English Version
This Site Is Available In English

مسئولیت‌ها را می‌پذیریم تا رشد کنیم و انسان بهتری باشیم

مسئولیت‌ها را می‌پذیریم تا رشد کنیم و انسان بهتری باشیم

ظرفیت، مسئولیت و قبله گم کردن در واقع سه مؤلفه با تعاریف و مفهومی متفاوت را تشکیل می‌دهند. این سه پارامتر هرکدام در حقیقت برای انجام یا پایان رساندن هر عملی لازم است و ضرورت دارد. پس تلاش کنیم که با تفکر، تجربه و به‌کارگیری دقیق آموزش‌های کنگره۶۰ ظرفیت خود را بالا برده تا از عهده هر مسئولیتی که در زندگی بر عهده داریم و به ما محول می‌شود به نحو مطلوب برآمده و قبله را گم نکنیم. برای بهره بردن عمیق‌تر از این دستور جلسه پربار همراه می‌شویم با راهنما همسفر نگار و از تجربیات ارزشمندشان در این زمینه همراه با علمی که از کنگره۶۰ آموختند استفاده می‌کنیم.

همسفر نگار و مسافرشان با تخریب ۱۷ سال آنتی ایکس مصرفی متادون و شیره وارد کنگره شدند. ۱۴ ماه و ۲۴ روز با متد DST و داروی OT به راهنمایی مسافر محمد و همسفر مائده سفر کردند. هم‌‌اکنون به‌مدت ۵ سال و  ۹ ماه است که گل رهایی را از دستان پرمهر آقای مهندس دریافت کردند. ورزش همسفر نگار ایروبیک و دارت است.

سه پارامتر «ظرفیت، مسئولیت و قبله گم کردن» در چه صورت در یک شخص به تعادل خواهد رسید؟

در ارتباط با این سؤال ابتدا باید تعریف هر کدام از این مفاهیم را در ذهن خودم داشته باشم تا بتوانم تأثیری که هر کدام بر دیگری دارند و یا رابطه آن‌ها را پیدا کنم؛ اینکه در هستی همه‌چیز در حال حرکت است و هرکسی در هستی مسئولیت خاص خودش را دارد و برای پی بردن به تعریف این مفاهیم بهتر است بدانم تعاریف، به‌فرمایش استاد امین خیلی مهم هستند و اگر تعریف درست باشد پاسخ خیلی از سؤال‌ها را من می‌توانم داشته باشم. در ارتباط با مسئولیت، زمانی است که فرد مورد سؤال قرار می‌گیرد و باید پاسخ آن سؤال را داشته باشد. برای پی بردن به پاسخ هر سؤال ما نیاز به دانایی داریم که یکی از پایه‌های اصلی انجام مسئولیت است. اگر من دانایی و توانایی قدرت انجام آن مسئولیت را داشته باشم؛ یعنی ظرفیت لازم را دارم. ظرفیت یعنی همان ظرف درونی، همان نیرو و پتانسیل برای انجام کارها؛ اگر ظرفیت درونی من منطبق با چهارچوب‌ها و قوانین آن مسئولیت باشد و اگر در راستای تحقق اهداف آن مسئولیت باشد من می‌توانم موفق باشم و ذره‌ذره ظرفیت خود را افزایش دهم. ما مسئولیت‌ها را در زندگی می‌پذیریم برای اینکه رشد کنیم، پیشرفت کنیم و آگاهی بیشتری داشته باشیم و بتوانیم انسان بهتری برای خود و دیگران باشیم. اینکه ظرفیت و مسئولیت چگونه در یک شخص به تعادل می‌رسد؟ اگر ظرفیت و مسئولیت منطبق بر هم باشند و ظرفیت درونی من اندازه رسیدن به آن هدف باشد و یا در راستای رسیدن به آن هدف باشد، باعث می‌شود که به تعادل برسم؛ ولی اگر ظرفیت درونی من کافی نباشد یا اینکه آگاهی من کم باشد و اینکه خواسته من منطبق با آن مسئولیت نباشد، باعث می‌شود که آن مسئولیتی که بر عهده من قرار دارد را نتوانم به‌خوبی به انجام برسانم و جز نیستی و نابودی برای خودم و دیگران چیزی در پی ندارد.

