به مناسبت جشن هفته دیدهبان در خدمت دیدهبان مسافر بابک هستیم، شما را به خواندن این مصاحبه دعوت میکنیم.
مسافر بابک با ۱۴ سال تخریب آنتی ایکسهای مصرفی تریاک، شیشه، کوکائین و حشیش وارد کنگره شدند. به مدت ۱۳ ماه و ۲۴ روز به روش DST و داروی اپیوم به راهنمایی مسافر محمد صادق سفر کردند. رشته ورزشی ایشان فوتسال است. در حال حاضر ۱۴ سال و ۱۱ ماه است که با دستان پرتوان آقای مهندس آزاد و رها هستند. ایشان در ادامه سفر نیکوتین به راهنمایی مهندس دژاکام داشتند و به مدت ۱۲ سال و چند ماه است که آزاد و رها هستند.
به عنوان دیدهبان روابط عمومی، آموزشهای کنگره۶۰ تا چه میزان در تعامل و هماهنگی شما با سازمانها و مراکزی که با آنها در ارتباط هستید تأثیر داشته است؟
به عقیده بنده آموزشهای کنگره چه سیدیها، وادیها و دیگر مکتوبات و تألیفاتی که آقای مهندس داشتند، در واقع مثل یک چراغ راه برای ما بوده است که اگر من بتوانم درست از آنها استفاده کنم، به صورت نسبی به تمام آن هدفها یا نتیجههای مطلوبی که برای خودم از پیش تعیین کرده بودم خواهم رسید و ما این مطالب را در کنگره و در سیدیهای آموزشی میبینیم یا در کنار همدیگر داخل لژیونها تمرین میکنیم، برای اینکه بتوانیم به بیرون از کنگره ببریم و در زندگی بیرونیمان و معاشرت با بقیه آدمهایی که شاید کنگره را نمیشناسند بتوانیم استفاده کنیم و نتیجهای را که میخواهیم بگیریم. در رابطه با بحث روابط عمومی و ارتباط با سازمان و ارگانهای بیرونی هم از این قضیه مستثنی نیست و همیشه چه آن آموزشهای مختلفی که در رابطه با بحث برخورد، تعامل اجتماعی، آداب، معاشرت و تمام مطالبی که آقای مهندس به طور مکرر در سیدیهای مختلف به آن اشاره کردند، ما در روابط عمومی از آنها بهره میبریم. مطلب دیگری هم که وجود دارد این است که از اول شکلگیری بحث روابط عمومی، کنگره به صورت تخصصی که حدوداً ۵ سالی است از آن میگذرد، همیشه رهنمودهای کلیدی بنیان کنگره۶۰ برای ما توانسته گرهگشا باشد، یعنی جاهایی که واقعاً نمیدانیم باید چهکار کنیم، آن رهنمودهایی که آقای مهندس میدهند و مشورتهای خیلی دقیق و حکیمانهای که به ما میکنند باعث میشود که در این تعاملات، ارتباط با سازمان و ارگانهای بیرونی بتوانیم به صورت نسبی نتیجه لازم را دریافت کنیم و همیشه تکیه ما به آموزشهای کنگره، مشورت و خط سیری که آقای مهندس برای روابط عمومی تعیین میکنند.
با توجه به اینکه اهداف آقای مهندس در جهت رشد و جهانی شدن کنگره۶۰ هست، به نظر شما ما همسفران چگونه میتوانیم در راستای این اهداف قدم برداریم؟
به نظر بنده به طور کلی همسفران و مسافران از همدیگر جدا نیستند و یک دستورالعمل کلی دارد که در مورد همه پاسخ میدهد و این دستورالعمل این است که ما هر کدام از ما در هر جایگاهی که هستیم سعی کنیم به نسبت توانمندیمان بهترین خودمان باشیم، یعنی اگر که من راهنما، ایجنت، دیدهبان و حتی سفر اولی هستم بتوانم یک سفر اولی خوب باشم و کسی باشم که قانون را رعایت میکند و حتی اگر سفر دومی هستم کسی باشم که در چهارچوب مسیر کنگره حرکت میکند؛ پس هر کدام از ما که خدمت میکنیم، اگر بتوانیم در جایگاه خودمان حداکثر توان خودمان را گذاشته و بهترین ورژن خودمان باشیم، قاعدتاً کنگره ذرهذره و پیوسته به اهداف خودش، نزدیک و نزدیکتر میشود.
پیشنهاد شما برای افرادی که میخواهند در کنگره مؤثر باشند چه برای خود و چه برای دیگران مانند الگوهایی که در حال خدمت هستند چیست؟
همه کسانی که در کنگره خدمت میکنند در هر جایگاهی، چند مورد باید همیشه سرلوحه کارشان باشد؛ اولین چیزی که فکر میکنم باید لازم داشته باشم، احترام به قوانین و چهارچوبهایی است که کنگره برای من در آن جایگاهی که خدمت میکنم تعیین کرده است. دومین مطلب استفاده از آموزشهایی است که هر هفته به صورت سیدی در خدمت من قرار میگیرد و به صورت خیلی واضح، کلیدی نحوه برخورد و مواجه شدن با چالشهای مختلفی را که حالا چه من با درون خودم داشته باشم چه در طول حضور در کنگره داشته باشم چه در زندگی بیرون از کنگرهام، همه این چالشها را برایش راهکاری در نظر گرفته است. آقای مهندس در این زمینه فکر میکنم گنج بیپایانی را به ما دادند؛ زیرا سیدیهای هر هفته مثل یک چشمه جوشان میجوشد و بیرون میآید؛ پس میتواند بزرگترین کلید باشد، برای من که بدانم در هر مسیری که قرار میگیرم چگونه باید عمل کنم که به قول شما بتوانم مثل الگوهای خوب از گذشته تا به امروز باشم و اینکه اگر درست عمل کنم و بتوانم احساس مسئولیتپذیری را هم کنارش، چاشنی کار قرار بدهم؛ پس چه بسا با تمرین کردن این چند موردی که عرض کردم کنار همدیگر من نوعی هم بتوانم یک روزی الگوی خوبی باشم. در هر صورت کسی میتواند مؤثر و الگوی خوبی باشد که از آموزشها استفاده کند و قوانین را مورد احترام خودش قرار بدهد و رعایت کند و مطلب بعدی، احساس مسئولیت داشته باشد نسبت به آن کاری که انجام میدهد.

در مورد نحوه آشنایی خودتان با کنگره۶۰ و اینکه چگونه به اعتیاد روی آوردید برای ما مختصر توضیحی بفرمایید؟
من در سن ۱۶ سالگی انواع مواد مختلف را شروع کردم. سالیان سال این اعتقاد را نداشتم که مصرفکننده هستم و در ادامه زمانی که فهمیدم و قبول کردم که یک مصرف کننده هستم. دیگر بیرون آمدن از آن خیلیخیلی سخت و نشدنی بود. من راههای مختلفی را برای به اصلاح ترک اعتیاد امتحان کردم و هیچ وقت هیچ کدام به من نتیجهای نداد؛ ولی خدا را شکر یک مرتبه با کنگره آشنا شدم و یکبار برای درمان قطعی اقدام کردم که شاید بزرگترین اتفاق زندگی من بود. برای همه کسانی که انتهای تاریکیهای مواد را تجربه کردهاند، کنگره۶۰ میتواند تولدی باشد که فرد وقتی که بتواند درست در مسیرش قرار بگیرد و هر کسی به اندازه ظرف خودش از اقیانوس بیکران علم کنگره بتواند بهره کافی را ببرد قاعدتاً فرد دیگری با علایق و تفکرات دیگری میشود. همانطوری که آقای مهندس میفرمایند: «روش DST حتی بیان ژن را هم تغییر میدهد.» من فکر میکنم که استفاده از جهانبینی و بقیه مواردی که در کنگره وجود دارد، اگر بهدرستی از آنها استفاده کنیم میتواند شخصیت و خط مشی هر انسانی هم کاملاً تغییر دهد و در مسیر مخالفش قرار بگیرد که از سمت تاریکیها به سمت روشناییها و ارزشها باشد. در رابطه اینکه با کنگره چگونه آشنا شدم باید بگویم از طریق یکی از روانشناسان خوب کشورمان که به سبب درمان به ایشان مراجعه کرده بودم، ایشان کنگره و کتابهای آقای مهندس را به من پیشنهاد دادند. من هم مثل همه افراد وارد کنگره شدم مشاوره شدم و به این امید آمده بودم که چند صباحی مواد را کمتر مصرف کنم؛ اما وقتی با دنیای قشنگ کنگره آشنا شدم، قاعدتاً تا این لحظه برای من انتهایی نداشته است.
بزرگترین چالشی که در جایگاه دیدهبانی برای شما به وجود آمده است چیست؟
در رابطه با این سؤال به دلیل حضور، رهنمودها و مشورتهای به موقعی که آقای مهندس به ما دیدهبانان میدهند، من خودم شخصاً چالش خاصی را تجربه نکردهام. شاید مواقعی بود که نیاز به دقت نظر زیادی بوده است؛ ولی واقعاً حتی در بقیه عزیزانی که مسئولیتهای مختلفی هم داشتند، ندیدم که با چالش بزرگی روبهرو شوند. شاید یک سری چالشهای شخصی بابت گرههای درونی خود من برایم به وجود آمده بود که ذرهذره به صورت نسبی توانستم آنها را حل کنم؛ ولی واقعاً چالشی که مربوط به امور جاری کنگره باشد، شاید به تنها چیزی که به آن اشاره میتوانم کنم و همیشه برای من مهم بوده است، مبحث به موقع قرار گرفتن دارو در اختیار سفر اولیها بوده که لازمه جداییناپذیر درمانشان هست. در سالهای گذشته شاید این مطلب به چالش تبدیل شد که باز هم این اتفاق ریشه بیرونی داشت و در جاهای مختلف، دارو کمتر در اختیار بچههای ما قرار میگرفت که هر مرحله با مشورتهایی که از آقای مهندس میگرفتیم همیشه سعی کردیم با حداقل آسیب ممکن آن چالش را حل کنیم.
مصاحبهکننده، طراح سؤال و ویرایش: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر نفیسه (لژیون بیست و هفتم)
عکاس: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر نجمه (لژیون هشتم)
ویراستاری و ارسال: همسفر آرزو رهجوی راهنما همسفر هاجر (لژیون هفتم)نگهبان سایت
همسفران نمایندگی میرداماد
- تعداد بازدید از این مطلب :
1244