English Version
This Site Is Available In English

یکی از پیامدهای اعتیاد، فرار از مسؤلیت زندگی

یکی از پیامدهای اعتیاد، فرار از مسؤلیت زندگی

با توجه به دستور جلسه« وادی دوم ( هیچ موجودی جهت بیهودگی قدم به حیات نمی‌نهد، هیچ‌کدام از ما بی‌هیچ نیستیم، حتی اگر خود به‌هیچ فکر کنیم ) و تاثیر آن روی من » گفت‌و‌گویی ترتیب دادیم با همسفر شیما که شما را به خواندن آن دعوت می‌کنیم. همسفر شیما به همراه مسافرشان، مسافر رضا با آنتی‌ایکس مصرفی هرویین و شیشه، وارد کنگره۶۰ شدند که به مدت ۱۱ ماه و ۴ روز به راهنمایی مسافر جواد و همسفر لیلا سفر کردند و اکنون مدت ۲ سال است که به لطف خداوند و دستان پر‌مهر مهندس دژاکام آزاد و رها هستند. 

معنای جمله‌ی «هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمی‌نهد» را چگونه درک کرده‌اید؛ آیا قبول دارید که هر انسانی در این جهان هدف و رسالتی دارد؟

بله قبول دارم، اگر شما فکر کنید کوچکترین، بزرگترین، زشت‌ترین و یا زیباترین مخلوق خداوند به درد نمی‌خورد؛ اما آنها قطعاً به درد می‌خورند و ما هر چه دانا باشیم، داناتر از خداوند که نیستیم و لازم بوده که این مخلوق وجود داشته باشد و هر چیزی در اطراف خود می‌بینی بیهوده آفریده نشده است؛ اگر به جایی رسیدید که فکر کردید فلان چیز بیهوده خلق شده است، باید مطمئن باشید این اشتباه شما است و شما به هسته درونی آن چیز پی نبرده‌ای و فلسفه وجودی آن چیز را نمی‌دانید.
 

به نظر شما مسؤلیت انسان در قبال هستی چیست؟ چگونه می‌توانید این مسولیت را در زندگی روزمره اجرا کنید؟

از نظر من بزرگترین مسئولیت و وظیفه ما در برابر این هستی همین است که خدا را در سراسر اجزای این عالم حاضر و ناظر بدانیم و نه تنها در ذره‌ذره اجزای این عالم، بلکه در وجود خودمان نیز بدانیم، چنین دیدگاهی ما را از غفلت می‌رهاند و پیوسته ما را به حضور می‌طلبد و در زندگی روزمره با افزایش آگاهی، دانش و خود‌شناسی این مسئولیت را به اجرا در می‌آوریم.

آیا می‌توانید مصداقی از بیهودگی و هدفمندی را در زندگی خود یا اطرافیانتان بیان کنید؟

اکثر اطرافیان من زندگی را تو خالی و بی‌هدف و پوچ می‌بینند، یک مشت تکرار مکررات، خواب و بیداری پشت‌سر‌هم، گرسنگی‌ها و غذا خوردن‌ها و سایر لذات جسمی که از بس آنها را تکرار کرده، یک حال دل‌زدگی از آن پیدا کرده‌اند، فکر می‌کنند؛ چرا این همه زحمت می‌کشند، و برای چه زنده‌اند و سرانجام زندگی به کجا می‌رسد.

چه تغییراتی در نگرش شما پس از درک این وادی ایجاد شده است؟

من باید در این سیستم هستی آموزش بگیرم، باید قدردان نعمت‌هایی که خداوند به ما داده است، باشم؛ حتی قدردان صحبتی که ما را از راه کج و ضدارزشی به راه راست هدایت می‌کند، باشم. وجود انسان ارزشمند است، نباید وجود خودمان را دست کم بگیریم. اگر در پایین‌ترین نقطه‌ی سیاهی هم باشم، می‌توانم حرکت کنم و به طرف روشنایی برسم، زندگی فراز و نشیب زیادی دارد؛ ولی پایان شب سیه سفید است. رضایت خالق از مخلوق، بالاترین و بهترین درجه برای یک انسان است.

فکر می‌کنید چرا برخی از مصرف‌کنندگان خود را هیچ می‌دانند و این وادی چگونه به بهبودی افراد در این زمینه کمک می‌کند؟

خیلی از مصرف‌کنندگان بارها دست به ترک زده‌اند؛ اما موفق نشده‌اند. آنها هم دوست دارند مثل مردم عادی زندگی کنند و مواد مصرف نکنند، ولی برخلاف میل باطنی نمی‌توانند و این باعث می‌شود که با خود فکر کنند که به هیچ دردی نمی‌خورند؛ اما وادی دوم می‌گوید: قبول، دچار اعتیاد شدی! ولی می‌توانی خودت را از بند مواد رها سازی، تو فرصت داری که دوباره خودت را بسازی و به نظر من افرادی که درمان شده‌اند، بارزترین قوت قلب هستند که یک مصرف‌کننده با خود بگوید من می‌توانم، من بیهوده به این هستی نیامده‌ام.

به عنوان یک همسفر آیا می‌توان گفت اعتیاد، یک نوع فرار از مسؤلیت زندگی کردن است؟

از نظر من فرار از مسئولیت زندگی کردن، یکی از پیامدهای اعتیاد است؛ چون نمی‌شود گفت که برای فرار از مسئولیت زندگی، فرد می‌رود و معتاد می‌شود، فرد به دلیل یک سری خلأ‌هایی در زندگی دچار اعتیاد می‌شود و به دلیل مشکلاتی که در جسم و روان فرد به وجود می‌آید، مصرف کننده توانایی اداره و مسئولیت زندگی را ندارد.

بابت قبولی راهنمایی تازه‌واردین در آزمون خدمت شما تبریک عرض می‌کنم، فکر می‌کنید چگونه می‌توان احساس ارزشمندی را در یک تازه وارد در کنگره۶۰ تقویت کرد؟

خیلی ممنون بابت تبریک شما، امیدوارم شما هم در آزمون بعدی از نفرات قبول شده در آزمون راهنمایی باشید، به نظر من راهنما تازه‌واردین جزء اولین کسانی هستند که بیشترین تأثیر را در جذب شخص تازه وارد دارد، با حس خوب، امیدوار کردن، القأ ایمان به این مسیر، اطمینان قلبی دادن که راه مطمئنی هست می‌تواند اثرگذار باشد.  

به عنوان سوال آخر آیا تابه‌حال شده کاری کنید که به دیگران امید بدهد؟

بله، یکی از نزدیکانم دچار بیماری شده بود و خیلی ناامید و افسرده بود، من با آموزش‌هایی که در کنگره۶۰ دید‌ه‌ام آن شخص را راهنمایی کردم و به نظر من کار خداست که من در کنگره باشم و با کمک سی‌دی‌های آقای مهندس در درمان بیماری آن شخص سهیم باشم.

از همسفر شیما تشکر می‌کنیم که وقت خودشان را در اختیار ما قرار دادند.

تایپ: همسفر پگاه رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون نهم)
عکس: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون پنجم)
تنظیم و ارسال: همسفر اعظم دبیر سایت
همسفران نمایندگی پروین اعتصامی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .