ششمین جلسه از دور اول لژیون سردار کنگره ۶۰، ویژه مسافران نمایندگی ارگ کرمان، با استادی مسافر مهدی، نگهبانی راهنمای محترم مسافر محسن و دبیری دنور محترم مسافر حامد، با دستور جلسه "ظرفیت، مسئولیت و قبلهگمکردن" در روز یکشنبه ۳۱ فروردین ۱۴۰۴ ساعت15.30آغاز به کار کرد.
سخنان استاد جلسه:
سلام دوستان، مهدی هستم یک مسافر.
خداوند بزرگ را شاکرم که این فرصت نصیب من شد تا در جمع عزیزان نمایندگی ارگ باشم. رسم ادب ایجاب میکند ابتدا از آقای مهندس دژاکام و خانواده محترمشان قدردانی کنم.
دستور جلسه امروز در مورد "ظرفیت، مسئولیت و قبلهگمکردن" است. پیش از ورودم به کنگره، دانستههایی ناقص و نگاهی همراه با غرور و منیت داشتم. تصور میکردم فردی خاص و بینظیر هستم. اما توفیق الهی شامل حالم شد تا با حضور در کنگره، آموزش ببینم و راه و رسم زندگی را بیاموزم.
اولین باری که وارد نمایندگی گنجعلیخان شدم، دستور جلسه دقیقاً همین موضوع بود. آنجا بود که برای اولین بار مفهوم واقعی "ظرفیت" و "مسئولیت" و همچنین "قبلهگمکردن" برایم روشن شد.

در ذهن عامه مردم، ظرفیت به صورت سطحی تعریف میشود؛ مثلاً میگویند فلانی ظرفیتش بالاست یا پایین است. اما در کنگره، ظرفیت یعنی توانایی پذیرش مسائل و قبول مسئولیتها. اینکه من بتوانم مسئولیتی را بپذیرم یا نه، بستگی به ظرفیتم دارد.
در این سالهایی که در کنگره حضور دارم، آموختهام که جایگاهها در کنگره انتخابی نیستند، بلکه شخص باید به آنها برسد. همیشه این سؤال در ذهنم بوده که من، مهدی، چگونه میتوانم ظرفیت واقعی خود را بشناسم؟
قوانینی از سوی آقای مهندس و دیدهبانان برای تصدی برخی جایگاهها تعریف شده، مثلاً باید سه ماه از سفر دوم گذشته باشد تا کسی بتواند استاد جلسه شود، یا برای شرکت در اردوی درختکاری باید در سفر دوم یا سوم باشد. اینها چارچوبهایی کلی هستند، اما اصل ماجرا، پیدا کردن آمادگی درونی برای قبول مسئولیت است.
پیش از هر خدمتی در کنگره، باید این پرسش را از خودم بپرسم: آیا من آمادگی لازم را دارم؟ شاید هزاران پاسخ برای این سؤال وجود داشته باشد، اما رسیدن به پاسخ نهایی زمان میبرد. با اینکه به رهایی رسیدهام، هم از مصرف مواد و هم از سیگار، اما هنوز نمیتوانم با قطعیت بگویم که برای پذیرش یک جایگاه مانند راهنمایی یا نگهبانی آمادگی دارم.
همیشه نگرانم مبادا قبلهام را گم کنم.

حضور در لژیون سردار، کمک بزرگی در این مسیر بوده است. در این جایگاه، میتوانم ظرفیت خودم را محک بزنم. میزان طلبکاری یا بدهکاریام را در درونم ببینم. خدمت مالی که در کنگره انجام میدهم، در قالبی قابل سنجش است.
در لژیون سردار، برخلاف برخی دیگر از جایگاهها، بحث علم و تجربه و صبر به آن معنا مطرح نیست. همه چیز در یک حساب ساده دو دو تا چهار تا با جیب خودم مشخص میشود. نیازی نیست به کسی بگویم چقدر دارم یا ندارم، نیازی به نمایش و مظلومنمایی هم نیست. من هستم و وجدانم.
اگر در لژیون سردار عضو نشوم، در واقع به مسئولیتی که وجدانم بر دوشم گذاشته، عمل نکردهام. بسیار علاقهمندم که قبل از گلریزان، از خودم بپرسم: آیا من به تعهداتی که سال گذشته پذیرفتم، پایبند بودهام؟ و اگر امسال عضویتم را تجدید میکنم، باید بدانم سال آینده چه خدمتی میخواهم انجام بدهم.
امیدوارم همه دوستان ظرفیت لازم برای عضویت در لژیون سردار را در خود ببینند، به تعهدات مالیشان پایبند باشند و حس بخشندگی را در خود زنده نگه دارند.

من مهدی، سالهایی را در تاریکی گذراندم. روشهای مختلفی را برای درمان امتحان کردم: سقوط آزاد، طب سنتی و هر آنچه به ذهنم رسید، اما نتیجهای حاصل نشد. کنگره ۶۰ تنها جایی بود که به من نشان داد باید چه کار کنم.
روش کنگره با همهجا فرق دارد و به همین دلیل، کارساز است. باید قدردان باشیم. این دنیا، دنیای داد و ستد است؛ هر آنچه میگیریم، باید روزی پس بدهیم.
حضرت علی (ع) میفرمایند: "دنیا نعل وارونه میزند."
بخشندگی، حس خوبی به انسان میدهد. این همان چراغی است که آقای مهندس روشن کردهاند و همه خدمتگزاران دست به دست هم دادهاند تا به اینجا رسیدهایم.
من وظیفه دارم این چراغ را روشن نگه دارم، شاید نفر بعدی که روی این صندلی مینشیند، پسر من باشد، برادرزادهام یا شخصی دیگر.
نگذاریم این چراغ خاموش شود.
در سایه کنگره، سعی کنیم به خودشناسی برسیم.
سپاسگزارم که به صحبتهای من گوش دادید.
.jpg)
عکس:مسافرمحمد لژیون سوم
تایپ وارسال:مسافرامیرهادی لژیون دوم
- تعداد بازدید از این مطلب :
221