اگر من مسئولیتی به دست می‌گیرم چگونه باید حرکت کنم که در ادامه وقتی ظرفیت من سنجیده می‌شود، باعث حال خرابی برایم نشود؟

وقتی که صحبت از سنجش می‌شود، من باید توجه داشته باشم به مثلث معروف کنگره که عدالت، معرفت و عمل سالم است و سعی کنم حرکت من منطبق باشد با این مثلث به‌خصوص در راستای ضلع عمل سالم برای اینکه به نتیجه مطلوب برسم. عمل سالم همان‌طور که می‌دانیم عملی است که به خیر ختم شود و در زمان انجام نیز من بتوانم انرژی درست را دریافت کنم. هدف در مسئولیت خیلی مهم است؛ اگر هدف منطبق با خواست درونی من باشد و منطبق با پتانسیل و نیروی درونی من باشد، قطعاً ذره‌ذره آن ظرفیت در من شکل می‌گیرد و رشد می‌کند تا جایی‌ که من شایستگی لازم برای بودن در آن جایگاه را داشته باشم. اگر چشم من به تأیید دیگران باشد که آیا در زمان سنجش، من چگونه خواهم بود از نظر آن‌ها، قطعاً دچار اضطراب و استرس می‌شوم و این کار و تلاش من را دچار اختلال می‌کند. وقتی بحث سنجش می‌شود یک مقداری ترس وجود دارد و این ترس در میزان کم لازم است برای ادامه راه من که باعث می‌شود من مدام خودم را به چالش بکشم و از خودم سؤال کنم که آیا این حرکت من حرکت راستین است؟ حرکتی است که به خیر ختم شود و به نفع خودم و دیگران باشد یا نه؟ مهم‌ترین چیزی که در این زمینه برای خود من وجود دارد، طبق فرمایش جناب مهندس که می‌فرمایند: «قوانین برای همه انسان‌ها صادق است»؛ اینکه نگاهم به قوانین باشد و آن چهارچوبی که برای من وضع شده است اگر طبق آن‌ها حرکت کنم، باعث می‌شود که نه‌تنها حال من خراب نباشد؛ بلکه در پی سازندگی و رشد خودم و شخصیت و ظرفیت درونی خودم باشم.

باتوجه به اینکه ظرفیت وجودی افراد متفاوت است، چگونه می‌توانیم ظرف درونی خود را آن‌قدر بزرگ کنیم که مسئولیت‌های متعددی را به انجام درست برسانیم؟

ظرفیت درونی هرکسی با شخصیت آن فرد در ارتباط است. در ابتدا برای اینکه من بخواهم از مسئولیتی که دارم لذت ببرم، باید شخصیت سالمی داشته باشم؛ اگر شخصیتم آسیب دیده باشد قطعاً آن لذت اتفاق نمی‌افتد و اجازه نمی‌دهد از زندگی و امکانات آن لذت ببرم؛ زیرا به‌فرمایش استاد امین: «شخصیت انسان مثل یک گوهری است که اگر آسیب ببیند آن انسان قابلیت‌های خود را از دست می‌دهد.» اگر ما می‌خواهیم زندگی راحتی داشته باشیم باید به زندگی نگاه واقعی داشته باشیم؛ اینکه هدف از آن مسئولیت چه است؟ اینکه مراقب باشم در کنار پذیرش مسئولیت دچار گره مسئولیت نشوم؛ اگر در پذیرش و انتخاب مسئولیت‌هایم نگاه آگاهانه‌ای نداشته باشم دچار تخریب خواهم شد؛ به‌خاطر اینکه انسان نیرو و انرژی که در اختیار دارد، اگر انتخاب‌های درستی نداشته باشد و اگر از دایره اختیارات خود درست استفاده نکند، باعث می‌شود که نیروهای او از درون و بیرون با مسائل و مشکلاتی روبه‌رو شود که حد و حدود آن اختیارهای انسان از او سلب شود؛ پس من باید مراقب باشم که دچار وسواس نشوم و دچار دو فاکتور خیلی مهم که در سی‌دی گره مسئولیت به آن اشاره شده است؛ یعنی طمع و تکبر نشوم. اینکه تعداد زیادی مسئولیت داشته باشم و از عهده هر کدام به‌درستی برنیایم هیچ فایده‌ای برای خودم و دیگران نخواهد داشت و جز اینکه ممکن است منیت را در من زیاد کند و ممکن است که ذهن من را آشفته کند و روی نوع رفتار من با دیگران اثر بگذارد، هیچ حاصلی نخواهد داشت.  مسئله مهمی که من همیشه از راهنمایم همسفر مائده آموخته‌ام اینکه خدمت‌ها و مسئولیت‌ها در زندگی خودشان به‌سمت من می‌آیند و اگر پتانسیل درونی‌ام به‌حدی باشد که بتوانم در آن خدمت حرکت راستین داشته باشم، قطعاً می‌توانم با تلاش و خواسته درونی به آن مسئولیت برسم. در پذیرش مسئولیت‌های متعدد هم همیشه باید مراقب باشم که ما یک گروه هستیم و باید هر کسی طعم خوش و لذت خدمت کردن را بچشد و این سفره‌ای است که برای همه ما گسترده شده است؛ اگر قرار باشد من آن طمع را داشته باشم که خودم همه مسئولیت‌ها را به عهده بگیرم، راه را بر خودم و دیگران می‌بندم. وقتی که استفاده درست از نیروهای خود را نداشته باشم، آرامش زندگی از من سلب می‌شود.

