همراه با درمان حواس من نیز تغییر کرد

مسافر فلاح مرز در دل نوشته خود گفت:

سلام دوستان فلاح مرز هستم مسافر سیگار
سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیزم و همه شما عزیزان مسافر که در مسیر سبز کنگره خدمت می‌کنید.
روزی در مسیر رفتن به کنگره و حضور در لژیون وارد ایستگاه خط واحد سر کوچه‌مان شدم، در آنجا دو خانم روی نیمکت نشسته بودند که منتظر آمدن اتوبوس بودند و هنگامی‌که من روی نیمکت در کنارشان نشستم، متوجه شدم که آن دو نفر جلوی بینی خود را گرفتند، آنجا بود که متوجه شدم بوی سیگار من آن‌ها را اذیت می‌کند و واقعاً خجالت‌زده شدم، این شاید یکی از کمترین مضرات اجتماعی مصرف سیگار باشد، در کنار هزاران ضرر دیگر که سلامتی و شخصیت ما را نشانه می‌رود.

لیکن از همان لحظه بود که تصمیم گرفتم سیگار خود را درمان کنم و زمانی که درمان سیگار خود را در لژیون ویلیام کنگره شروع کردم، کم‌کم حواس من نیز تغییر کرد، مثل حس بویایی، چشایی و ... شاید باورش برایتان سخت باشد، ولی واقعاً از زمانی که درمان سیگار خود را شروع کرده‌ام طعم غذاها نیز برای من عوض‌شده و ازنظر اعصاب نیز اعصاب آرام‌تری دارم دیگر زود عصبی نمی‌شوم و بر روی آن کنترل دارم.
در زمان مصرف سیگار با کمترین پیاده‌روی و تحرکی به نفس‌نفس می‌افتادم ولی حالا روزهای جمعه و در پارک پامچال حداقل و به‌راحتی دو دور کامل محیط پارک را پیاده‌روی می‌کنم و بابت این اتفاق خداوند را شاکرم و در آخر بابت تمام زحماتی که در کنگره برای امثال کشیده می‌شود بسیار سپاسگزارم.

نگارنده: مسافر فلاح مرز

تایپ: مسافر مختار

تنظیم و ارسال: مسافر یاسر