جلسهی یازدهم از دورهی پنجم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ ویژهی آقایان مسافر نمایندگی پردیس با استادی راهنمای محترم مسافرعلی، نگهبانی مسافر بهمن و دبیری مسافر محسن با دستور جلسهی «ظرفیت و مسئولیت، قبله گم کردن» در روز دوشنبه 1 اردیبهشت ماه ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۷آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
خدا را شاکرم که در میان جمعی از همراهان خوشحس، پرانرژی و شریفِ شعبه پردیس قرار دارم. صمیمانه از ایجنت گرانقدر، جناب آقای کیان و مرزبانان دلسوز که با تلاش و همت شبانهروزی، زمینهساز جابهجایی شعبه و فراهم شدن محیطی بهتر و سازندهتر شدند تشکر و قدردانی میکنم؛ بیشک شعبه پردیس امروز، حاصل زحمتهای پنهان و پیدای این عزیزان است.
در مسیر زندگی، هر انسانی ناگزیر است که بار مسئولیتی را بر دوش کشد. گاهی از عهدهی این مسئولیتها بهخوبی برمیآییم و گاه، کاستیهایی از ما سر میزند که ممکن است حتی به تخریب درونیمان بیانجامد.
بسیار دیدهایم کسانی را که از رهگذر ارث یا ثروتی بادآورده، ناگاه به جای رشد و شکوفایی، گرفتار انحطاط و سقوط شدهاند. زیرا ظرفیت دریافت و نگهداری آن نعمت را نداشتهاند. چه بسیار کسانی که به واسطه نداشتن ظرفیت، از عرش به فرش افتادهاند.
کنگره 60، بهسان آموزگاری دانا و صبور، نهفقط درمان اعتیاد، بلکه راه درست زیستن را نیز به ما میآموزد. در اینجا، بحث اعتیاد، موضوعی حلشده تلقی میشود. آنچه بیش از هر چیز مورد توجه است، آموزش قوانین صحیح زندگی و ارتقاء بینش و جهانبینی انسان است. زیرا کسی که شیوه درست زیستن را بداند، در دام تاریک اعتیاد گرفتار نخواهد شد.
در کنگره، مسئولیتها را با دقت و در زمان مناسب واگذار میکنند؛ ابتدا دانش، آگاهی و ظرفیت لازم را در فرد ایجاد میکنند، سپس مسئولیتی را به او میسپارند. من نیز روزی با حال نزار و تخریبهای بیش از بیست سال، قدم در این راه گذاشتم. کسی به من نگفت «بیا و شعبهای را اداره کن». بلکه ابتدا درمان شدم، آموزش دیدم، جهانبینیام تغییر کرد، نوشتار خواندم، سیدیها را با دقت گوش دادم، امتحانات را پشت سر گذاشتم و پلهپله در مسیر دانایی قدم برداشتم.

اگر ظرفیت درون ما رشد نکند، پذیرش مسئولیت نه تنها سودی ندارد، که ممکن است موجب تخریب خود و ساختار گردد. و این ظرفیت، تنها و تنها از راه دانایی افزایش مییابد؛ داناییای که در کنگره، از سه ضلع تجربه، تفکر و آموزش شکل میگیرد. راهنماها با تمام وجود تلاش میکنند تا این دانایی را به ما منتقل کنند، تا ظرف وجودی ما وسعت یابد و توان پذیرش مسئولیتهای بزرگتر را پیدا کنیم.
من روزگاری حتی از پس ادارهی یک خانواده کوچک برنمیآمدم اما امروز به لطف آموزشهای کنگره60، مسئولیت لژیون را بر عهده دارم. آنکه زمانی خانواده از من گریز داشتند، امروز از سوی همان خانواده با افتخار و اعتماد نگریسته میشوم.
کنگره تنها جاییست که با لبخند و احترام، بدون هزینههای گزاف، درمان انجام میگیرد. اینجا، نه از تنبیه و تحقیر خبری هست و نه از زنجیر و توهین. در کمال انسانیت و حرمت، پیراهن سفید میپوشیم، چای مینوشیم، کنار یکدیگر مینشینیم و درمان میشویم.
اما اگر در مسیر خدمت، دچار غرور شویم و جایگاه را با شخصیت اشتباه بگیریم، آنگاه قبلهمان را گم کردهایم. من که روزی مورد پذیرش خانوادهام نبودم، امروز که خدمتی بر عهده دارم، باید بیش از پیش مراقب باشم تا دچار غفلت نشوم و هدف را از یاد نبرم.
تمام خدمتگزاران کنگره، از مرزبانان گرفته تا راهنماها، با ایثار و ازخودگذشتگی، تلاش میکنند تا سفر اولیها درمان شوند. اما همه چیز بستگی دارد به منِ رهجو. اگر در مسیر باشم، در دریای مهر کنگره غرق میشوم. اما اگر به حاشیه بروم، همه چیز برایم بیارزش میشود و ممکن است این فرصت طلایی را از دست بدهم.
و چه سخت است بازگشت دوباره؛ چه بسا دیگر فرصتی نباشد. امید دارم من و همهی عزیزان حاضر در کنگره، قدر این راه را بدانیم، ظرف وجودی خود را بزرگتر کنیم، مسئولیتهایی که بر عهده میگیریم را بهدرستی به انجام برسانیم و هرگز از یاد نبریم که مقصد، رهایی و انسانبودن است.
تهیه خبر: مسافر هومن
- تعداد بازدید از این مطلب :
108