جهانبینی در کنگره۶۰ بهطور خلاصه نوع نگاه ما به زندگی است یا به عبارت کاملتر آنچه که ما از جهان هستی ادراک، احساس و دریافت میکنیم را جهانبینی میگوییم؛ حال این جهانبینی به جهانبینی درون و جهانبینی بیرون تقسیم میشود. یکی از کاربردهای مهم جزوات جهانبینی ۱ و ۲ این است که زبان و الفبای چگونه زیستن را برای ما میشکافد و مسائل را بهصورت ساده برای ما بیان میکند. خیلی از افراد حتی افرادی که مشکل مواد هم ندارند ممکن است نوشتارها را بخوانند؛ ولی مطالب برایشان بیمعنی و گنگ باشد و مفاهیم برای آنها باز نمیشود؛ پس ساده کردن مطالب مهمترین کاری است که معلم یا استاد یا یک نویسنده برای اینکه بتواند به خوبی مطالب را آموزش بدهد باید بداند.
در جزوه جهانبینی مدلهای پیشنهادی بیانشده که بسیار ملموس است و بهراحتی با فردی که میخواهد آموزشها را فرا بگیرد ارتباط برقرار میکند؛ شاید اگر از مسائل پیچیده استفاده میشد کمتر کسی به سمت آنها نمیرفت؛ وقتی کسی این مدلها را در ذهن خود به تصویر بکشد متوجه خیلی از مسائل میشود؛ اگر به مواد احساس نیاز کند فوراً در ذهنش متصور میشود که قبایل وحشی به شهر وجودیاش حمله کردهاند. اگر این تصاویر نباشند و یکسری تعاریف خالی به انسانها بدهیم که از روی آنها مطالعه و روخوانی کنند، ممکن است فقط بتوانند آن تعاریف را حفظ کنند؛ اما درواقع چیز زیادی متوجه نمیشوند.
این هنر نیست که انسان مطالب را طوری انتقال دهد که کسی متوجه نشود. گاهی ما انسانها برای اینکه سوادمان را به رخ دیگران بکشیم، طوری حرف میزنیم و از کلمات و الفاظی استفاده میکنیم که طرف مقابل احساس بیسوادی و حقارت میکند و فکر میکند که ما چه دانش عظیمی داریم که او متوجه نمیشود؛ اما این اعتبار جمع کردن فایدهای ندارد و چیزی که مهم است این است که ما در جمع ۱۰۰ نفره صحبت کنیم و از این ۱۰۰ نفر حداقل ۹۵ نفر متوجه صحبتهای ما شوند؛ نه اینکه در جمع ۱۰۰ نفره یک نفر هم از صحبتهای ما چیزی متوجه نشود.
بنابراین ساده کردن مهمترین کاری است که یک استاد یا معلم باید انجام دهد؛ برای اینکه بتواند معلمی و استادی کند اگر این کار را بلد نیست باید یاد بگیرد؛ چون با این شرایط نمیتواند علمش را به دیگران انتقال بدهد. جهانبینی فقط مختص مسافران نیست؛ بلکه همسفران هم باید آن را یاد بگیرند و در زندگی به کار ببرند تا بتوانند مشکلات خود را حل کنند. وقتی انسان با جهانبینی آشنا شود مشکلات زیادی را حل میکند و تغییراتی در خود ایجاد میکند. جهانبینی برای به درمان رسیدن همه افراد لازم و ضروری است؛ وقتی کسی جهانبینی را یاد بگیرد، میتواند در مسیر صراط مستقیم حرکت کند. نگرش انسان نسبت به جهان اطرافش عوض میشود و عشق و محبت را یاد میگیرد.
پس در ابتدا ما با روش DST جسم خود را میسازیم و به تعادل میرسیم؛ سپس با تامین، نگهداری و تغییر الگوهای ذهنی اقدام به تغییر کیفیت جهانبینی در زندگی خود میکنیم. خیلیها در کنگره پس از اتمام سفر اول و ورود به سفر دوم و بی نیازی از مصرف مواد آن قدر منیت به سراغ آنها میآید که باعث میشود دیگر خدا را بندگی نکنند و یادشان میرود روز اولی که پا به کنگره گذاشتند چه حالی داشتند و بهواسطه سالم شدن و حال خوب، همان مقولهای را که با آن درگیر بودند را دوباره زیر سوال میبرند و در تامین و نگهداری دچار اشتباه و ایراد میشوند و همین اشتباهات باعث برداشتهای ناصحیح میشود.
برداشت ناصحیح و ادراک ناصحیح از جهان هستی و پیرامون دوباره اثرش به جسم برمیگردد و جسم را خراب میکند؛ پس در مرحله اول جسم را سالم میکنیم تا بتوانیم تفکرات سالم داشته باشیم و در مرحله دوم الگوهای ذهنی و مسائل ثبت شده در ضمیر ناخودآگاه را بهبود میبخشیم تا جسم سالمتری داشته باشیم و این دو مکمل یکدیگر هستند. در آخر اگر بخواهم کنگره را توصیف کنم فقط میتوانم این جمله را بگویم که کنگره یک دانشگاه بزرگ با دروس جهانبینی است. کسانی که بیرون از کنگره هستند و از آموزشهای آن به دور هستند، نمیتوانند حال ما را درک کنند؛ خدا را شکر که در کنگره هستم و از آموزشهای آن استفاده میکنم. به عقیده من بخش اصلی آموزش گرفتن در کنگره کاربردیکردن آن است.
منبع: سایت کنگره و براشت از سیدی جهانبینی 1 و 2
عکاس: همسفر سما رهجوی راهنما همسفر ژیلا (لژیون اول)
نویسنده: همسفر ندا رهجوی راهنما همسفر شهناز (لژیون هفتم)
ویرایش و ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر ژیلا (لژیون اول) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی صفادشت
- تعداد بازدید از این مطلب :
324