English Version
This Site Is Available In English

انسان، برای پی بردن به عظمت روشنایی‌ها تاریکی‌ها را تجربه می‌نماید

انسان، برای پی بردن به عظمت روشنایی‌ها تاریکی‌ها را تجربه می‌نماید

خوشحاليم كه به جنگ نرم خود، ادامه می‌دهیم تا اين مشکلات به صورت خوبي از آزمايش درآيد و دنياي درون، تبديل به يك شهرآباد بشود كه در آن، همۀ هستي، راه خود را به‌سوی نيروي مافوق بردارد. ما به دلايلي كه خود از آن آگاهی نداشتیم، جهت را سال‌ها گم‌کرده بوديم؛ اکنون براي يافتن خود، مسیر بسيار مهمي را پيش روداریم، بايد تفكر کنیم و در انجام آن تلاش و كوشش نماییم. در ادامه، تلاش و كوشش ما بـه نتايجي می‌رسد كـه در توانایی‌های ما خلل ایجاد نمی‌گردد. از هر نقطه نوري بتابد در جمعِ آن، بايد تفكر نماییم؛ از ذرات جرقه به روشنایی وسيعی خواهیم رسید.

همۀ مطالب، در درون و برون ما قرار دارد كه مانند قله‌های بلند آتش‌فشان می‌باشند؛ اما آرام و بی‌صدا. اگر بـه آنها توان حركت بدهيم حتماً می‌دانید چه اتفاقی رخ می‌دهد. اكنون اگر در وادی اول و یا همان وادي تفكر، به‌اندازۀ كافي و درست تفكر نموده باشيم، ممكن است مشخص‌شده باشد كه خيلي از چيزها را ازدست‌داده‌ایم و يا در حال از دست دادن آنها می‌باشیم و اين از دست دادن‌ها ممكن است جسمی، روانی، مادي و يا معنوي باشد. ممکن است با بعضي از واژه‌ها مانند: کینه، حسادت، ترس، حقارت، بیماری، بی‌مسئولیتی، خودخواهی، تنهائی، بیماری روانی، طلاق، جدایی و غیره آشنا باشیم، به‌هرحال فرقي نمی‌کند، چه باسواد باشيم و چه بی‌سواد، ثروتمند باشيم يا فقير، پير باشيم يا جوان، مرد باشيم يا زن.

مسئله‌ای که بسیار حائز اهمیت می‌باشد این است که ما در اثر تفکر غلط و یا قرار گرفتن در مسیر ضد ارزش‌ها برای خود مشکلاتی را به وجود آورده‌ایم و قطعاً می‌تواند بر روی ساختار جسم، تخریب‌های فراوانی را ایجاد نماید و خود را به‌صورت انواع و اقسام بیمارهای جسمی و روانی آشکار سازد. در حال حاضر ممکن است، عده‌ای از افراد در اثر ایجاد مشکلات و مسائل گوناگون و یا پیشرفت بیماری جسمی و روانی در درون خودشان، این‌گونه تصور نمایند که همه‌چیز به اتمام رسیده و ديگر زندگي براي آن‌ها اهميتي ندارد و بدون هدف قدم به حیات نهاده‌اند، البته در وهلۀ نخست، این‌گونه تصورات در درون خودشان یک توجيه می‌باشد. براي قرار گرفتن بيشتر در ناامیدی، تاریکی‌ها و نشانِ از دست دادن اعتمادبه‌نفس و همچنین دلیل تسليم شدن در برابر نابودي محض و عدم تلاش براي رهايي و سلامتی خود، ولي اگر به تمام هستي بنگریم مشاهده خواهیم نمود که امکان ندارد هیچ خلقتی جهت بیهودگی قدم به حیات نهاده باشد.

در غیر این صورت اگر تصور نماییم بيهوده پا به هستي گذاشته است، بايد بدانیم اين تصور و پندار نادرستِ ما می‌باشد، که موفق به یافتن هستۀ درونی يا فلسفۀ وجودي آن خلقت نشده‌ایم. اگر با دیدگاه کلی به یک کرم که در حال زیستن در خاک است بنگریم، درخواهيم يافت که فلسفۀ عظيمي در وجود آن نهفته است و این نکته در صورتی است که ما انسان می‌باشیم و بسیار بزرگ‌تر و عظیم‌تر از یک کرم. انسان زمانی که پا به هستي گذاشت، نيروي مافوق يا قدرت هستي، او را بر سر يك دوراهي هدايت نمود و اين دوراهي؛ يكی راهِ تاریکی‌ها و دیگری راهِ روشنایی‌ها می‌باشد. اصولاً انسان، برای پی بردن به عظمت روشنایی‌ها تاریکی‌ها را تجربه می‌نماید، اما زمانی كه در تاریکی‌ها قرار گرفت، بايستي از گذرگاه‌های بسيار سخت عبور نمايد و اگر موفق گردید از اين گذرگاه‌ها جان سالم بدر ببرد، آن‌وقت انساني كارآزموده و رها خواهد شد.

نکتۀ حائز اهمیت در اینجا می‌باشد که ما در جهان هستی، تنها و بدون پشتیبان نیستیم و نیروی عظیم و شگفت‌انگیزی به نام قدرت مطلق و یا خداوند و یا نیروی برتر، وجود دارد که می‌تواند ما را یاری نماید و موردحمایت خود قرار دهد و یک سری شرایط را جهت حمایت این نیروها به همراه دارد که شرط اول، دوری از ضد ارزش‌ها و پرداختن به ارزش‌ها و شرط دوم، راه رفتن در مسیر و یا صراط مستقیم می‌باشد. فلسفۀ وجودی ما و خلقت، آن‌قدر عظیم و ادامه‌دار می‌باشد که ما حتی به ذره‌ای از شناخت آن پی نبرده‌ایم؛ اما باید امیدوار باشیم که، "یوسف گم‌گشته بازآید به کنعان غم مخور" و مجدداً باید امیدوار باشیم که، پایان شب سیه، سفید است و بعد از سیاهی شب، خورشید عالم‌تاب، طلوع خواهد نمود.

ویرایش: مسافر ناصر جعفری لژیون 21
به قلم: راهنمای محترم مسافر محمد زمانی لژیون 4
عنوان مقاله: وادی دوم و تاثیر آن روی من

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .