English Version
This Site Is Available In English

گروه خانواده - برای انجام هر کار باید توانمان را بسنجیم

گروه خانواده - برای انجام هر کار باید توانمان را بسنجیم

استاد امین در سی‌دی «تاریکی» فرمودند: پیدا کردن نقطه صفر یا مبدأ یا نقطه توانایی انسان بسیار مهم است، همان که آقای مهندس برای درمان اعتیاد آن را کشف کردند. آقای مهندس می‌گویند: من‌ بعد از سال‌ها مصرف مواد، نمی‌دانستم چقدر مواد مصرف‌ می‌کنم، نمی‌دانستم تخریب من چقدر است و...؛ نظمی که در ماه رمضان بود باعث شد نقطه تفکر در آقای مهندس ایجاد شود. برایم جالب بود آقای مهندس که پیچیده‌ترین دستگاه‌ها را تعمیر می‌کردند، چطور از میزان مصرف خودشان اطلاعی نداشتند! واقعیت همین است که وقتی انسان نمی‌تواند مسائل و گره‌های خود را باز کند یک قسمت اصلی آن به‌این‌خاطر است که میزان یا اندازه خرابی را نمی‌داند. پیدا کردن اندازه تخریب باعث شد مبدأ سفر مشخص شود و راه درمان کشف شود؛ یعنی تا اندازه‌ها را متوجه نشویم، نمی‌توانیم مبدأ خودمان را پیدا کنیم و نمی‌دانیم از کجا شروع کنیم.

رفتم یک بستنی بخرم، دیدم قیمت آن ۲۵هزار تومان است، سریع به کیلو تبدیل کردم، شد کیلویی ۴۰۰هزار تومان، بستنی که در آن کمی شکر، شیرخشک، روغن نباتی و رنگ کاکائو بود. بعد رفتم بستنی سنتی قیمت کردم، کیلویی صد تا ۱۲۰هزار تومان؛ وقتی اندازه‌ها را نمی‌دانید راحت پول می‌دهید و با این کار به ظلم و بی‌انصافی کمک می‌کنید. بعد متوجه شدم اگر کیفیت جنسی خیلی پایین باشد قیمت آن را خیلی پایین می‌آورند؛ مثلاً کباب کوبیده‌ای که قیمت آن پایین است معلوم است چیز دیگری در آن هست. اگر کیفیت جنسی خوب باشد، چندین‌برابر قیمت تمام شده آن به فروش می‌رسد، نباید بخرید، خریدن آن به این معنی است که آن کار را تأیید کرده و می‌گویید نگران فروش نباشید، من می‌خرم و استفاده می‌کنم. با بچه‌ها یک فیلم می‌دیدیم، خیلی عالی شروع شد؛ ولی وسط‌های فیلم، کارگردان قهرمان اصلی و محبوب داستان را کشت. من دیگر فیلم را نگاه نکردم، قیمت فروش فیلم ۱۲۴میلیون دلار و هزینه فیلم حداقل ۱۰۰میلیون دلار بود، فروش فیلم جواب کارگردان را داده است و هزینه تولید فیلم درنیامده، چرا؟ چون بر خلاف اصول حرکت کرده بود. وقتی کاری را انجام می‌دهید بایستی بدانید برای چه آن کار را انجام می‌دهید، فیلم را باید بر اساس نیاز، خواسته و سلیقه مردم بسازیم، فیلمی که به انسان‌ها نیرو، قدرت و روحیه بدهد. این فیلم این پیام را به انسان‌ها می‌دهد که پاسخ خوبی، بدی است، اگر فداکاری کنید کشته می‌شوید، اگر به دیگران کمک کنید تلف می‌شوید و این پیام درستی نیست، چون هستی و آفرینش این‌طور نیست. آقای مهندس می‌گویند: من سال‌ها به شما آموزش دادم که یک جمله را بگویم، اینکه خوبی، خوب است و بدی، بد است.

جمله‌ای مد شده بود که می‌گفتند: هنر برای هنر، علم برای علم؛ اینها شعارهایی بیش نیست، کارهایی که انجام می‌شود باید نتیجه و بازخورد سازنده‌ای داشته باشد. بخش زیادی از چیزی که واقعاً اثرگذار است از انرژی است که از انجام کار به‌دست می‌آورید یا روحیه می‌گیرید یا چیزی یاد گرفته و در شما چیزی ساخته می‌شود. اگر جایی می‌روید بپرسید، بررسی کنید و اندازه‌ها را پیدا کنید. اگر خواسته‌های انسان تغییر کند، شرایط او هم تغییر خواهد کرد. اگر آن فیلم را نگاه نکردید، فیلم‌ساز دیگر این‌طور فیلمی را نمی‌سازد. چرا باید برای دوستی که نه دانایی دارد و نه معرفت، وقت زیادی بگذاریم؟! چرا برای کسی که به کارهای خودش نمی‌رسد بیش‌ازاندازه دلسوزی کنیم؟ نبایستی این کار را انجام دهیم، محبت باید به‌اندازه باشد، وقتی اندازه را پیدا کردیم به انتخاب در خواسته می‌رسیم، یعنی وقتی فهمیدی قیمت منصفانه نیست باید انتخاب کنی که از لذت آن لحظه بگذری یا نگذری. جامعه‌ای که مردمانش اندازه‌ها را می‌دانند سرشان کلاه نمی‌رود. وقتی اندازه‌ها را پیدا کردید به میزان تخریب پی‌می‌برید، با پیدا کردن مبدأ، نقطه تحمل ایجاد می‌شود، یعنی شروع به ساخته شدن می‌کند.

آقای مهندس مبدأ را پیدا کردند و بعد از آن تغییرات اتفاق افتاد، زمانی می‌خواهیم کاری انجام بدهیم باید ببینیم توانمان چقدر است، توان ما روزی یک‌ساعت درس‌خواندن است، می‌رویم نزد مشاور و ۷ساعت به ما برنامه می‌دهد و این قابل‌اجرا نیست، بعد از ۶ ماه افسرده و ناامید می‌شویم. وقتی نقطه صفرمان را پیدا نمی‌کنیم باید از انرژی ذخیره شده استفاده کنیم و این جز تخریب نتیجه دیگری ندارد. اگر مبدأ و نقطه تحملمان را پیدا کنیم قوی‌تر می‌شویم. ما در کنگره تحت درمان هستیم و نمی‌توانیم روزه بگیریم؛ مثلاً نقطه صفرمان ۳ساعت است؛ پس باید از ۳ ساعت شروع کنیم، وگرنه سفرمان خراب می‌شود. اگر انسان اندازه را پیدا نکند باید آن اختلاف را با‌ انرژی ذخیره شده خودش پر کند. مطلب دیگر اینکه وقتی به شهرستان‌ها می‌رویم بایستی از انسان‌هایی خرید و حمایت کنیم که واقعاً زحمت می‌کشند، تولیداتی دارند و انرژی می‌گذارند؛ البته اگر کیفیت داشته و قیمت آن منصفانه باشد.

معمولاً در ماه رمضان در مورد زندگی پیامبران صحبت می‌کنیم. داستان پیامبران حاوی مطالب مهمی است، خود کلام‌الله می‌گوید: باعث تثبیت فؤاد می‌شود؛ یعنی باعث آرامش دل می‌شود؛ به‌این‌دلیل‌که اولاً پیامبران زندگی بسیار سختی داشتند؛ یعنی میانگین سختی زندگی پیامبران ۱۰برابر سختی انسان‌های معمولی است، دوم اینکه همه پیامبران خیرخواه بودند، سوم اینکه آنها سختی‌ها را تحمل می‌کنند، آزمون پس‌می‌دهند و وقتی قبول شدند به آنها رسالت داده شد. مطالب امتحانی پیامبران چیست؟ همان مطالبی که به مردم آموزش دادند؛ یعنی آنچه آموزش دادند اول به خودشان نازل شد، بعد از آن مطالب استفاده کرده و گره‌های خود را باز کردند، وقتی از رنج و تاریکی خارج شدند، فرمان داده شد حالا بروید اینها را یاد بدهید. شاهد این قضیه داستان حضرت رسول است، در کلام‌الله می‌گوید: آیا سینه‌ات را گشاده نکردیم؟ آیا بار تو را از پشتت برنداشتیم؟ آیا یتیم نبودی و ما به تو جا و مکان ندادیم؟ آیا نامت را بلندآوازه نکردیم؟ در دبستان می‌خواندیم پیامبر در سن ۴۰ سالگی به پیامبری رسید و در ۴۳ سالگی دعوت خود را آشکار کرد، این سؤال پیش می‌آمد چرا در همان ۴۰ سالگی دعوت را آشکار نکرد؟ چون پیامبر از آن دانش و کلیدها استفاده کرده، شروع به آموختن و درک عمیق مطالب می‌کند و وقتی با آن کلیدها سینه‌اش گشاده و غمش کم  شد، خداوند می‌گوید: حالا برو اینها را انتقال بده. وقتی انسان پالایش و تزکیه را از خودش بکند ایمانش چندین‌برابر می‌شود.

واژه‌ای در کلام‌الله آمده این است که قوم عاد چه کسانی بودند؟ پیامبرشان حضرت هود بود، ما معتقد هستیم ارزش مطالبی که در کلام‌الله آمده به این است که برای یک‌ زمان خاصی نباشد. جایی در کلام‌الله می‌گوید: قوم عاد پیامبرانی که برای هدایتشان آمدند را تکذیب کردند. کدام پیامبران؟ حضرت هود که یک نفر بود، می‌خواهد بگوید قوم عاد، یک قوم نیست. عاد از عود می‌آید؛ یعنی قومی که به تاریکی و ضد ارزش‌ها برگشت می‌کند. قوم عاد، قومی بودند که هر چیزی از حکمت و آیات الهی به آن‌ها گفته می‌شد را انکار می‌کردند، کلام‌الله از کلمه «جَحْد» استفاده می‌کند. (جحد به معنی انکار کردن است.) مثلاً اگر می‌گفتید تلاش کنید، می‌گفتند نه به جایی نمی‌رسیم، اگر بگویید دروغ خوب نیست، می‌گویند نه هر کس دروغ گفته پیشرفت کرده است. نشانه دوم اینکه در مقابل فرامین الهی عصیان، سرکشی، حمله و مخالفت می‌کردند و نشانه سوم اینکه از کاروبار هر جبار عنیدی تبعیت می‌کردند، جبار یعنی زورگو، عنید یعنی سنگ‌دل، یعنی فرمان گرفتن از هر آدم سنگ‌دل زورگو. اگر انسان‌ها این ویژگی‌ها را داشته باشند، فرقی نمی‌کند که از کدام سرزمین و از چه نژادی باشند، می‌شوند قوم عاد و برایشان عذاب نازل می‌شود. عذاب چگونه است؟ اگر حاکم و پادشاه باشد، حکومت از او گرفته می‌شود، اگر مردمان سرزمینی باشند، به آنها حمله شده و سرزمینشان را از دست می‌دهند.

ظلم به معنی تاریکی است، ظالم کسی است که تاریکی را به‌وجود می‌آورد. نیروهای تاریکی درواقع نیروهای منفی هستند. تاریکی ابزار است، چون نیروی منفی برای اینکه کار خود را پیش ببرد به تاریکی نیاز دارد؛ بنابراین اول بایستی جلوی نور را بگیرد تا بتواند به اهدافش برسد. در قرآن آمده به‌راستی کافران همان ظالمین هستند، کافر یعنی کسی که پنهان می‌کند و ظالم کسی است که تاریک می‌کند، کسی که می‌خواهد چیزی را پنهان کند نیاز به تاریکی دارد. بعضی از انسان‌ها ظلموا هستند؛ یعنی کسانی که دوست دارند خودشان را به ظالمین بچسبانند، با آنها معاشرت و رفاقت کنند، از آنها ارتباط عاطفی و حس می‌گیرند و به تاریکی نزدیک می‌شوند، به اینها دیگر از اولیاء الهی کمک نمی‌رسد و از کسانی که می‌خواهند به آنها کمک کرده و آموزش بدهند دور می‌شوند، به‌عبارتی از دسترس آنها خارج می‌شوند و اینجا آن نیروی روشنایی در دسترس نیست و نتیجه این می‌شود که آنها ناکام شده و شکست می‌خورند. اگر رئیس اداره‌ای آدم نادرستی بود و شما با او هم‌دست شدی، به شما گفت فلان کار را انجام بده، شما فرمان را اجرا کرده و از امکاناتی که به‌دست آوردید لذت بردید، مجرم می‌شوید؛ البته بعضی وقت‌ها انسان از روی ناچاری، ترس و برای حفظ خانواده‌اش کاری را قبول می‌کند؛ ولی از آن لذت نمی‌برد و آن کار را با اکراه انجام می‌دهد، این قضیه شامل این فرد نمی‌شود؛ پس انسان چگونه مجرم می‌شود؟ اطاعت از ظلموا و لذت‌ بردن از آن امکانات. چگونه انسان ناکام می‌شود؟ لذت‌ بردن و ارتباط برقرار کردن با انسان‌های که تاریکی را به‌وجود می‌آورند و از کسانی که آموزش می‌دهند دور می‌شوند.

از این سی‌دی نتیجه گرفتم باید در تمام سطوح زندگی اندازه‌ها را پیدا کنم. به فرامین الهی عمل کنم تا جز قوم عاد یا هر قوم دیگری نباشم. در سیستم کائنات بی‌دلیل هیچ جایگاهی به کسی داده نمی‌شود؛ بنابراین باید به الگوها توجه کنم تا قوت قلب گرفته و برای ادامه راه انرژی داشته باشم.

نویسنده: همسفر صدیقه رهجوی راهنما همسفر وجیهه (لژیون دوم)
ویراستار: راهنما همسفر وجیهه
ارسال: همسفر آرزو رهجوی راهنما همسفر اسماء (لژیون اول) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی سیرجان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .