English Version
This Site Is Available In English

هوشمندی جهان‌هستی؛ یعنی نظم و قانون‌مندی

هوشمندی جهان‌هستی؛ یعنی نظم و قانون‌مندی

جلسه چهاردهم از دوره ششم سری جلسات لژیون سردار نمایندگی خواجو با استادی‌؛ پهلوان محترم مسافر محمد، نگهبانی‌؛ راهنما مسافر عباس و دبیری؛ راهنمای تازه‌واردین مسافر اسماعیل، با دستور جلسه «ظرفیت و مسئولیت (قبله گم‌کردن» یکشنبه مورخ 31 فروردین ماه 1404 رأس ساعت 15:30 برگذار گردید.

 

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان محمد هستم یک مسافر.
خدا را شکر می‌کنم که؛ اجازه حضور در لژیون سردار را به من داد و توانستم در این جایگاه قرار بگیرم و به خودم خدمت کنم.
همان‌گونه که می‌دانید؛ ظرفیت در تمام انسان‌ها متفاوت می‌باشد، حتی تمام هستی هر کدام برمبنای یک ظرفیتی ترسیم شده است.
مثلاً: ظرفیت یک بوته بیابانی، با یک هسته خرما که درون خاک می‌رود و محصول با ارزشی می‌دهد، متفاوت است.
ما به وسیله متد D.S.T ظرفیت خود را بالا بردیم، بدون آن‌که متوجه شویم.
وقتی وارد لژیون سردار شدم، خواسته خیلی قوی برای پهلوانی و خدمت گرفتن داشتم، این موضوع را برای راهنمای خودم که من را به‌عنوان پهلوان معرفی کند، بازگو کردم؛ ایشان فرمودند: که باید ظرفیت لازم را پیدا کنی یا ظرفیت این کار را داشته باشی.
این ظرفیت به مرور زمان، طی سفر و با آموزش گرفتن در من ایجاد شد. خوشبختانه موقع گلریزان با همراهی راهنمایم، حضور آقای مهندس رفتیم و ایشان قبول کردند.
قبل از ورود به کنگره بخشش و کمک‌هایی را انجام می‌دادم، این حس و حالی و انرژی که این‌جا به من دست می‌داد، را هیچ‌وقت در بیرون دریافت نمی‌کردم؛ شاید آن بخشش‌های از روی تایید طلبی، مطرح شدن یا تمنایی که در مقابل آن داشتم، بود، ولی این‌جا، به مرور زمان و با بالا رفتن ظرفیت، متوجه فهم بخشش شدم و این‌که در چه راه و جهتی (جهت انسان سازی، احیاء و...) انجام می‌گیرد.
هر شخصی با خدمت گرفتن، ظرفیت لازم در او ایجاد شده است، پس بعد از آن مسوٌل می‌شود، درواقع؛ می‌تواند جواب‌گوی وظایفی که برعهده گرفته است، باشد.
کسی که خدمت خود را از روی منیت و به‌صورت سرسری، بگیرد و درست انجام ندهد، باعث گم کردن قبله‌اش می‌شود.
قبله ما در کنگره؛ اهداف کنگره و رسیدن به آن محبت یا وادی چهاردهم می‌باشد.
پس باید سپاسگزار باشیم و یادمان باشد باچه حال زاری وارد کنگره شدم، به‌صورت رایگان به ما محبت شد و آموزش دیدیم.
به قول آقای زرکش؛ لژیون سردار ببشتر برای سفر دومی‌ها می‌باشد که بخشیدن را آموزش بگیرند، بعد در بیرون به عمل در بیاورند و تفکر کنند که؛ آیا این بخششی که انجام داده‌اند، در روند زندگی تأثیری گذاشته است یا خیر؟
تا قبل از کنگره، آیا اگر تعهدی داشتند آن را به نفع‌احسن انجام می‌دادند؟ حالا که درست انجام می‌دهند چه حسی دارند؟
انشاالله بتوانیم تعهداتی که به لژیون سردار داده‌ایم را پرداخت کنیم تا بارمان را به مقصد برسانیم.

 

مشارکت پهلوان محترم مسافر حمید:

سلام دوستان حمید هستم یک مسافر.
هدف صحبت‌ از دستور جلسه و تعهداتی که در لژیون سردار داده‌ایم را با شعری از مولانا آغاز می‌کنم؛
" گر بریزی بحر را در کوزه‌ای، چند گنجد؟ قسمت یک‌روزه‌ای"
یعنی؛ به دریا نمی‌شود گفت چه‌مقدار آب به من بده، آن ظرفیت کوزه‌ی ما است که چقدر آب درونش گنجانده می‌شود.
در کل ظرفیت دست خود ما است؛ روی کره زمین آمده‌ایم که، ظرفیت‌مان را در مسائل مالی و معنوی زیاد کنیم. یکی از مسائلی که می‌توانیم ظرف‌مان را بزرگ کنیم؛ بخشش و عضو شدن در لژیون سردار است، هر چقدر ببخشی این کوزه بزرگتر می‌شود.
فکر می‌کنید چند میلیارد کهکشان در هستی وجود دارد؟ از خداوند چیزی کم نمی‌شود که به هر شخصی کهکشانی بدهد و بگوید آن را هدایت و اداره کن. این ظرفیت ما است که گنجایش آن را ندارد.

آقای مهندس در لژیون سردار زمینه‌ای را باز کرده‌اند؛ تا باعث بزرگ شدن ظرف ما شود. کسی که بخشش نداشته باشد، تک بعدی باشد و فقط همه چیز را برای خود و خانواده‌اش بخواهد، مسلماً نمی‌تواند ظرفش را بزرگتر کند.
تمام انسان‌های ثروتمند، در گوشه‌ای از زندگی‌شان بخششی دارند، من خودم با کلی بدهی؛ حالا خدا را شکر به‌وسیله آموزش‌های آقای مهندس، برکت کنگره و دانایی که پیدا کردم، توانسته‌ام عضو لژیون سردار شوم و ظرف خود را بزرگ‌تر کنم.
معامله با خدا بُرد بُرد است؛ ولی هیچ‌وقت نباید با خدا معامله کنیم، مثلاً بگوییم: اگر فلان بیماری یا کارم درست شد، گوسفندی را نذر خیریه می‌کنم. در لژیون سردار به درک و فهم این رسیده‌ایم که بهایی این‌که درمان شده‌ایم را پرداخت می‌کنیم و این وظیفه ما است. پرداخت تعهدات خیلی مهم است و نباید بی‌خیال آن شویم.
شعر: "سلسله موی دوست حلقه دام بلاست/هر که در این حلقه نیست فارغ از این ماجراست"
خیلی‌ها تعهد می‌بندند و راحت از آن رد می‌شوند، یعنی از حلقه آموزش خارج می‌شوند. آقای امین در سی‌دی آخر خود فرمود: پیامبران زندگی‌شان تمثیلی است که ما هم یاد بگیریم.
حال رسالت ما  تعهدی است که داده‌ایم؛ راحت می‌توانیم از حلقه خارج شویم ولی بهترین کار این است که در جهت آن حرکت کنیم، پرداخت داشته باشیم که مطمئناً حل می‌شود و به این دید نگاه کنیم که؛ با پرداخت این تعهدات سال مالی پر قدرتی را شروع کرده باشیم، چون با قطرقطر جمع شدن، کنگره در جهت جلو حرکت می‌کند.

 

 مشارکت راهنما مسافر ابوالفضل:

سلام دوستان ابوالفضل هستم یک مسافر.
هستی کاملا هوشمند است، هوشمندی یعنی چه؟ یعنی نظم و قانون‌مندی.
یعنی وقتی دانه گندم را می کاریم از آن ، دانه گندم بروید و یا وقتی بذر جو را زیر خاک می کنیم، جو بروید. از بوته گندم  جٌو عمل نمی آید و یا از درخت سیب، گلابی به ثمر نمی نشیند، قطعاً نتیجه کارهای بد هم، نمی‌تواند خوبی باشد.
شاید با زیر پا گذاشتن قوانین هستی، به مقصد خود برسیم؛ ولی مطمئناً، برگشت و نتیجه‌ی کاربرای ما، حس مخرب و زیان باری خواهد بود.
در سی‌دی حلقه‌های آفرینش جناب مهندس، شعری از مولانا با این مضنون فرمودند: *مانده‌ام سخت عجب، کز چه سبب ساخت مرا*؟
سبب و خلق بشر برای چه‌چیزی بوده است؟
برای زندگی کردن، برخورداری از حیات و لذت‌بردن.
بله لذت‌بردن! مگر همه‌ی ما برای لذت‌بردن به چاه مواد‌مخدر نیفتادیم؟ شاید کسی بگوید که؛ نه من برای فرار از درد، رنج و غصه‌ها به‌دنبال مواد رفتم، ولی باید گفت که همین ساکت کردن درد می‌شود لذت.

حال جایگاه و اندازه لذت‌بردن و زندگی کردن کجاست؟ کجا می‌توانیم لذت واقعی را تجربه کنیم؟ قطعاً جواب درست، اجرای فرامین و قوانین می‌تواند باشد.
ما در کنگره در حال یادگیری فرامین و قوانین می‌باشیم؛ قوانین چی می گویند؟ (دروغ نگو، خیرخواه و خدمتگزار باش ، کم فروش و عهد شکن نباش و وفای به عهد داشته باش)  انجام این دستورات، لذت با حس خوب را به ما می دهد.
اگر امروز عهدی بسته‌ام یا معامله کرده‌ام، باید بدانم؛ این پیمان براساس  چه‌تفکر و جهان‌بینی بوده است؟ آیا به‌راحتی اجازه شرکت در این عمل عظیم به من داده می‌شود؟
کلام خداوند است؛ که همه را با مال، جان، فرزندان و فقر امتحان و آزمایش خواهیم کرد!
در سفر اول افرادی هستند که می‌خواهند پهلوان یا دنور شوند؛ شاید اگر به آن‌ها اجازه بدهیم فوراً برای انجام این عمل اقدام کنند، ولی آقای مهندس، اجازه این‌کار را به آن‌ها نمی‌دهند.
اما در ادامه؛ همین افراد (اواخر سفر اول یا سفر دوم) برای خدمت مالی شروع به تفکر می‌کنند و با هزاران دلیل موجٌه برای انجام ندادن این کار روبرو می‌شوند، دلیل را می‌شود در دانایی یا نادانی پیدا کرد.
در سفراول به‌علت نبود علم، دانایی و ندانستن جهان‌بینی، شخص حاضر به انجام هر خدمتی می‌باشد. در آن مقطع حتی اگر خدمتی هم انجام بشود، از نظر نیروهای تخریبی، مسئله مهمی نیست. چون آن کار از روی دانایی نبوده و بیشتر با شور و هیجان همراه بوده است. ولی همین نیروهای تخریبی به محض این‌که ذره‌ای از نور و تفکر را مشاهده کنند، شروع به فعالیت‌ می‌کنند؛ که مبادا طرف مقابل خدمتی را با داشتن آگاهی انجام بدهد. دانستن این مسئله کمک می‌کند؛ بیدار باشیم چون از شخصی که خواب است می‌شود دزدی کرد و تمام زور نیروهای منفی در این است که؛ از خواب بیدار نشویم.
امیدوارم بتوانیم با ایمان و توکل به خداوند، یکی‌یکی آزمایشات پیشرو را سپری و با اجرای فرامین، از زندگی لذت کافی را ببریم.

 

عکس: مسافر مرتضی لژیون یازدهم
تنظیم و ارسال:  مسافر حجت لژیون شانزدهم

نمایندگی خواجو

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .