سلام دوستان، بهزاد هستم یک مسافر.
میخواهم تجربهای دررابطهبا وادی دوم بگویم که واقعاً در زندگی من معجزه محسوب میشد. زمانی که تازه وارد کنگره شده بودم، لبریز از حس ناامیدی بودم. صدایی درونم میگفت: دیگر تمام شدهای و راه برگشت نداری؛ ولی هنگامی که این وادی را بررسی کردم، درک کردم که "هیچ مخلوقی جهت بیهودگی، قدم به حیات نمینهد"، گویی نیروی تازهای در وجودم جوشید و فهمیدم که بیهوده نبوده و نیستم. برای رسالتی به این دنیا آمدم. کنگره فرصت دوباره زیستن را به من داد و فهماند که هنوز فرصت دارم و خدا مرا دوست دارد، کافی است که بخواهم و حرکت کنم. کلمه به کلمهٔ آن امید را در دلم زنده میکرد و جرئت داد که دست از خودسرزنشگری بردارم و خود را اصلاح کنم. «شکست معنی ندارد» را آموختم. زمینخوردن فرصت دیگری است برای قویتر ایستادن، اکنون تمام تلاش من برای تبدیل، تغییر و ترخیصشدن است و با افتخار میگویم: من، مسافر بهزاد، در جنگ هستم و سلاح من امیـد است. من هر روز خود را با عشق و باور به قدرت مطلق آغاز میکنم.
نگارش: مسـافـر بـهـزاد از لژیون ششم
ویرایش: مسافر ایمان از لژیون پانزدهم
تصویر: مسافر ایمان
ارسال: مسافر مرتضی
نمایندگی رضوی مشهد
- تعداد بازدید از این مطلب :
75