با ۱۰ سال تخریب قلیان وارد کنگره۶۰ شدم. حال روحی مناسبی نداشتم از همهجا ناامید بودم و هیچ چیز نمیتوانست من را خوشحال کند. تبدیل به آدمی سرد و بیروح شده بودم و درگیر تاریکیهای درون خود بودم. تا اینکه به لطف خدا مسیر کنگره برای من باز شد. اگر بخواهم از حال اکنونم بگویم بسیار خوب است. خداروشکر، توانستم از دل تاریکیها بیرون بیایم، رشد کنم و خود را به حال خوب و تعادل برسانم.
بهترین سفر دنیا برای من، سفر ویلیام بود. آموزشهای بسیاری گرفتم، رشد کردم و قوی شدم. پیش از ورود به کنگره، انسانی به شدت عصبی و عجول بودم؛ اما اکنون آرامش را درون خود حس میکنم. دیگر مانند گذشته برای هر کاری عجله نمیکنم و صبر را آموختهام. چندین سال پیش هیچ تفکری نداشتم و زندگی خود را نابود کرده بودم. وابستگی شدیدی به قلیان و ویپ داشتم و بدون نیکوتین نمیتوانستم دوام بیاورم. نیکوتین و دود، ذره ذره من را آب میکردند. حوصله هیچ چیز و هیچ کسی را نداشتم، افسرده بودم و نمیتوانستم برای فرزندم مادری کنم؛ اما کاری از دستم برنمیآمد و قادر به نجات خود نبودم.
خدا را هزاران بار شکر که به کنگره آمدهام. کنگره خانه، مکان امن و مقدس من شده است. وقتی وارد کنگره میشوم، احساس امنیت میکنم و لبخند بر لبانم مینشیند. خواستهام از خداوند این است که خدمت کنم و بتوانم شال زیبای ویلیام را دریافت کنم و به هم نوعان خود که در تاریکی ماندهاند کمک و خدمت کنم. از آقای مهندس صمیمانه تشکر میکنم و از خداوند میخواهم که عمر طولانی به ایشان عطا کند و همیشه سایه پرمهر ایشان بر سر بچههای کنگره باشد.
از راهنمای خوبم، همسفر نسرین، تشکر ویژه دارم که مسیر سفر ویلیام را به من نشان دادند. از راهنمای سفر ویلیام خود، همسفر سمیرا کمال تشکر را دارم که فرصتی دوباره به من دادند و بال پرواز من شدند. خیلی دوستشان دارم و از خداوند میخواهم همیشه لبخند بر لبانشان باشد و حال دلشان همیشه خوش باشد.
نویسنده: فرشته مسافر نیکوتین رهجوی راهنما همسفر سمیرا ( لژیون ویلیام)
ویراستاری: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر مینا ( لژیون چهارم) دبیر سایت
ارسال: همسفر سمیرا رهجوی راهنما همسفر اشرف ( لژیون هشتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ابن سینا
- تعداد بازدید از این مطلب :
60