به نام قدرت مطلق الله؛
آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی.
سلام دوستان قباد هستم یک مسافر.
تا قبل از مصرف مواد مخدر زندگی من به تحصیل و ورزش میگذشت تا اینکه دانسته یا ندانسته به اعتیاد روی آوردم.
در اوایل مصرف مواد مخدر انرژی زیادی داشتم و خیلی کارها را سریع انجام میدادم، فکر میکردم این انرژی زیاد، همیشه ماندگار خواهد ماند، غافل از اینکه مواد مخدر وامی میدهد که تا آخر عمر باید قسط آن را پرداخت کنی.
هر زمان تصمیم به کنار گذاشتن مواد میکردم؛ ترکهای سقوط آزاد زیادی را انجام میدادم ولی بعد از هر ترک، یا مصرف من زیادتر میشد یا ماده مصرفیام عوض میشد، بهطوری که از تریاک و شیره به هرویین و شیشه تبدیل شد.
در ابتدا ورود به کنگره60 خیلی خوب عمل
میکردم، ولی در اثر غفلت و نافرمانی، به درمان و رهایی نرسیدم و چند سفر ناموفق داشتم. این سخن را همیشه، درذهن خود یادآوری میکنم؛ که یک ساعت غافل شدم صد سال راهم دور شد.
اینبار در شعبه خواجو؛ زیر نظر راهنمای بزرگوار، تمام سعی و تلاش خود را میکنم تا بتوانم به رهایی و حال خوش برسم.
مصرف مواد مخدر شاید لذت داشته باشد اما اگر لذت مواد را در یک طرف ترازو قرار دهیم، باید ذلتها، بدبختی، خواری، بیآبرویی و.... آن را در طرف دیگر بگذاریم.
مواد مخدر تمام رویا و آرزوها را از انسان میگیرد و در طرف دیگر هیچ لذت و ارزشی برای او ندارد.
علاقهمند هستم؛ وقتی به درمان رسیدم برای خدمت در کنگره بمانم و با تلاش و کوشش به جایگاه راهنمایی برسم، تا گوشهای از خدمتهای که به من شده و هچنین جبران زحمات راهنمای بزرگوارم باشم.
در پایان از آقای مهندس و خانوادهی بزرگوارشان، همچنین از راهنمای عزیزم
بینهایت سپاسگزارم و از صحبتهای ایشان بسیار آموزش میگیریم، امیدوارم که بتوانم رهجوی خوبی باشم.
ویرایش: مسافر جهانشاه لژیون هفدهم
تنظیم و ارسال: مسافر نوید لژیون بیست و یکم
نمایندگی خواجو
- تعداد بازدید از این مطلب :
129