در مسیر زندگی گاهی شرایط بر وقف مراد ما نیست. در این زمان‌ها چگونه می‌توانم از هدر رفتن نیروهای درونی خود جلوگیری کنم؟

جهان‌بینی و نوع نگاه من به زندگی و مسائل خیلی تأثیرگذار است. اینکه من بدانم در جهانی که زندگی می‌کنم جهان اضداد است و همیشه مشکلات و مسائل قطعاً وجود دارد؛ اما در ذهن خودم باید یادآوری کنم سخنان ارزشمند جناب مهندس را وقتی که می‌فرمایند: «مشکلات لعنت خداوند نیست؛ بلکه رحمت خداوند است» و اینکه می‌فرمایند: «مشکلات می‌آید تا من را قوی‌تر کنند و پتانسیل درونی من را برای حرکت کردن و افزایش نیروی درونی به‌کار گیرند.» چیزی که وجود دارد این است که وقتی پله‌پله مشکلات من زیادتر شود، خودم نیز قوی‌تر می‌شوم و آن اعتماد درونی و اعتماد به نفس من با حل آن مشکلات بالا می‌رود و قطعاً به خودم بیشتر می‌توانم اعتماد کنم برای پذیرش مسئولیت‌های بیشتر در زندگی. همان‌طور که گفتم علاوه‌بر اینکه ما در جهان اضداد زندگی می‌کنیم، انسان هم خودش مجموعه‌ای از اضداد است و اینکه بتواند چطور نیروهای خود را در اختیار بگیرد که دچار تخریب نشود خیلی مهم است که باز همه این‌ها بستگی دارد به میزان دانایی من؛ اگر میزان دانایی من در حدی باشد که بتوانم انتخاب‌های درست داشته باشم، مدام دچار سقوط نمی‌شوم، دچار از دست دادن‌ها نمی‌شوم و قطعاً انرژی بیشتری دارم برای اینکه مسیر خود را ادامه دهم. در جزوه جهان‌بینی و آموزش‌های استاد امین ما متوجه شده‌ایم که انرژی معادل پول است. هر زمانی که من انرژی خودم را صرف پرداختن به مسائل بی‌ارزش کنم، آن پول در جیب من است که هدر می‌رود و من در نهایت چیزی برای خرید کردن و نگهداری و ارزشمند بودن ندارم؛ بنابراین اختیار و انتخاب، همچنین آگاهی و توانایی من خیلی می‌تواند در این زمینه مؤثر باشد.

در گذشته به خاطر نداشتن ظرفیت در درون خود تخریب ایجاد کرده‌ام. چگونه می‌توانم در صدد جبران آن‌ها باشم؟

قدردانی و دیدن مسائل و شکرگزار بودن خیلی می‌تواند در این امر مهم باشد؛ چیزی که نگاه من را به دنیا عوض می‌کند و جهان‌بینی من را تغییر می‌دهد. واقعاً شکرگزاری در این زمینه خیلی مهم است! اینکه اصلاً من بدانم هدف چه هست؟ اگر هدف من سازندگی باشد و هدف من رشد و منفعت خودم و دیگران باشد، اینکه من به حق‌ و حقوق و حرمت‌های دیگران احترام بگذارم‌ باعث می‌شود که آن پشتوانه که همراهی نیروهای الهی را با خودم داشته باشم و در مسیر آگاهی، الهام و القاء قرار بگیریم تا بتوانم تحرک مناسبی در این زمینه داشته باشم و بتوانم پل‌هایی که پشت سر خودم خراب کرده‌ام را برگردم و بازبینی کنم و اگر که امکان اصلاح آن باشد، بتوانم اصلاح کنم. به‌نظر من تخریب همیشه هم بد نیست؛ البته یک زمانی به‌واسطه نادانی خودم اگر تخریبی به‌وجود آمده باشد و بعدها به آن پی ببرم، می‌توانم با همان تغییر نگاه و افزایش دانایی و آگاهی و با کمک گرفتن از اساتید و راهنماها و آموزش‌های راستین کنگره که همیشه راه‌گشا هستند، بتوانم به مسیر اصلی خودم برگردم. خیلی راه‌های متفاوتی است برای جبران خسارت که مهم‌ترین چیز این است که آن احساس گناه و بار گناه که یکی از اضلاع مهم تخریب مثلث شخصیت است را از خودم دور کنم و بر آن آگاه باشم تا بتوانم با نگه‌داشتن حال خوب خودم به آن سازندگی برسم.

در سی‌دی چالش آقای مهندس می‌فرمایند: «زندگی کردن در حال، باعث آرامش انسان می‌شود و آن موقع است که انسان دریافت خواهد داشت.» منظور از این دریافت چیست و چه میزان در بالا بردن ظرفیت و مسئولیت‌پذیری شخص تأثیرگذار است؟

قطعاً در پذیرش مسئولیت و مسئولیت‌پذیری، آرامش داشتن خیلی می‌تواند به ثبات و به پیشرفت من کمک کند؛ به‌خاطر اینکه استرس یک مانع است؛ ولی در مقدار کم می‌تواند به من کمک کند برای ادامه مسیر و حالت اهرم داشته باشد برای من؛ اما اگر از حد خودش خارج شود، طبق صحبت‌های آقای امین در سی‌دی شکل‌گیری نیروها که می‌فرمایند: «استرس می‌تواند یک تئوری فاجعه را به بار آورد»؛ وقتی اضطراب زیاد باشد قطعاً نتیجه هم فاجعه‌آمیز است. آرامش داشتن، پذیرش، تسلیم بودن، صبوری و استقامت کردن این‌ها همه فاکتورهایی است که اجازه می‌دهد من مسئولیتم برایم یک حجاب نشود و مانع راه نشود و بتوانم در آرامش و در حال خوش آن مسئولیتی که دارم را به‌خوبی از عهده آن برآیم و در چهارچوب آن قدم بردارم و دچار انباشتگی و یا انفجار نشوم؛ چون حس خیلی تعیین‌کننده است و هرچقدر که جایگاه یک انسان بالاتر رود، حسی‌های شدیدتری را تجربه می‌کند؛ بنابراین آرامش داشتن کمک می‌کند که به‌خوبی از عهده این مسئولیت‌ها برآید.

در چند سی‌دی اخیر آقای مهندس بسیار از تفکر و اندیشه صحبت کردند. برای اینکه بتوانم افسار تفکر و اندیشه‌ام را تحت کنترل خود در آورم و قبله خودم را گم نکنم، چگونه حرکت کنم؟

