English Version
This Site Is Available In English

انسان به کجا می‌رسد که فکر می‌کند بیهوده خلق‌شده است؟

انسان به کجا می‌رسد که فکر می‌کند بیهوده خلق‌شده است؟

به نام قدرت مطلق الله

یازدهمین جلسه از دوره دوم لژیون هماهنگی خدمتگزاران کنگره ۶۰ ویژه آقایان همسفر در نمایندگی شادآباد، با دستور جلسه "وادی دوم و تأثیر آن روی من" در روز پنجشنبه مورخ 11 اردیبهشت ماه ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱3:30 آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:

جناب آقای مهندس دژاکام چهارده وادی را برای اینکه انسان از سمت ظلمت به‌طرف نور حرکت کند طراحی کرده‌اند. وادی اول چگونه فکر کردن را به ما یاد می‌دهد و اینکه زندگی ما مانند یک صفحه سفید نقاشی هست و از این لحظه تازه می‌خواهیم زندگی را شروع کنیم و آن را نقاشی کنیم.
زمانی که یک انسان می‌خواهد وادی اول را ترمیم و تمرین کند که چگونه زیبا فکر کند، ناامیدی به سراغ او می‌آید. مثلاً می‌گوید که تو مسافری، مصرف‌کننده‌ای، یا مثلاً تو همسفری، پدر تو خراب کرده، چند سال از عمرت رفت، یا طلاق گرفتی و ... تمام شکست‌های که در زندگی داشتید را، همان زمانی که تازه می‌خواهید درست و زیبا فکر کنید و دفتر نقاشی که جناب مهندس گفتند را از ابتدا نقاشی کنید، تمام این افکار را می‌آورد از جلوی چشم شما عبور می‌کند.
نیروهای منفی چون می‌دانند از بیرون نمی‌توانند به شما آسیبی وارد کنند شروع می‌کنند از درون، ترس و ناامیدی را به سراغ او بیاورند.
آقای مهندس در ابتدای این وادی این جمله را می‌گویند که هیچ مخلوقی بیهوده آفریده نشده است. هیچ مخلوقی یعنی تمام چیزهایی که آفریده‌شده است مانند ریگ‌های بیابان، درخت و ... و انسان که اشرف مخلوقات است. پس انسان به کجا می‌رسد که فکر می‌کند بیهوده خلق‌شده است؟
هنگامی‌که انسان می‌خواهد یک خانواده را اداره کند، مرد خانواده باید کار کند، خانم خانواده باید کار کند، بچه نیز همچنین. پس همه یک وظیفه‌دارند و باید حرکت کنند تا آن خانواده شکل بگیرد. حال در سیستم کائنات نیز هر چیزی یک وظیفه‌ای دارد که باید انجام دهیم تا جهان هستی را در راستای آن وظیفه به حرکت درآوریم. پس انسان نباید فکر کند که بیهوده خلق‌شده است.
کنگره نمی‌تواند کاری کند که دیگر ناامیدی به سراغ من نیاید. بلکه به من آموزش می‌دهد هنگامی‌که ناامید شدم یا حالم خراب‌شده است چه‌کاری انجام دهم که از این بحران خارج شوم.
جناب مولانا یک شعر دارند که می‌گویند انسان مثل یک مهمان‌خانه است. هرروز یک حسی به سراغ انسان می‌آید و هیچ‌کدام ماندگار نیستند. اگر در دل ناامیدی هستیم باید حرکت کنیم و صبر را هم در نظر بگیریم. یک‌وقت‌های شما تمام‌کار و تلاشت را انجام داده‌ای و برای اینکه به نتیجه برسی باید صبر کنید. خداوند نیز در کلام‌الله پارها به صبر اشاره‌کرده‌اند.
گاهی یک مشکلی برای انسان پیش می‌آید. این موضوع یا تاوان یکسری اشتباهات هست که انسان انجام داده و یا خداوند می‌خواهد انسان را رشد دهد. باید این اتفاق می‌افتاده است که قدرت شما بیشتر شود. خیلی به این فکر نکنیم که چرا این اتفاق افتاده است. بلکه باید موضوع را حل کنیم و ناامید هم نباشیم. احساسات همیشه می‌آیند و می‌روند و آنچه همیشه ثابت هست خداوند است.

تایپ و ویراستاری: همسفر احسان

سایت همسفران آقا نمایندگی شادآباد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .