جلسه چهاردهم از دوره چهل و سوم کارگاههای آموزشی کنگرۀ ۶۰، نمایندگی ارتش، با استادی دیدهبان محترم مسافر بابک، نگهبانی مسافر حامد و دبیری مسافر پدرام، با دستور جلسه «وادی دوم و تاثیر آن روی من» در روز شنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
(1).jpg)
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان بابک هستم یک مسافر. خوشحالم که در جمع شما هستم و امیدوارم جلسه خوبی را در کنار هم داشته باشیم.
ما اگر نگاه کنیم که چگونه میتوانیم در کنگره رشد داشته باشیم و از تاریکیها به سمت روشناییها برویم و با توجه به اینکه در کنگره بخش همسفران وجود دارد که اصلاً درگیر مواد مخدر نبودند و یا پزشکانی که با کنگره همکاری میکنند و یا افراد دیگری که برای دوری از ضد ارزشها به کنگره میآیند، به هرحال گرههایی را داشتند و ضدارزشهایی برایشان وجود داشته که به واسطه آموزشهای کنگره ۶۰ به آنها کمک شد تا برطرف شوند.
من فکر میکنم برای دست پیدا کردن به این مهم که ما بتوانیم این کارها را انجام دهیم، کنگره یکسری ابزار در اختیار ما قرار داده است؛ از قبیل چهارده وادی، سیدیهایی که هر هفته بهعنوان یک گنج بزرگ از طرف جناب مهندس و استاد امین، در اختیارمان قرار میگیرند. جهانبینی یک و دو و الباقی نوشتارهایی که در کنگره ۶۰ وجود دارند، اگر درست بتوانیم از آنها استفاده کنیم و برای من همیشه به اینگونه بوده است که ضدارزشهایی که توانستهام آنها را کنار بگذارم و گرههایی که توانستهام باز کنم، همیشه با استفاده از همین منابع کنگره ۶۰ بوده است.
وادیها نقش بسیار پررنگی را دارند و اگر ما نگاه کنیم پلههای مختلفی که از وادی اول شروع میشوند تا وادی چهاردهم، هر کسی اگر بهاندازه ظرف خودش بتواند از آنها استفاده کند، نتیجه و دست آورد آن او را به هدفی که دنبال میکند نزدیک خواهد کرد.
وادیها اضلاع مهم این مثلث آموزش هستند، وقتی ما به وادی دوم نگاه میکنیم من در ابتدای ورودم به کنگره زیاد معنای این وادی را متوجه نمیشدم تا اینکه ذرهذره جلوتر آمدم و برای من این سؤال مطرح شد که هدف از خلقت چه میتواند باشد و مشخصاً تمام مخلوقاتی که پا به عرصه گیتی میگذارند بدون شک هدفی را دنبال میکنند و اگر من به دنبال تحقیق در مورد هر موجود بپردازم به فهم حقیقت واقعی خلقت آن موجود دست پیدا میکنم.
چیزی که من متوجه شدهام این است که هدف اصلی خلقت ما و به دنیا آمدن ما آموزش است و برای این است که سطح دانایی خودمان را بالا ببریم و زمانی که میگوییم خداوند عادل است و به این کلام ایمان داریم، قاعدتاً این نیست که من یکسری کار خوب و بد انجام بدهم و منتظر این باشم تا به نامه اعمالم رسیدگی شود تا وارد بهشت بشوم یا جهنم و به قول آقای مهندس تمام مطالبی که در قران کریم بهدرستی آمدهاند همه تمثیلهایی هستند برای اینکه من بتوانم معانی آنها را درک نمایم.
برای اینکه بتوانم سطح داناییام را بالا ببرم، قبل از هر چیزی نیاز به پذیرش نادانی خودم دارم، به این معنا که اگر قبول نکنم که هیچچیزی را نمیدانم و بلد نیستم، قادر به یادگرفتن چیزی نخواهم بود؛ برای این است که وقتی ما وارد کنگره میشویم راهنما به من میگوید سعی کن دفتر سفید نقاشی باشی و هر چیزی را که از بیرون کنگره آوردهای بیرون درب بگذار و مانند صفحه سفید نقاشی جلوی راهنمایت بنشین تا بتواند با استفاده از آموزههای کنگره هر چیزی که میخواهد روی صفحه تو رسم نماید، به قول نوشتههای کنگره که میگویند اول ندانی را بدان تا بدانی را بدانی.
مهمترین چیزی که بعد از پذیرش ندانستن برای من اهمیت دارد این است که حضور داشته باشم؛ وقتی که من حضور نداشته باشم در جمع و از آموزشهای کنگره مانند سیدی نوشتن استفاده نکنم، قاعدتاً هیچ دانایی برای من شکل نمیگیرد و آموزشی نخواهم گرفت.
(12)(1).jpg)
پس مهمترین بخش آموزش حضور است و حضور باید در زمان حال باشد، نه در گذشته و نه در زمان آینده و اگر در زمان حال حاضر باشم نوشتن تمام مطالب سی دی در من نهادینه میشود و تمام مطالب در مغزم حک میشوند و برای این است که آقای مهندس میفرمایند که در لحظه زندگی کنید.
دلیل اصلی حضور تجربه آرامش میباشد و اگر من نتوانم در هر مکانی در زمان حال حضور داشته باشم هیچوقت آرامش را تجربه نخواهم کرد، جنبه مهمتر این است که من این آموزشها و ترقی را داشته باشم تا برای خودم کوله باری کسب بکنم برای آیندهام و زندگی در بعد دیگرم و به قولی کولهبار زندگی در بعد دیگرم را پر و آماده میکنم.
برای مثال من وارد کلاس اول مدرسه میشوم، بعد از یادگرفتن یکسری دروس و گرفتن نمره قبولی باوجوداینکه در جایگاهی که هستم احساس خوشحالی و لذتبردن دارم، در ادامه اجازه این را پیدا کردهام تا وارد کلاس دوم بشوم و هدف خلقت انسان را از همین مثال ساده بهراحتی میتوانیم برداشت نماییم.
در وادی جمله زیبایی وجود دارد که میگوید همه چیز در درون و برون ماست و آقای مهندس در سیدیها به انواع مختلف این جمله را برای ما ترجمه کردهاند که همه چیز به ما بستگی دارد و هر جوری که فکر میکنم همانگونه برای من اتفاق میافتد و به هر چیزی که فکر میکنیم و به هر چیزی انرژی میدهیم همان چیز برای ما اتفاق میافتد و امکان آن وجود ندارد که من افکار منفی داشته باشد و برای من اتفاقات خوبی بیفتد و بلعکس امکان آن وجود ندارد که من در مسیر صراط مستقیم باشم و تصویرسازیهای مثبت داشته باشم و برای من اتفاقات منفی و بد رخ بدهد و نمونه خیلی بارز آن بعد از ورودمان به کنگره و حرکت در مسیر کنگره و صراط مستقیم، اتفاقات بد زندگی ما کم شدند و همه ما بهنوعی این مهم را تجربه کردهایم.
در گذشته به یاد دارم وقتی سر لژیون مینشستم راهنمایم به من میگفتند تصویر گل رهایی از دستان جناب مهندس را برای خودم بسازم تا به آن دست پیدا کنم؛ وقتی من تصویر این را میسازم که یک ماشین خوب داشته باشم و اگر در مسیر آن حرکت کنم، اگر بهای آن را پرداخت کنم، قطعاً به آن دست پیدا میکنم؛ من مثال ماشین را زدم و هر چیزی میتواند انتخاب ما باشد و نباید بهسادگی از انتخابمان بگذریم؛ همه چیز در دنیا انتخاب ماست؛ من شخصاً هر آن چیزی که انتخاب کردم خدا را شکر میکنم که به من عطا شد و برای همین است که من شخصاً به دعای کنگره شدیداً اعتقاد دارم و هر چیزی را که شدیداً از خداوند بخواهیم، قطعاً به ما داده خواهد شد.
انتخاب برای ما اهمیت بسیار بالایی دارد که من تصویر مثبت بسازم یا تصویر منفی؟ من انتخاب کنم که در مسیر ارزشها حرکت کنم یا در مسیر ضد ارزشها؛ باید بدانم همان چیزی را که میخواهم برای من اتفاق خواهد افتاد.
اگر میبینیم که در مسیر صراط مستقیم در حال حرکت هستیم و اتفاقات ناخوشایندی برای ما میافتد دلیل آن این است که علت آن را نمیدانیم و وقتی بیشتر بررسی میکنیم متوجه میشویم که افزایش ظرفیتی که بر اثر آن چالش برای ما رخ داده است، از اهمیت بالایی برخوردار بوده و این بهترین دستاورد بوده است.
ما در زندگی سه زمان داریم؛ گذشته، حال و آینده. برگشتن به گذشته برای استفاده از تجربه بسیار مفید میباشد و گذشته مانند آیینه ماشین میماند که برای جلوگیری از تصادف باید به عقب نگاه کنم و برای انجام اندکی تغییر اگر از تجربه و تصویر گذشتهام استفاده کنم بسیار مفید میباشد، ولی اگر در گذشته گیر کنم آیندهام را از دست میدهم، امروزم را نیز از دست میدهم. یکزمان دیگری وجود دارد به نام آینده و تمام اضطرابی که در هر شخصی وجود دارد به دلیل ترس از آینده است. کسانی که در آینده زندگی میکنند همیشه درگیر اضطراب هستند و هیچوقت آرامش را تجربه نمیکنند.
ما چگونه میتوانیم آینده روشنی داشته باشیم و درگیر اضطراب نباشیم؟ اگر من بتوانم بهترین لحظه را در زمان حال و اکنون برای خودم بسازم، آینده خوبی برای من رقم میخورد.
تایپ، ویرایش و ارسال: مسافر محمد
- تعداد بازدید از این مطلب :
349