دخترم چند روز بود متولد شده بود که متوجه شدم همسرم مصرفکننده است زندگی برای من بسیار سخت شده بود، بعد از گذشت چند سال تخریب، مسافرم به کنگره آمد شش ماه از سفر مسافرم میگذشت و به دلیل اینکه من آگاهی این را نداشتم که مصرفکننده یک بیمار است و چگونه باید با او برخورد کرد، به خواست مسافرم وارد کنگره شدم. مسافرم قبل از ورود به کنگره دروغ میگفت، شبها یا به خانه نمیآمد یا دیر میآمد، وقتی به مهمانی دعوت میشدیم در کنارم نبود و من از این بابت خجالت میکشیدم و از اینکه به دیگران بگویم که کجاست و چرا نیامده خسته شده بودم، الان به لطف آموزشهای کنگره آن خلقهای ناپسند را ندارد و پسرم میگوید که بابا از وقتی به کلاس میرود خیلی خوب شده است. قبل از ورودم به کنگره اول صحبت میکردم بعد فکر میکردم؛ ولی الان اول فکر میکنم بعد صحبت میکنم و نقطه تحملم در مورد خیلی از مسائل بالا رفته است و من این آرامش را مدیون آموزشهای کنگره ۶۰ هستم.
من و مسافرم با کمک راهنمای خود تلاش کردیم تا آموزشهای کنگره را در زندگی خود کاربردی کنیم و مسافرم بهدرستی سفر کرد و من با کمک راهنمای خود در کنار مسافرم بودم و روی نقاط ضعف خود کار میکردم و خدا را شکر من و مسافرم به رهایی رسیدیم. روزی که برای رهایی خدمت آقای مهندس دژاکام رسیدیم آن روز من واقعاً خوشحال بودم و حس و حال آن دوستانی که میگفتند بعد از رهایی انگار روی زمین نیستیم و روی ابرها هستیم را درک کردم واقعاً خیلی حس خوبی داشتم و هزاران بارخدای بزرگ را شکر کردم که این مسیر پر از عشق و آرامش را برای خانواده ما نمایان کرد. به امید روزی که هیچ مصرفکنندهای در هیچ جای دنیا نباشد.
نویسنده: همسفر زلیخا رهجوی راهنما همسفر سعیده (لژیون هفتم)
رابط خبری: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر سعیده (لژیون هفتم)
ویراستاری و ارسال: همسفر پریسا نگهبان سایت
همسفران نمایندگی البرز کرج
- تعداد بازدید از این مطلب :
219