در ارتباط با تفکر و اندیشه جناب مهندس همیشه این شعر از مولانا را به کار می‌برند که: «ای برادر تو همه اندیشه‌ای/ مابقی خود استخوان و ریشه‌ای» اینکه منشاء اصلی تفکر، خواسته انسان است و این تفکر می‌تواند در گرو خواسته‌های مثبت باشد یا منفی، معقول یا غیرمعقول؛ اما برای اینکه تفکر مثبت و سازنده باشد، اگر طبق مثلث تفکر من بتوانم بالاترین توان عقلی و بالاترین توان حسی و بالاترین توان تصویری خودم را به‌کار گیرم، می‌توانم با توان واقعی همگام و منطبق شوم، آن‌موقع تصورات من و موضوعی که اول به آن فکر کردم را می‌توانم بازسازی کنم و به آن چیزی که می‌خواهم برسم و نتیجه مثبتی داشته باشد. در ارتباط با اینکه افکار و اندیشه چطور می‌تواند به کسی آسیب بزند؟ در حقیقت نیروی بازدارنده برای اینکه انسان را از مسیر خود خارج کند بیشتر روی شخصیتی که آسیب دیده است می‌تواند مؤثر باشد و نفوذ کند؛ وقتی که شخصیتی طبق مثلث شخصیت در اثر آن فاکتورهایی مثل تهدید، احساس گناه و آگاهی کامل نداشتن؛ اینکه شخصیتی که مدام دچار وسواس می‌شود و دچار طمع و تکبر می‌شود برای اینکه مسئولیت‌های بیشتری را به عهده بگیرد، این شخصیت قطعاً آسیب‌پذیرتر است و خیلی زودتر و بهتر می‌تواند طعمه نیروهای منفی باشد. قبله همان هدف ما است که اگر در جهت قوانین نباشد؛ یعنی اینکه در کنترل من نباشد می‌تواند مخرب باشد و از چهارچوب خودش خارج شود. نیروهای بازدارنده چه وقت می‌توانند کنترل و دخالت کنند؟ همان چیزی که قابل حفظ و نگهداری نباشد را خیلی راحت‌تر می‌توانند به آن مسلط شوند و تحت اختیار قرار دهند. اگر در مسئولیت‌ها، تفکر و حرکت ما تداوم داشته باشد، نیروهای منفی نمی‌توانند نفوذ کنند یا کمتر نفوذ می‌کنند. استاد امین می‌فرمایند: «رنج بیهوده از کشیدن بار بی‌مورد است.» همچنین می‌گویند: «بارها را از روی کارها بردارید که کارها به بار بنشینند.» اگر من بتوانم هدف راستین یک مسئولیت را با تفکر و اندیشه درست استنباط کنم، باعث می‌شود که ماندگاری در آن مسیر برای من سهل‌تر و راحت‌تر شود.

کلام آخر:

در آخر تشکر می‌کنم از تمامی خدمتگزاران سایت و تشکر بابت اینکه به من اجازه دادید مروری بر این آموزه‌‌های بسیار ناب و دلنشین کنگره داشته باشم. اینکه بتوانم در خلال این مفاهیم بازنگری داشته باشم بر اعمال و رفتار خود و به‌یاد آورم که آقای مهندس فرمودند: «ما سرور و آقای دیگران نیستیم و ما خدمتگزار دیگران هستیم» و همیشه خودم را در جایگاهی ببینم که اگر مسئولیتی به من داده شد، اگر نگاه محبت‌آمیز، احترام و تکریم دیگران را دریافت کردم از تعادل خارج نشوم و بتوانم ثبات و تعادل خودم را حفظ کنم و از آن محبت در جهت تقویت حس‌های خودم بهره بگیرم؛ اینکه بدانم ظرفیت رابطه مستقیم دارد با قلب انسان و به‌فرمایش استاد امین: «اگر ظرفیت انسان قرار است بالا رود، باید حس‌های او تزکیه و پالایش شود و قلب او بزرگ‌تر شود تا بتواند در مقابل مسئولیت‌های دیگر انجام‌وظیفه درست و مطلوبی داشته باشد.» از آقای مهندسی و استاد امین و تمام آموزش‌های ناب آن‌ها ممنونم و خداوند را  شاکر و سپاسگزارم.

از راهنما همسفر نگار بسیار سپاسگزاریم که عاشقانه ما را در این گفتگو همراهی کردند و دانش و تجربه خود را با خوانندگان این مطلب به اشتراک گذاشتند. گام‌هایتان در مسیر نور و روشنایی استوار و عشقتان در جهت آگاهی دادن به انسان‌ها مستدام.

طراح سؤال و مصاحبه‌کننده: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر شهناز (لژیون دوازدهم)
عکاس خبری: همسفر مرضیه رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون پنجم)
ارسال: راهنما همسفر زهرا نگهبان سایت
همسفران نمایندگی سهروردی اصفهان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .