English Version
This Site Is Available In English

فقط یک معلم می‌داند در دل شاگردش چه می‌گذرد

فقط یک معلم می‌داند در دل شاگردش چه می‌گذرد

به‌نام قدرت مطلق الله
قبل از ورود به کنگره درون خیلی به‌هم ریخته‌ای داشتم و تاریکی‌های زیادی را تجربه کردم. از خداوند می‌خواستم که راهی را به من نشان دهد. فکر می‌کردم به یک مشاوره یا یک‌ جایی نیاز دارم که درونم را آرام کنم که در تاریخ  خرداد‌ماه ۱۴۰۱ اجازه ورود من به کنگره داده شد. با آمدن مسافرم من هم آمدم و در درونم انگار یک نوری تابید و تاریکی‌های وجودم را یکی‌یکی پیدا کردم و روح ناآرام من در کنگره کم‌کم آرام شد و امید به زندگی کردن به‌دست آوردم درحالی‌که مسافر من چندبار سفرش را خراب کرده؛ ولی من صبورتر شدم انگار از روزی که وارد کنگره شدم من متولد شدم؛ فقط کنگره و راهنمایان بودند که من را با وجود سیاهی و تنش یک مصرف‌کننده شیشه‌ای آگاه کردند؛ فقط یک معلم می‌داند در دل شاگردش چه می‌گذرد و شاگردش را درک می‌کند، می‌فهمد و می‌داند که یک همسفر چه روزها و چه شب‌هایی که گذرانده و به پای مسافرش سوخته است و قطره‌قطره آب‌ شدن روحش را حس می‌کند تا به‌طلوع روشنایی برسد و چه دردهایی را تحمل می‌کند تا به مرحم برسد. از شکرانه وجود لطف بیکران‌ اولین استاد و معلم آقای مهندس دژاکام و تمامی معلمان در کنگره۶۰ هزاران‌هزار‌‌مرتبه شکر به‌خصوص معلم و راهنمای خودم همسفر مرضیه هزاران‌هزار‌مرتبه شکر شکر شکر.

نویسنده و تایپ: همسفر فاطمه‌ چ رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون پنجم)
رابط خبری: همسفر الهه رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون پنجم )
ویرایش و ارسال: همسفر اکرم رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون پنجم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی بیستون کرمانشاه

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .