English Version
This Site Is Available In English

در صور ظاهر مسئول کارهایی که انجام می‌دهیم هستیم

در صور ظاهر مسئول کارهایی که انجام می‌دهیم هستیم

اولین جلسه از دور دهم کارگاه‌های آموزشی خصوصی  کنگره ۶۰، نمایندگی رضا مشهد، به استادی مسافر احمد، نگهبانی مسافر خسرو و دبیری مسافر محمد با دستورجلسه " ظرفیت و مسئولیت ( قبله گم کردن ) " سه شنبه 2 اردیبهشت ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد
سلام دوستان احمد هستم یک مسافر
ممنونم از ایجنت محترم، گروه مرزبانی، نگهبان و دبیر عزیز که اجازه دادند در این جایگاه خدمت کنم و از شما دوستان آموزش بگیرم، تشکر می‌کنم از راهنمای خوب خودم که به من اجازه حضور در این جایگاه را دادند.
من در کنگره آموزش گرفتم که هر چیزی یک صور آشکار و یک صور پنهان دارد و بحث دستور جلسه ما هم خارج از این قضیه نیست.
صور آشکار ظرفیت چیست؟ همان گنجایش اندازه و به گفته ما کنگره‌ای‌ها نقطه اشباع است، برای مثال؛ در یک بطری که ۳۰۰ سی‌سی ظرفیت دارد اگر ۲۰۰ سی‌سی آب بریزیم ظرفیتش کامل نشده است و اگر بخواهیم ۵۰۰ سی‌سی بریزیم ظرفیت آن پر و لبریز می‌شود و باعث تخریب می‌شود.
یک مثال ساده‌تر بخواهم بزنم؛ وقتی من معده‌ام را با نان خالی پرکنم و کاملاً سیر شوم دیگر میلی به غذا ندارم حتی اگر بهترین غذا باشد، اگر بخورم باعث تخریب در بدن می‌شود ولی صور پنهان این قضیه در این است که ذهن من اشباع‌شده است و ظرفیت ذهنی من کاملاً پرشده و میلی به غذا ندارم.
در مقوله مسئولیت هم همین اتفاق می‌افتد، من در صور ظاهر مسئول کارهایی که انجام می‌دهم هستم و باید آن‌ها را به نحو احسن انجام دهم، کسی که مسئول است، مطمئناً مورد سؤال قرار می‌گیرد.
من یک کارمند هستم و به‌واسطه کارم باید سؤالات رئیسم را جواب بدهم و مسئولیت کار خودم را بپذیرم و جوابگو باشم، در کنگره هم به‌عنوان یک مسافر باید مسئولیتم را درست انجام دهم و گوش‌به‌فرمان راهنما باشم و حرمت‌ها و قوانین کنگره را رعایت کنم اما صور پنهان قضیه، همین‌که من هستم باید احساس مسئولیت کنم.
هر یک از ما که به این دنیا آمده‌ایم برای انجام کاری، برداشتن رسالتی بر عهده ما است که این مسئولیت را خداوند بر عهده ما گذاشته است، اگر من مسئولیتم را به نحو احسن انجام دادم، کارم را درست انجام داده‌ام ولی اگر نتوانستم کارم را درست انجام دهم باید تاوان هستی را بدهم.
قبله گم کردن هم به همین شکل است، این نظر شخصی خود من است، قبله یعنی آخر یک‌چیزی، برای ما مسلمانان انتهای نزدیکی به خداوند نمازخواندن و عبادت کردن است و همه ما یک نقطه از این جهان را به‌عنوان قبله مشخص کرده‌ایم و به همان طرف نماز می‌خوانیم و برای ما این نقطه نزدیکی ما با خداوند است.
حالا اگر من ازلحاظ سنی خیلی باتجربه‌ام و سنم بالاتر است اگر از یک راهنمایی که سنش از من خیلی کمتر است چیزی یاد بگیرم، این به معنی این است که من آن ظرفیت کامل را پیدا نکرده‌ام در اینجا قبله من که همان رسیدن به رهایی است را مطمئناً به آن نمی‌رسم.

وقتی وارد کنگره می‌شوم یک‌چیزهایی را باید انجام بدهم، باید قبل از سکوت در جلسه حضورداشته باشم و سی دی بنویسم، مشارکت کنم، گوش‌به‌فرمان راهنما باشم و اگر این کارها را رعایت نکنم بازهم قبله‌ام را گم می‌کنم به رهایی نمی‌رسم، بعضی وقت‌ها هم ممکن است به رهایی برسم ولی به آن حال خوش نمی‌رسم چون ما در پیام‌ها هم می‌خوانیم برای رسیدن به رهایی دو سفر الزامی است؛ سفر اول از مصرف مواد تا قطع آن، سفر دوم از قطع مواد تا رسیدن به خود، اگر از این دو مرحله را عبور نکنم به درمان نمی‌رسم ولی اگر این کارها را انجام دادم و به رهایی رسیدم مطمئناً به حال خوش هم خواهم رسید
از اینکه با سکوت زیبایتان به صحبت‌های من گوش کردید از همه شما عزیزان سپاسگزارم.
در پایان این جلسه بازدید از امور مرزبانی توسط مسافر وحید از طرف دیده بان محترم مسافر علی مجدیان به عمل آمد.

تایپ: مسافران قربان لژیون 15 و محمد لژیون 17
ویرایش: مسافر جلال لژیون 5
ارسال خبر: مسافر علی لژیون 9
تأیید خبر: مسافر داوود 3
مرزبان خبری: مسافر مصطفی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .