امروزه وقتی مصرفکنندگان مواد مخدر برای درمان خود به اکثر کلینیکها یا مراکز درمانی مراجعه میکنند، اولین واژهای که برای درمان اعتیاد خود میشنوند واژه سمزدایی است. در حال حاضر علوم پزشکی برای درمان بیماری اعتیاد در سراسر دنیا، معتقد است بیماری اعتیاد مسمومیت مزمن ناشی از مصرف مواد مخدر است و برای درمان آن ابتدا بایستی بیمار سمزدایی شده و اثرات مواد مخدر یا سم از جسم بیمار خارج و پاکسازی شود، سپس مراحل بعدی درمان یا درمان نگهدارنده، طی شود. ماهیت سم و سمی بودن، امری نسبی است و سمزدایی در پزشکی کاربرد ویژهای دارد. مواد مخدر برای کسانی که آن را مصرف نمیکنند، سم است و حتی اثر کشنده دارد؛ اما برای فرد مصرفکننده که هر روز آن را مصرف میکند مثل سم عمل نمیکند. اعتیاد مسمومیت مزمن نیست، هرکس این تعریف را ارائه نموده است، مفهوم سم و اعتیاد را نشکافته است. اعتیاد جایگزینی مزمن است؛ چون مواد مخدر بیرونی دقیقاً جایگزین سیستمهای تولید کننده مواد شبهافیونی و سیستم ضددرد (شبهمخدرهای بیرونی) بدن شده است؛ مثل اندورفینها، دینورفینها، انکفالینها و...؛ اینکه اعتیاد مسمومیت مزمن است، جهانی را گمراه کرده است؛ چون در این تعریف، مسئله سم مطرح میشود و فردی که سم مصرف کرده، باید سمزدایی شود؛ اما اگر بخواهیم شخص مصرفکننده مواد مخدر را سمزدایی کنیم، نیازی به روشهای آنچنانی و پرهزینه نیست، کافی است نصف قاشق چایخوری جوهر لیمو را در آب حل کنیم یا یک استکان آبلیمو و یک کاسه ترشی به فرد مصرفکننده بخورانیم تا ظرف مدت کوتاهی، سمزدایی شود و دیگر نیازی به بیهوشی، جراحی مغز و تعویض خون نیست؛ اما در تعریف جایگزینی مزمن، مسئله جایگزین شدن مطرح میشود، بدینمعناکه مواد مخدر بیرونی جایگزین مواد شبهافیونی بدن شده است و نباید ماده جایگزین را یکمرتبه حذف کنیم، زمانی میتوان جایگزین را حذف کرد که سیستمهای تولید کننده مواد شبهافیونی بدن راهاندازی شده باشند. جسم مصرفکننده خودبهخود سهروزه بقایای مواد مخدر را از درون خود خارج میکند؛ ولی ما بدون توجه به مکانیزم جسم، مواد جایگزین را خارج میکنیم و زلزلهای در حدود ۸ریشتر در جسم فرد مصرفکننده بهوجود میآوریم که اثراتی بسیار مخرب و نابود کننده دارد.
هر مادهای که بتواند انسان را از حالت تعادل طبیعی خارج کند، ماده مخدر محسوب میشود، چنین موادی میتوانند از سد خونی مغز عبور کرده، جایگزین مخدرهای طبیعی بدن شده و در سیستم ایکس اختلال ایجاد کنند؛ بنابراین بهغیراز مواد مخدر شناخته شده مثل تریاک، هروئین، شیشه، کراک و... مواد دیگری همچون الکل، حشیش، داروهای روانگردان و داروهای عادتآور که بدون تجویز پزشک متخصص مورد استفاده قرار گیرند نیز ماده مخدر محسوب میشوند. چنانچه شخص سالمی حداقل ۱۰ماه بهطور پیوسته (دقیقاً بهاندازه طول زمان لازم، برای درمان اعتیاد) از مواد مخدر استفاده کند؛ تبدیل به مصرفکننده مواد میشود که در چنین شرایطی با قطع مصرف مواد، تمامی علائم محرومیت (خماری) در او ظاهر میشود. از این دیدگاه، مصرفکننده فرد بیماری است که بر اثر استفاده مکرر از مواد مخدر، در قسمت جسم، روان و جهانبینی (تفکر و اندیشه) او تخریب بهوجود آمده و از تعادل خارج شده است؛ پس اعتیاد مسمومیت مزمن نیست، جایگزینی مزمن است؛ چون مواد مخدر خارجی جایگزین مواد مخدر داخلی بدن یا جسم شده است. مفهوم سم کاملاً نسبی است، چنانکه یک ماده مخدر میتواند برای یک شخص در حکم دارو و برای شخص دیگری، مهلک و خطرناک باشد. با جایگزین شدن ماده جایگزین شونده، دیگر این ماده برای چنین فردی بههیچعنوان حکم سم را نخواهد داشت؛ چراکه عدم مصرف آن باعث بههمخوردن تعادل فرد میشود.
قطع سریع مواد مخدر یا سمزدایی باعث ایجاد شوک مخرب در فرد مصرفکننده میشود و ترمیم اثرات این تخریب، بسیار مشکل و در بعضی موارد غیرقابلجبران است؛ بنابراین بستری کردن، بیهوشی و درمانهای سرپایی امروزی بهمنظور سمزدایی، فاکتورهای غلط در درمان اعتیاد هستند. انجام عمل سمزدایی، داروهای مخصوص خود را دارد که در اصطلاح پزشکی به آنها آنتاگونیست گفته میشود و مهمترین آنها نالوکسان و نالترکسون میباشد. آنتاگونیست، یعنی موادی که گیرندههای اپیوئیدی را اشغال میکنند؛ اما آنها را فعال نمیکنند، بهعبارتی آنها را بلوکه میکنند. آنتاگونیستها از تغییراتی که در ساختمان مولکولی داروهای آگونیست ایجاد میشود، ساخته میشوند. آنتاگونیست به گیرنده میچسبد و بهعنوان یک عامل فیزیکی مزاحم برای آگونیست عمل میکند، همین مزاحمت میتواند باعث القاء اثر دارویی شود، مثال برای این مورد داروی پروپرانولول یا ایندرال است. آدرنالین باعث افزایش ضربان قلب و درنتیجه باعث افزایش فشارخون میشود، پروپرانولول قادر است به گیرنده آدرنالین متصل شده و مانع از اثر آدرنالین میشود، در نتیجه باعث کاهش ضربان قلب و کاهش فشار خون میشود.
انواع آنتاگونیست:
آنتاگونیست فارماکولوژیک، فیزیولوژیک و شیمیایی
آنتاگونیست فارماکولوژیک:
فرض کنید یک دارو استفاده شده که بعد از اتصال گیرنده باعث افزایش ضربان قلب میشود که درواقع همان آگونیست است، حال داروی دومی استفاده میشود که روی همان گیرنده نشسته و باعث کاهش ضربان قلب میشود. آنتاگونیستهای فارماکولوژیک بر روی نشستن بر گیرنده بهخصوصی با آگونیست رقابت میکنند.
آنتاگونیست فیزیولوژیک:
داروی اول روی گیرنده نشسته و باعث افزایش ضربان قلب میشود و آگونیست آن گیرنده است. داروی دوم که قرار است باعث کاهش ضربان قلب شود روی یک گیرنده دیگر مینشیند و باعث کاهش ضربان قلب و کاهش فشارخون میشود، این دارو به شکل فیزیولوژیک اثر خود را اعمال میکند. در این حالت از دو مکانیسم متفاوت و از دو گیرنده مختلف برای کاهش و افزایش ضربان قلب استفاده میشود، مثال برای این مورد داروی نیتروگلیسیرین است که بر روی گیرندههای نیتراتی مینشیند.
آنتاگونیست شیمیایی:
داروی دوم در این حالت میرود به خود داروی اول میچسبد و خود دارو را حمل میکند. شیمیستها به این حالت «شلاته شدن» میگویند. گیرنده در این حالت دخیل نیست؛ مثلاً در صورت مسمومیت با هپارین به بیمار پروتامینسولفات میدهند که کار آن این است که به پروتامین میچسبد و مانع از اثر هپارین میشود. ود. داروهای فارماکولوژی بهطورکلی به دو دسته برگشتپذیر (رقابتی) و برگشتناپذیر (غیررقابتی) تقسیم میشوند، اگر آنتاگونیستی که بهجای آگونیست روی گیرنده نشسته است پیوند سستی داشته باشد، بهراحتی توسط آگونیست جایگزین میشود به آن آنتاگونیست برگشتپذیر یا رقابتی میگویند. اگر آنتاگونیستی که روی گیرنده نشست پیوند کووالانسی محکمی تشکیل داده بود که بهوسیله آگونیست قابل جدا شدن نباشد به آن برگشتناپذیر یا غیررقابتی میگویند.
آگونیست به موادی گفته میشود که گیرندههای افیونی را اشغال و فعال میکند، برای مثال متادون یک داروی آگونیست است؛ زیرا از ترکیبات تریاک ساخته شده و موافق مواد افیونی است. نالورفین که یک داروی آنتاگونیست میباشد از تغییراتی که بر روی مرفین انجام میشود، ساخته میشود، نالترکسون نیز از تغییر بر روی دارویی به نام اکسیمرفن به دست میآید. نالترکسون برای اولینبار در سال ۱۹۶۳ ساخته شد. داروهای آنتاگونیست، مستقیماً روی مواد مخدر و اثرات آنها تأثیری ندارند، عملکرد این داروها به این صورت است که از طریق اتصال به گیرندههای عصبی از جذب یا اتصال مواد افیونی یا مواد نظیر آن به گیرندههای عصبی نظیر مو جلوگیری میکنند. در این حالت هر مقدار مواد مخدر مصرف و وارد بدن شود، هیچگونه تأثیری نخواهد داشت، بهزبانسادهتر هر قدر شخص مواد مصرف میکند نشئه نمیشود. این گفته که نالترکسون باعث ایجاد تنفر نسبت به مواد مخدر و مصرف آن میشود، حقیقت ندارد، نالترکسون هرگز چنین اثری ندارد؛ تنها تأثیر آن این است که شخص مصرفکننده اطمینان دارد که هر قدر مواد مصرف کند نشئه نمیشود و از سوی دیگر، همزمانی مصرف نالترکسون و مواد مخدر، میتواند خطرناک و حتی منجر به مرگ شود. اطمینان از نشئه نشدن و همچنین ترس از مصرف مواد همزمان با نالترکسون، باعث میشود موقتاً کمی از میل به مصرف مواد در شخص کاهش یابد و این کاهش میل از اثرات فارماکولوژیک نالترکسون نمیباشد.
این مسئله بهعنوان یک عامل مهم در درمان اعتیاد و عدم مصرف مواد مخدر مطرح نیست؛ زیرا هر زمان که مصرف نالترکسون قطع شود، دوباره میل به مصرف مواد مخدر وجود خواهد داشت حتی بهمراتب بیشتر از قبل. زمانی که اثر نالترکسون در بدن وجود دارد، اگر شخص مواد مصرف کند، به دلیل عدم جذب مواد مخدر توسط گیرندهها، سطح مرفین در خون بالا رفته و میتواند منجر به وضعیت خطرناک شود. کنگره۶۰ معتقد است درمان اعتیاد زمانی به وقوع میپیوندند که ساختارهای تخریب شده جسم بهوسیله اعتیاد، یعنی سیستم ایکس راهاندازی کامل شده باشد، یعنی علاوهبر جسم، روان و تفکرات و دیدگاههای شخص یا جهانبینی او نیز به تعادل رسیده باشد. زمانی که شخص به درمان برسد نسبت به مواد مخدر هیچگونه عشق یا دوست داشتن یا نفرتی ندارد؛ زیرا نفرت داشتن نسبت به مواد مخدر نشاندهنده یک عشق سرکوب شده است که در لایههای درونی هنوز وجود دارد و زمانی قطعاً به سطح خواهد آمد؛ بنابراین نالترکسون نهتنها هیچ کمکی به درمان اعتیاد نمیکند، بلکه شخص را در وضعیت بسیار بدی قرار میدهد که قطعاً روزی تحمل او بهسرخواهد آمد و به مصرف مواد برگشت میکند. نالترکسون همانگونهکه از اتصال مواد افیونی و مواد مشابه آن به گیرندهها جلوگیری میکند از جذب مخدرهای طبیعی تولید شده در بدن نیز جلوگیری میکند و در زمان مصرف نالترکسون شخص دائماً در حال خماری مزمن میباشد.
تفاوت نالوکسان با نالترکسون این است که نالوکسان به شکل آمپول و تزریق استفاده میشود و طول عمر آن در بدن کوتاه است؛ اما نالترکسون به شکل کپسول خوراکی است و ماندگاری آن در بدن طولانی میباشد و اثرات آن تا ۷۲ ساعت پس از آخرین مصرف وجود دارد. نالترکسون اخیراً برای اعتیاد به الکل یا الکلیسم نیز استفاده میشود و از طریق مسدود کردن گیرندهها، باعث میشود مصرف الکل نیز اثری بر روی جسم نداشته باشد. از کاربردهای مفید نالوکسان یا نالترکسون میتوانیم به استفاده از آنها در زمان مصرف بیش از حد مواد مخدر یا بهاصطلاح (اوردوز) که میتواند منجر به مرگ شود اشاره کنیم. در این حالت برای کاهش یا ازبینبردن اثر مواد مخدر نالوکسان یا نالترکسون میتواند بسیار مفید و نجاتبخش باشد.
اگر شخصی که نالترکسون مصرف میکند به کنگره۶۰ مراجعه کند و بخواهد با استفاده از متد DST و داروی اپیوم تینکچر (OT) اعتیاد خود را درمان کند، شخص زمانی میتواند مصرف اپیوم تینکچر را آغاز کند که حداقل مدت سه روز از آخرین مصرف نالترکسون او گذشته باشد.
منابع: جزوه راهنما و راهنمایی در کنگره۶۰، مقاله سوم از کتاب چهارده مقاله، سایت ویکی پدیا
نویسنده و ویراستار: همسفر زینب رهجوی راهنما همسفر وجیهه (لژیون دوم)
ارسال: راهنما همسفر وجیهه نگهبان سایت
همسفران نمایندگی سیرجان
- تعداد بازدید از این مطلب :
1678