سیزدهمین جلسه از دور هشتاد و نهم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره۶۰ نمایندگی آکادمی به استادی راهنمای محترم مسافر مهدی، نگهبانی مسافر غلامرضا و دبیری مسافر احسان با دستور جلسه " هفته دیدهبان " شنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان مهدی هستم مسافر. خدا را شاکرم امروز در این جایگاه هستم و اینکه در کنگره قدردانی کردن را یاد میگیریم، شکرگزاری را یاد میگیریم و تشکر کردن را یاد میگیریم. تشکر میکنم از ایجنت نمایندگی و مرزبانان عزیزشان. تشکر میکنم از ایجنت گروه خانواده و همچنین مرزبانان محترمشان، همچنین از ایجنت همسفران آقا و مرزبانان عزیزشان تشکر میکنم. خُب این عزیزان از بزرگترین دارائیشان که وقت خودشان و خانوادهشان هست میگذرند تا اینکه بستری آماده کنند برای آموزش اعضا تا بتوانند حال خوب داشته باشند و انرژی کسب کنند و آموزش بگیرند. اگر هر کسی، در هر جایگاهی خدمت میکند این چیزی نیست جز حاصل زحمات راهنماهای محترم کنگره۶۰. این عزیزان هستند که کارشان و مهارتشان آموزش دادن است و اینکه انسانها را پرورش میدهند. دستور جلسه هفته دیدهبان است و همینطور که از لغتش پیداست وظیفهاش دیدنِ و دیدن ریشه است. وظیفهاش این است که ببیند هر مشکلی که است و اما خدمتش دیده نمیشود. قدیم در شهرها و آبادیها دیوار میکشیدند و از بین افراد آن ولایت کسی را که مورد اعتماد آنها بود به او وظیفه دیدهبانی را میدادند و اگر هم خطری آنها را تهدید میکرد به توسط این عزیزان به ساکنین خبر رسیده میشد قبل از اینکه برایشان دردسرساز ساز بشود، پیشگیری میکردند. در کنگره هم همینطور است. درخت برومند کنگره ریشهاش در آسمان میباشد و به گفته مهندس دیده بانها ۱۴ ستون کنگره میباشند و بار ۲۰۰ هزار نفر بر دوش این عزیزان می باشد. ۲۰۰ هزار نگرش، ۲۰۰ هزار نگاه، ۲۰۰ هزار سلیقه و ۲۰۰ هزار خواستههای مختلف. اما این ۱۴ نفر یک نگاه مشترک دارند و این ۱۴ نفر فقط و فقط نگاهشان حفظ و بقای کنگره میباشد و این نگاه باعث میشود تا کنگره پایدار بماند.

بنده چند سالی است که به لطف خدا در کنگره در خدمت آقای مجدیان دیدهبان محترم هستم. اوایل فکر میکردم و میگفتم مگر میشود که یک انسان این همه انرژی داشته باشد؟ اینهمه خستگی ناپذیر باشد، مگر میشود؟ امروز به سمت اهواز برود، فردا به سمت مشهد، روز بعد به سمت سمنان، مگر میشود؟ این همه انرژی چطور تامین میشود و چگونه خستگی ناپذیر هستند؟ بعد از چند سال متوجه شدم که این عزیزان دانش آموزان جناب مهندس هستند و کسانی هستند که استاد بزرگی به نام آقای مهندس دارند. شما آقای مهندس را نگاه میکنید که هر روز به چه صورت در کنگره خدمت میکند، هر روز در یک مکان در حال آموزش دادن میباشند. در کنارش مقاله مینویسند و کارهای دیگر و نوشتارهای خودشان، خیلی خیلی برنامههای ایشان شلوغ است ولی در کنارشان دیدهبانها هستند. روزی که اینجا برای جشن دیدهبانی آماده میشد شب قبل تا حدود ساعت ۶صبح جناب آقای لطفی به اتفاق دستیارشان، ایجنت محترم شعبه، مرزبانان و خدمتگزاران در حال آماده سازی این مراسم بودند. مگر میشود یک نفر شب تا صبح نخوابد بعد صبح تا بعد از ظهر بیاید اینجا و خدمت بکند. این چند سال که در خدمت آقای مجیدیان هستم همیشه ساعت ۶:۳۰ ساختمان سیمرغ هستم و همیشه آقای مجیدیان از بنده زودتر حضور داشتند. شب هم تا ساعت ۹:۳۰ شب حضور دارند. جناب آقای سلامی و جناب آقای حکیمی هم همینطور. این عزیزان بزرگترین دغدغهشان کنگره است. دیدهبان یعنی کسی که حافظ جان و مال دیگران است و دیدهبان کسی است که بزرگترین دغدغهاش حفاظت از اعضای کنگره است. دیدهبان کسی است که کارش دیدن است اما خودش دیده نمیشود. تازه وقتی که از نزدیک زحمات و تلاش دیدهبانان را میبینم متوجه حضورشان میشوم و صادقانه اگر بخواهم بگویم باز هم متوجه نمیشوم. تازه درک اندکی پیدا میکنم که این بزرگواران به چه صورت در این سیستم فعالیت میکنند. آقای سلامی ۲۴ سال است که دیدهبان هستند و ۲۴ساله که پول اعضای کنگره دستشان است و بسیار حساس و ریزبین در مورد نحوه استفاده از اموال کنگره هستند. تک تک دیدهبانان در مورد مسائل بسیار ریزبین هستند و وقتی در کنارشان باشید تازه متوجه میشوید. در تمامی همایشهای برگزار شده زمانی که در کنار آقای لطفی باشید متوجه خواهید شد که چه زحمتی میکشند گاهی سه شبانهروز نمیخوابند، مگر میشود که سه شبانه روز نخوابی و بتوانی همایش برگزار کنی؟ این انرژی از کجا میآید؟ همه و همه بخاطر خدمتی است که میکنند. هر چقدر خدمتگزارتر باشید حال بهتری دارید و همینطور انرژی بیشتری دارید. از اینکه به صحبتهای من توجه کردید از همگی شما سپاسگزارم.
تایپ: مسافر جلال لژیون هجدهم، مسافر حمید لژیون دوم
عکس و تنظیم خبر: مسافر محمدحسین
- تعداد بازدید از این مطلب :
282