در کنگره60 مبحثی تحت عنوان جهانبینی وجود دارد که این مقوله از مفاهیم زیادی برخوردار است و مانند الفبایی برای درک زندگی به ما کمک میکند. جزوه جهانبینی بهطور کاملاً ساده و روان با استفاده از مدلهایی که در ذهن متجسم میشود برای درک بهتر ما بهکار برده شده است و ما را به موضوع اصلی نزدیک میکند. جهانبینی در خارج از کنگره60؛ یعنی برداشت کلی انسان از جهان هستی؛ اما تعریف آن در کنگره60 آنچه ما نسبت به کل هستی (جهان درون و جهان بیرون) برداشت، ادراک، دریافت و احساس مینماییم جهانبینی نام دارد.
چرا جهانبینی اهمیت دارد؟ زمانی که انسان در تاریکی است برای بیرون آمدن از آن نیاز به طناب دارد و این طناب همان جهانبینی است که همه انسانها به آن نیاز دارند. در جهانبینی تعریفی تحت عنوان مثلث درمان وجود دارد که شامل جسم، روان و جهانبینی است و ضعف در هر کدام از این اضلاع باعث عدم درمان فرد میشود. در جهانبینی تعریف نفس و انواع آن اشاره شده است و در ادامه تعریفی از جایگاه عقل بیان میکند که بسیار حائز اهمیت است؛ جایگاه عقل مغز نیست؛ زیرا مغز جزء صور آشکار انسان است و با مرگ از بین نمیرود؛ اما عقل اینگونه نیست و طبق متن کتاب آسمانی انسان در زمان مرگ توفی میشود؛ یعنی بهصورت کامل دریافت میشود؛ پس عقل جزء مغز نیست و جایگاه دیگری دارد. عقل در جایگاه یک فرمانروا حکم صادر میکند و دانایی در مقام نگهبان قلعه عقل میباشد که قدرت ویژه دارد و آن قدرت چیزی نیست مگر تشخیص ماهیت خواستهها در هر لباس و هر شکلی.
یک مصرفکننده موادمخدر را در نظر بگیرید؛ زمانی ۱/۵ گرم داروی OT کم میشود که ۱/۵ درصد دانایی شخص رشد کرده باشد و اگر دارو کم شود؛ ولی دانایی رشد نداشته باشد در درون انسان مواد شبهافیونی ترشح نمیشود و شخص از تعادل خوبی برخوردار نیست. زمانی مواد شبهافیونی ترشح میکند که در فیزیک بدن فرمان صادر شود و زمانی فرمان صادر میشود که از نظر دانایی ظرفیت زیاد شود و علم جهانبینی ظرفیت و پتانسیل را بالا ببرد.
برای مفهوم بیشتر این موضوع از مثلث دانایی استفاده میکنیم که شامل تفکر، تجربه و آموزش است. در مثلث دانایی، مثلث دیگری وجود دارد که آن دانایی موثر است و دانایی موثر یعنی به آگاهی رسیدیم که اعمال ضد ارزشی انجام ندهیم. نیروهای منفی در مقابل دانایی موثر قرار دارند و به هر طریقی مانع رشد دانایی انسان میشوند. در جزوه جهانبینی۲ مبحث قانون آورده شده است؛ در دنیا هیچ بازی بدون قانون نیست و اگر قانون نباشد نمیتوانیم بازی را ادامه دهیم. وقتی قانون زندگی را آموزش گرفتیم میتوانیم بازی زندگی را شروع کنیم و لذت زندگی وقتی اتفاق میافتد که قسمت سخت آن را یاد بگیریم.
مبحث بعدی نیروهای منفی است که بر اساس درجه تکامل انسان نقش متفاوت دارند که شامل نیروهای بازدارنده، نیروهای مخرب و نیروهای مکمل هستند. نیروهای بازدارنده و مخرب مانند موانع عمل می کنند؛ اما برای چه کسی مکمل است؟ برای کسی که دانش آن را داشته باشد. همانطور که اشاره شد قرینه مثلث دانایی مثلث جهالت است که شامل ترس، منیت و ناامیدی است؛ این نیروها همانند باندهای مافیایی که در تمام دنیا قسمتها را کنترل میکنند؛ کارشان را به انجام میرسانند و تنها دو هدف دارند یکی آنکه در حفظ و بقاء و دیگری برای رشد و توسعه خود تلاش میکنند. منشاء به وجود آمدن این نیروها در ساختارها است و این ساختارها انرژی خود را از درون ما میگیرند و طی سالها قدرت خود را زیاد میکنند و با این قدرت حسهای منفی را در درون ما ایجاد میکنند. به دلیل قدرت زیاد ساختارهای منفی نمیتوان به تنهایی و با اراده خالی به جنگ آنها رفت و باید ذرهذره آنها را از بین برد. قدرت نیروهای منفی یا بازدارنده از خواستههای نامعقول ما انسانها بهدست میآید. ساختارهای منفی تغییر نمیکنند مگر خواستهها تغییر کنند.
مهمترین ویژگی ساختارهای منفی این است که حامی یکدیگرند؛ اگر بهطور مثال با ترس روبهرو شویم و آن را از بین ببریم ساختارهای منفی میدانند که روزی نوبت به آنها میرسد؛ به همین دلیل برای بقاء تلاش میکنند تا قدرت را از دست ندهند؛ پس ما انسانها در هر لحظه باید مراقب حسهایی که در ما بهوجود میآیند، باشیم تا برای آنها بستر رشد فراهم نَنِمائیم.
منبع: سایت و جزوات کنگره۶۰
نویسنده: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر اکرم (لژیون هفتم)
رابط خبری و ویراستاری: همسفر منصوره رهجوی راهنما همسفر اکرم (لژیون هفتم)
ارسال: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر گلثومه (لژیون یکم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی رضا مشهد
- تعداد بازدید از این مطلب :
191