English Version
This Site Is Available In English

ناامیدی از ابزارهای شیطان

ناامیدی از ابزارهای شیطان

جلسه ششم از دور دوازدهم از سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره60 نمایندگی وکیلی با استادی مسافر حسین، نگهبانی مسافر جلال و دبیری مسافر علی با دستور جلسه" وادی دوم و تاثیر آن روی من" در روز یکشنبه 7 آردیبهشت ماه 1404 در ساعت17:00 آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
هیچ مخلوقی جهت بیهودگی  قدم به حیات نمی‌نهد،
هیچکدام از ما به هیچ نیستیم حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم....
اول وادی دوم اعلام می‌کند که من بیهوده به جهان نیامدم و رسالتی دارم.
فرق من با بیشتر موجودات در چیست؟ مثلا یک درخت یا یک موجود که تولید مثل می‌کند و دنبال روزی است تفاوت انسان با آنها فقط در خدمت است. بی انصافی است ک من یک سال آمدم و به رهایی و حال خوب رسیدم و الان بعد از رهایی از کنگره بروم. رسالتم خدمت و ماندن در کنگره است
وادی دوم در رابطه با امید و نا امیدی صحبت می‌کند و استاد در رابطه با سی‌دی چالش می‌فرمایند که تفکر در گذشته افسرده کننده است در عین حال در اینده باعث استرس می‌شود.
در اول وادی میگوید باید به جنگ نرم خود ادامه دهیم و هیچ جنگ بدون خونریزی نمی‌شود پس باید افکار منفی و گذشته را به دور بریزیم و انسان نباید راکد و ثابت باشد اب هم که یک جا بماند به گندآب تبدیل می‌شود.
یکی از ابزارهای مهم شیطان نا امیدی هست، نا امیدی وجود خارجی ندارد و درون من است و خودم باعث بوجود آمدن آن می‌شوم با تفکرات خودم.
تنها کسی که می‌تواند انسان را آرام کند، خود انسان و به درون خود باید رجوع کند تا ارام شود...استاد از خاطره ای می‌گویند:
که در کودکی پدر خود را از دست دادن و از انجا شروع شد تاریکی و ضد ارزش ها و در تکاپوی حال خوب بودن از رفیق بازی و قمار و .... تا از افکار منفی بیرون بیان و حتی ادامه تحصیل در درجات بالا و حالم را خوب نکرد.سال ۹۸ استارت آشنایی من با مواد مخدر بود که وقتی کشیدم حالم خیلی خوب شد و رسیدم به اون حالی که میخواستم و بعد از گذشت چند ماه متوجه اشتباه خودم شدم که بلایی سر خودم اوردم و چند سالی در تاریکی ها فرو رفتم تا اینکه با کنگره اشنا شدم..
ممنونم از اقای مهندس بابت بستر خوبشون و همچنین راهنمای عزیزم و حاج قاسم بزرگوار..
ودر داستان عطار از سیمرغ برداشت من این داستان این بود که  انسان باید تاریکی هارا تجربه کند و سختی بکشد تا به خودش برسد و در نهایت با تلاش خودش و به هدف و انگیزه فکر کردن به درجات بالا میرسد...
و شعری از مولانا
ای غم! اگر مو شوی پیش منت بار نیست
در شکرینه یقین سرکهٔ انکار نیست
گر چه تو خون‌خواره‌ای، رهزن و عیاره‌ای
قبلهٔ ما غیر آن دلبرِ عیار نیست


پیاده‌سازی و عکاس خبری مسافر مرتضی لژیون هفتم

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .