English Version
This Site Is Available In English

دلنوشته ای از مسافر علی

دلنوشته ای از مسافر علی

دلنوشته 

سلام دوستان علی هستم یک مسافر:

کنگره 60 برای من همچون یک دالان روشن و امیدبخش بود که وارد شدم. در دنیایی که زمان، همچون زنجیری به گردن‌ام سنگینی می‌کرد، ورود به این مکان به معنای آزاد شدن از بندهایی بود که سال‌ها مرا به خود وابسته کرده بود. 

 

زمانی که به کنگره قدم گذاشتم، در آغوش جمعی از افرادی قرار گرفتم که همچون من به دنبال تغییر و بهبود بودند. هر جلسه، گامی بود به سوی روشنایی. به ما آموختند که چگونه زمان را به دوست خود تبدیل کنیم؛ زمان به جای اینکه ابزاری برای اضطراب و نگرانی باشد، حالا فرصتی بود برای رشد و یادگیری.

 

دلنوشته من در این زمان، یادآور این است که ما می‌توانیم بر چالش‌ها غلبه کنیم و با استفاده درست از زمان، زندگی خود را به مسیری مثبت و سازنده هدایت کنیم. در کنگره 60 یاد گرفتم که «زمان» نه تنها یک مفهوم است، بلکه فرصتی است که باید آن را قدر بدانیم و از آن به بهترین شکل ممکن استفاده کنیم. 

 

در نهایت، ورود به کنگره 60 برای من آغاز سفری بود به سمت خودشناسی و رشد، و در این مسیر، زمان همراه واقعی‌ام شد.

تنظیم و ارسال:مسافر ابوالفضل 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .