ما در این مکان جمع شده ایم تا وفای به عهد را بیاموزیم

هفتمین جلسه از دور ششم جلسات ماهانه‌ی لژیون سردار البرز کرج با استادی راهنمای محترم پهلوان صامت، نگهبانی راهنمای محترم مسافر محمد و دبیری مسافر یاسر؛ با دستور جلسه «وادی دوم و تاثیر آن روی من» روز پنجشنبه مورخ 1404/02/11 ساعت ۱۵:۳۰ آغاز به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان صامت هستم یک مسافر؛
از لژیون سردار سپاسگزارم که به من لطف کردند و اجازه خدمت در این جایگاه را دادند.
معمولا می گویند که در این جایگاه آموزش می گیریم و یا آموزش می دهیم در صورتی که این چنین نیست! در لژیون سردار فقط به یاد یکدیگر می آورند. وقتی که دو دکتر قلب و عروق به زبان انگلیسی راجع به تخصصشان با هم صحبت می کنند، من چیزی از صحبتهای ایشان متوجه نمی شوم ولی ما که اینجا دور هم جمع شدیم حرف یکدیگر را می فهمیم، درک می کنیم و به یاد هم می آوریم. آقای مهندس می‌فرمایند: آنگاه هر یادی جز یاد الله در تو جاری گردد، همه آنچه که از یاد برده بودی به یادت خواهیم آورد. ما هم دقیقا همین طور هستیم و به یاد یکدیگر می آوریم که از کجا آمده ایم و چه کاری باید انجام بدهیم؟ باید تفکر کنیم که به هیچ نیستیم و ...
لژیون سردار، وادی چهاردهم یا عشق و محبت است. مانند خودکار است که سر آن می نویسد ولی جوهر آن را از ته پر می کنند؛ وادی های کنگره هم درست است که از وادی اول و تفکر شروع می شود و به وادی چهاردهم و عشق می رسد ولی در اصل باید از وادی چهاردهم شروع و آن را پر کرد، تا تفکر درست اجرا گردد. به نظر من هیچ تفکری صورت نمی گیرد و من نمی توانم خوب بودن و باارزش بودن خود را ببینم تا از زیر وادی چهاردهم نگذرم.
در وادی چهاردهم، محبت سه پارامتر دارد؛ حب بقا، محب و محبوب. وادی دوم دقیقا حب بقا است؛ حب به معنای دوست داشتن است و تا وقتی که من خودم را دوست نداشته باشم نمی توانم هیچکس را دوست داشته باشم، تا زمانی که به درد خودم نخورم، به درد هیچکس نمی خورم! من اگر خود را دوست داشته باشم و به درد خودم بخورم می توانم به درد خانواده، دوستان و جامعه بخورم. راهنما می شوم و انسان ها را به درمان می رسانم، جایگاه های خدمتی را تجربه می کنم، همان زمانی است که من به خودم می پردازم. بعد از طی کردن این مراحل، انسان تازه محب می شود.
همه کائنات و کل هستی محبت است؛ مانند تسبیح می ماند. من وقتی که به درد خود، خانواده و جامعه بخورم، هستی مانند نخ تسبیح از درون من رد می شود و من را قبول می کند و زیر چتر خودش نگه می دارد و من از یک انسان مصرف کننده به یک انسان نیکوکار تبدیل می شوم.
مرحله سوم محبوبیت است؛ به محض ورود به پله دوم، انسان محبوب می شود، مثل آقای مهندس حسین دژاکام. در این مرحله، هستی تو را دوست دارد.
لژیون سردار، لژیون بخشش است. همه شعبی که به کنگره اضافه می شوند لژیون سردار هستند، هر چیزی که ما در  شعب می بینیم، لژیون سردار است.
در زمان معامله و نوشتن قولنامه، بالای قولنامه نوشته شده است: ای کسانی که ایمان آورده اید، وفای به عهد کنید. ما در این مکان جمع شده ایم تا وفای به عهد را بیاموزیم. من در گذشته این موضوع را نمی دانستم و به گرداب گرفتار شدم که آقای مهندس در آخرین سی دی هم فرمودند که انسان هر قانون شکنی که انجام بدهد، عذاب آنرا خواهد چشید. حال که از آن گرداب، رهایی پیدا کردم نباید فراموش کنم که از کجا آمده ام.
خدمتگزاران کنگره، وفای به عهد را به من یادآوری می کنند.
در ضمن به ما ثابت شده است؛ لژیون سردار هر شعبه ای که پویا باشد، کیفیت رهایی و درمان سیگار و درمان جونز اعضای آن بهتر است و همه از حال خوبی برخوردارند. همچنین انضباطی های آن شعبه بسیار کم هستند چون قدرت لژیون سردار باعث می شود آنها را تحت پوشش قرار دهد و زیر سقف کنگره نگه می دارد. بنابراین باید حواس خود را در حرکت لژیون سردار و چگونه قدم برداشتن در آن جمع کنیم.
همه ما برای حب بقا باید همدیگر را حمایت کنیم. آقای مهندس در وادی هشتم می فرمایند سه نوع حق بر گردن ماست که باید جبران خسارت کنیم: خودمان، خانواده و جامعه. پس اولین آن حق النفس است که به خودمان خسارت زده ایم. دیگری حق الناس است که من فکر می کردم به معنی خوردن حق مردم است ولی در کنگره متوجه شدم که حق الناس یعنی اعضای خانواده بر گردن هم حق دارند، همچنین همسایه ها بر گردن یکدیگر حق دارند. سپس در انتها به حق الله می رسیم؛ من اگر حق الناس خودم را پرداخت نکنم و بخواهم قرآن بخوانم قرآن، مرا دوست ندارد! من می خواهم در کنگره به رهایی برسم و ۵۰درصد کنگره را دوست دارم ولی کنگره مرا دوست ندارد! دلم می خواهد نماز بخوانم ولی نماز، مرا دوست ندارد! همه چیز در دایره یین‌ویانگ است. به همین دلیل در کنگره، لژیون سردار برقرار شد تا ما بتوانیم حق الناس خود را پرداخت کنیم تا حق الله در دامن ما قرار بگیرد. امیدوارم بتوانیم به این امر مهم دست پیدا کنیم.
از اینکه به صحبت های من توجه کردید، سپاسگزارم.

تایپ و ویرایش متن: مسافر یاسر
عکاس: مسافر محمدحسین
بارگزاری: مسافر صدرا