایش و ارسال: مسافر خاطره

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .