"به نام قدرت مطلق الله"
با قلبی سرشار از قدردانی و احترام، این چند سطر را برای شما راهنمای خوبم نوشتم. کلمات قاصرند از بیان تمام آنچه در این سفر پر فراز و نشیب آموختم و تمام حمایتی که از شما دریافت کردم.
(1).jpg)
روزهای نخست، تاریک و پر از ناامیدی بودم. گویی در گردابی دست و پا میزدم و هیچ نوری در انتهای این تونل تاریک دیده نمیشد. اما شما، با صبر و متانت بینظیرتان، چراغ راه من شدید. قدم به قدم، با مهربانی و دانایی، مسیر درست را نشانم دادید.
آموزههای کنگره ۶۰، که شما با بیانی شیوا و دلنشین منتقل کردید، نه تنها دیدگاهم نسبت به اعتیاد را دگرگون ساخت، بلکه دریچهای نو به سوی زندگی و هستی گشود. شما به من آموختید که چگونه با خود روبرو شوم، چگونه ضعفهایم را بپذیرم و برای تغییر تلاش کنم.
حمایتهای بیدریغ شما در تمام این مدت، همچون کوهی استوار، پشتوانهام بوده است. هرگز دلسردی و خستگی در چهره شما ندیدم و همواره با رویی گشاده و گوش شنوا پذیرای صحبتهایم بودید. راهنماییهای خردمندانه و تجربههای ارزشمندتان، چراغی روشن در مسیر بهبودیام بوده و هست.
شما نه تنها یک راهنما، بلکه یک معلم دوست و یک برادر بزرگتر برای من بودهاید. حضور شما در کنگره ۶۰، نعمتی بزرگ است و من از صمیم قلب سپاسگزارم که در این مسیر دشوار، همراه و یاور من بودید.
امیدوارم بتوانم ذرهای از این همه لطف و محبت شما را جبران کنم و همواره قدردان زحمات بیدریغتان باشم.
با احترام و ارادت فراوان تقدیم به بنیان کنگره 60 جناب مهندس دژاکام و تمامی معلمین دلسوز کنگره.
دلنوشتهی بالا به قلم مسافر هاشم از لژیون ششم به رشته تحریر درآمده است.
- تعداد بازدید از این مطلب :
120