جلسه چهارم از دوره ششم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی معدن فیروزه نیشابور به استادی همسفر عاطفه، نگهبانی همسفر زهرا و دبیری همسفر لیلا با دستور جلسه «جهانبینی 1و 2» روز سهشنبه 16 اردیبهشتماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.
.jpeg)
خلاصه سخنان استاد:
یک ره از این زندان برون آ تا جهانبینی گذاری کن به ملک جان که تو جان جهانبینی
سپاسگزار معلمی هستم که اندیشیدن را به من آموخت نه اندیشهها را. ابتدا این هفته را به استاد بزرگ آقای مهندس، استاد امین و راهنمایانم همسفر فاطمه و همسفر نیره که حکم معلمهای دلسوز را دارند تبریک عرض میکنم و به راهنمایم همسفر فاطمه جایگاه خدمتی جدیدشان را هم تبریک عرض میکنم. خوشا به حال کسی که بیمنت عشق میورزد و بی منت خدمت به خلق میکند؛ چون امام علی (ع) گفتهاند هر کس کلمهای به من بیاموزد من بنده او هستم.
جهانبینی یعنی چه؟ یعنی تغییر دید و نگرش من نسبت به خودم و اطرافیانم و کل هستی. جهانبینی به چه دردی میخورد؟ برای اینکه من بتوانم ريشه خطاهایم را پیدا کنم و آنها راحل کنم و از مسیر ضد ارزشها به سمت ارزشها بروم. حال این سؤال پیش میآید که چرا همه انسانها دانا نیستند؟ چون در سمت ما نیروهایی وجود دارند که نمیگذارند دانایی ما جلو برود.
در کل زندگی مثل بازی میماند، همان طوری که وسط بازی دو تا بچه بروید و قانون بازیشان را بلد نباشید از دستتان ناراحت میشوند. جهانبینی يعنی فراگیری قوانین بازی، شناخت حدومرزها، حرکت در مسیر درست و رسیدن به آرامش و آسایش. در جهانبینی باید به دانایی رسید، دانایی مثلثی است که سه ضلع آن تفکر، تجربه و آموزش است و نقطه مقابل آن جهالت که سه ضلع آن ترس، ناامیدی و منیت است. با شروع سفر دوم این جمله را شنیدهایم که میگویند ورود به سفر جهانبینی.
پس در سفر اول کار من و مسافرم تمام نشده و من همسفر نقش مهمی در آمدن مسافرم دارم. من همسفر باید این موضوع را بدانم که برای رسیدن به آرامش مسافر و خانوادهام، سفر دوم هم ضروری و هم مهم است. جهانبینی من بهعنوان یک مادر در خانواده بسیار مهم است؛ چون یک مادر میتواند خانه را به یک مکان امن و آرام تبدیل کند تا هم بچهاش بتواند حرف دلش را به مادرش بزند و در جامعه دنبال آرامش تکیهگاه نگردد.
در بالا و پایینهای زندگی باید سعی کنم کمی از منیت و غرورم کم کنم باعث نشوم خانه را به میدان جنگ تبدیل کنم. من باید یاد بگیرم با شنیدن یک حرف از مادر شوهر یا خواهرشوهرم هم میتوانم عاقلانه رفتار کنم، اینجاست که من رشد کردهام. من باید یاد بگیرم علاوه بر خودم و خانوادهام به طبیعت و حیوانات هم احترام بگذارم. همه اینها بهآسانی نمیشود جز اینکه من یاد بگیرم و آموزش بگیرم. میخ با یکبار کوبیدن توی دیوار نمیرود. در آخر از خدا میخواهم راه برای همه مسافرها باز شود بیایند و سفر کنند و در سفر اول جسم و روان به تعادل برسد و در سفر دوم به جهانبینی برسد. بتوانیم زکات حال خوشمان را با خدمت کردن پرداخت کنیم.
.jpeg)
تایپیست: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر نیره (لژیون اول)
عکاس: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر نیره (لژیون اول)
ارسال: راهنمای تازهواردین همسفر ساناز
همسفران نمایندگی معدن فیروزه نیشابور
- تعداد بازدید از این مطلب :
547