English Version
This Site Is Available In English

جدایی انسان‌ها توهم است

جدایی انسان‌ها توهم است

سومین جلسه از دوره سی‌ ام کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی اسبیکو، با استادی مسافر مهرداد، نگهبانی مسافر علی و دبیری مسافر محسن با دستور جلسه (جهانبینی۱‌و‌۲)یکشنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ شروع به کارکرد.

 

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان مهرداد هستم یک مسافر؛ خدا را شکر بابت وجود خانواده کنگره ۶۰ انیشتین می‌گوید که جدایی انسان‌ها یک توهم است و وقتی که پای غرور وسط می‌آید جدایی انسان‌ها از یکدیگر شروع می‌شود خوشحال هستم که چنین برادرانی دارم تشکر می‌کنم از گروه مرزبانی نگهبان عزیز جناب آقای آرمین عزیز که فرصت خدمتگزاری را به بنده دادند سپاسگزارم از خداوند می‌خواهم که کلامم را هدایت کند که بتوانم صحبت کنم؛ چون استاد جلسه ۵ دقیقه بیشتر وقت صحبت‌کردن ندارد دستور جلسه راجع به جهان‌بینی ۱ و ۲ است که به‌قول‌معروف می‌گوید اساس هر ساختمان و بنایی وقتی که خوب محکم نباشد خطر ریزش این ساختمان هرچند که زرق‌وبرق داشته باشد در هر مقطع زمانی زیاد است خیلی اوقات من بی‌تفاوت از کنار واژه‌ها می‌گذرم مثلث درمان تعریف شده است جسم روان و جهان‌بینی خب قطع مصرف اتفاق افتاد من‌بعد از آن باید به اضلاع دیگر مثلث درمان توجه داشته باشم که من توجه ندارم که روان هست روان من را همان جهان‌بینی تشکیل می‌دهد که می‌گوید انواع کنش و واکنش درونی من این است که من چه دریافت و برداشت می‌کنم و عکس‌العمل ام در برابر مسائل زندگی چگونه است حال انسان بیشتر متوجه می‌شود و واژه‌ها را بیشتر دریافت می‌کند

من در این مقطع بیشتر این جمله بارها در ذهنم تداعی می‌شد که عمل دیگران در مورد من مهم نیست مهم عکس‌العمل‌های من در مقابل دنیا و مردم است که زندگی من را می‌سازد می‌توانم از کاه کوه بسازم و از یک مشکل کوچک مصیبت بسازم و نیز می‌توانم چیزهای بسیار با اجر و قربی که در زندگی من وجود دارد را بی‌ارزش کنم قدر آنها را ندانم و آنها را از دست بدهم خب راجع به جهان‌بینی می‌گوید که کلیه احساسات دریافت ادراک برداشت ما از محیط پیرامون را جهان‌بینی می‌گویند ما در وادی اول با تفکر ساختارها آغاز می‌شود و بدون تفکر آنچه هست روبه‌زوال است به قول جناب آقای حکیمی دیدبان محترم که یک جملهٔ ایشان همیشه در ذهن من است که می‌گویند هر کلمه و هر دستور جلسه یک صور آشکار و یک صور پنهان دارد اگرچه دست‌به‌دامن یک NGO مثل کنگره 60 شدم حاصل بکرترین و بهترین تفکرات من بوده دست‌به‌دامن این NGO شدم گفتم که من نتوانستم زندگی‌ام را اداره کنم به من کمک کنید و فراموش می‌کنم که تفکرات من راجع به مسائلی بودکه برای من کاری نکرد و کمکم نکرد خیلی از متفکران دنیا از ناب‌ترین تفکراتشان چه تخریب‌هایی را به بار آورده‌اند و برای اینکه دوباره تاریخ تکرار نشود مستلزم شناخت درست است مستلزم این است که من پالایش درست را بشناسم عقل را بشناسم نفس را بشناسم و مراتب نفس را بدانم نفس اماره چیست نفس لوامه و نفس مطمئنه چیست تا بتوانم حسم را پالایش کنم بایستی که آینه بشود قلب و احساس من تا راه تفکر درست و راه زندگی درست‌کردن را به من نشان بدهد از اینکه به صحبت‌های من گوش دادید از همه شما متشکر و سپاسگزارم.

تایپ و ویرایش: مسافر سپهر لژیون اول

عکس و ارسال: مسافر حمیدرضا لژیون اول

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .