نهمین جلسه از دوره پنجم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران نمایندگی پرند با استادی راهنمای تازهواردین همسفر حمیده، نگهبانی همسفر سمانه و دبیری همسفر میترا با دستور جلسه: «ظرفیت و مسئولیت (قبله گم کردن)» در تاریخ ۲ اردیبهشتماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۴:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
در ابتدا از نگهبان و دبیر جلسه، ایجنت شعبه و گروه مرزبانی سپاسگزارم. خدا را شکر میکنم که یکبار دیگر در این جایگاه هستم و از همه شما آموزش میگیرم. از راهنمای تازهواردین همسفر صدیقه و همسفر سمانه که فرصت این خدمت را به من دادند تشکر میکنم. به همسفران نمایندگی پرند راهنما همسفر سمیرا، همسفر سمانه و همسفر یاسمن که در رشته ورزشی ایروبیک روز جمعه مقام سوم را کسب کردند تبریک عرض میکنم و این خیلی باعث افتخار است. انشاءالله که ما هم در راستای اهداف کنگره همیشه مثمرثمر باشیم. امیدوار هستم که همه همسفران الگوبرداری کنند و در همه رشتههای ورزشی فعالیت نمایند. دستور جلسه در رابطه با ظرفیت، مسئولیت و قبله گم کردن است. به این فکر میکردم که چرا استادی من با این دستور جلسه همراه شد؟ با خود گفتم که حتماً یک حکمتی دارد؛ شاید هنوز جا دارد که بیشتر روی خودم کار کنم. بعضی وقتها فکر میکنم شاید به آن ظرفیت کاملی که باید برسم نرسیدم.
ظرفیت به چه معنا است؟ ظرفیت؛ یعنی ظرف، جایگاه، گنجایش و آن ظرفی که ما داریم. یک لیوان آب را در نظر بگیریم؛ وقتی که پر میشود بعد از آن هر چهقدر که درون لیوان آب بریزیم سرریز میشود. در واقع به آن گنجایشی که ظرف دارد ظرفیت گفته میشود. مسئولیت چیست؟ مسئولیت از سؤال میآید؛ یعنی اینکه وقتی من در جایگاهی قرار میگیرم بتوانم پاسخگو باشم و صد خودم را بگذارم؛ اگر در آن مسئولیت من ظرفیت لازم را نداشته باشم و یک مسئولیت به من داده شود چه اتفاقی میافتد؟ آنوقت قبله گم کردن اتفاق میافتد؛ یعنی اینکه من از هدف دور شدم، سرگیجه گرفتم، حالم بد میشود و نمیدانم باید چه کاری انجام دهم و این به معنی قبله گم کردن است؛ یعنی من راه خودم را گم کردم و بیتعادل شدم. بعضی اوقات باید قبل و بعد ورود به کنگره خودمان را قیاس کنیم و ببینیم چه اتفاقی برای ما افتاده و چه تغییراتی در ما ایجاد شده است؟
من در ابتدای ورود به کنگره60 و گذشت سه ماه از سفر، اشتیاق به خدمت کردن داشتم. آن زمان همسفر صدیقه و همسفر اشرف مرزبانهای شعبه ابنسینا بودند، لژیون ما خدمتگزار بود و گروه مرزبانی گفتدند که میکروفونگردان و مهماندار باید حتماً از سفر دومیها باشد؛ ولی من به هرسختی بود آنها را راضی کردم و میکروفونگردانی را گرفتم. خیلی برای من سخت بود؛ چون شعبه ابنسینا خیلی جمعیت زیادی داشت، 12 راهنما در آنجا حضور داشتند و آن روز استاد جلسه ایجنت نمایندگی بود و من چون اوایل سفرم بود خیلی شناخت نسبت به اعضاء شعبه نداشتم. خلاصه آن روز خیلی از من انرژی گرفته شد. استاد جلسه اسم همسفر را میگفت که میکروفون را برای مشارکت به او بدهم و من همسفر را نمیشناختم و تا او را پیدا میکردم انرژی زیادی را از دست میدادم. حالم بد شد که بیش از حد انرژی گذاشتم و در سالن زیاد رفت و آمد کردم. بعد از جلسه به گروه مرزبانی گفتم که من نباید این جایگاه را قبول و پافشاری میکردم. اینکه حال خودم بد شد و انرژی زیادی از من صرف شد و برای من تجربهای بود که باید سفر دومی باشیم که بتوانیم میکروفونگردان و مهماندار شویم و من ظرفیت آن مسئولیت را نداشتم.
بارها این جمله را شنیدیم که ظرف ما باید پر شود تا به آن جایگاه خدمتی برسیم و باید آن ظرفیت را داشته باشیم تا بتوانیم یک مسئولیتی را قبول کنیم. این دستور جلسه را به وادی نهم ربط میدهم. در وادی نهم گفته میشود باید نقطه تحمل خودمان را بالا ببریم. همه ما قبل از کنگره چه حالی داشتیم و الان حال ما چگونه است؟ همه ما کمکم روی نقطه تحمل خودمان کار کردیم؛ وقتی که ذرهذره من روی نقطه تحمل خودم کار میکنم آن آستانه تحمل من بالا میرود در این صورت ظرفیت هم بیشتر میشود. در چه صورتی ظرفیت من بیشتر میشود؟ وقتی که من بعد از ورود به کنگره روی خودم کار میکنم تا آن ظرف درونیام را خالی کنم. قبل از کنگره ظرف همه ما پر از منیت، کینه و نفرت بود. من یکی از آن افرادی بودم که ظرف درونی من پر از این ضدارزشها بود.
یک روز با خودم فکر کردم و گفتم حمیده بعد از 5 ماه که به کنگره آمدی با خودت چند چند هستی و چه کاری باید انجام دهی؟ وقتی که این جمله را از خودم سؤال کردم و روی خودم کار کردم متوجه شدم که من هیچ آموزشی دریافت نمیکنم؛ چون ظرف من پر بود. کمکم آن ظرف وجودی خودم را خالی کردم و آموزشها آرامآرام جایگزین شد. متوجه شدم که باید مثلث دانایی که شامل تفکر، تجربه و آموزش است را کاربردی کنم؛ اگر در من این سه ضلع با هم رشد کند آنوقت است که ظرف درونی من هم پر میشود و میتوانم جایگاههایی که به من داده میشود را به نحو احسنت انجام دهم؛ البته در کنگره گفته میشود کسی که جایگاه خدمتی میگیرد؛ یعنی اینکه به آموزش آن جایگاه نیاز دارد؛ پس باید ظرف من خالی باشد و آموزشها را گرفته باشم تا بتوانم مسئولیت بپذیرم؛ وقتی مسئول آن کار شدم باید پاسخگو باشم و متوجه باشم کجا و در چه حالی هستم. نباید این را فراموش کنیم که ما قبل از اینکه وارد کنگره شدیم چه حالی داشتیم.
من وقتی که وارد کنگره شدم و به حالخوش رسیدم. باید قدردان راهنمای خودم و کسانی که به من خدمت کردند باشم و نباید گذشته خودم را فراموش کنم. من همیشه میگویم و خواهم گفت که قدردان لحظهلحظههایی که در کنگره راهنماهای من همسفر مرضیه و همسفر مینا به من خدمت کردند هستم. همسفر مرضیه واقعاً حال بدیهای من را تحمل کرد و همسفر مینا برای من سنگ تمام گذاشت و من را به سمت اینکه حمیده باید یک جایگاه خدمتی داشته باشی سوق داد؛ پس باید ظرفتان خالی باشد تا بتوانید آموزش بگیرید، تجربه و تفکر کنید و بتوانید یک جایگاه خدمتی در کنگره کسب کنید. امیدوار هستم که همه ما بتوانیم ظرفیت خودمان را بالا ببریم و در جایگاههای خدمتی در کنگره60 خدمت کنیم. انشاءالله که خداوند همیشه توفیق بدهد که بتوانیم خدمتگزار باشیم.

رهایی سی سیدی همسفران:

تقدیرنامه خدمت مالی همسفران:

مرزبان کشیک: همسفر شیوا و مسافر عرفان
تایپ: همسفر رقیه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون دوم)
عکاس: همسفر انسیه رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون اول)
ویراستاری و ارسال: همسفر سمیرا رهجوی راهنما همسفر الهه (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی پرند
- تعداد بازدید از این مطلب :
91