دهمین جلسه از دوره بیست و نهم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره 60؛ نمایندگی حسنانی با استادی پهلوان محترم مسافر احمد، نگهبانی مسافر محمدرضا و دبیری مسافر فرزاد با دستور جلسه "ظرفیت، مسئولیت و قبله گم کردن" در روز شنبه 30 فروردین ماه 1404، ساعت 17:00 آغاز به کار کرد.
.jpg)
سخنان استاد:
خیلی خوشحال هستم که در جمع شما دوستان در نمایندگی حسنانی حضور دارم، از خدای خودم سپاسگزارم که به من اجازه حیات داد و کمکم کرد تا بتوانم از تاریکیهای اعتیاد خارج شوم، از آقای مهندس بابت بستری که برای ما فراهم کردند و زحماتی که کشیدند تشکر میکنم.
دستور جلسه این هفته (ظرفیت، مسئولیت و قبله گمکردن) است، خداوند زمانی که انسان را آفرید به او اختیار داد و به واسطه اختیار مسئولیتهایی بر عهدهاش قرار داد بنابر این یک رابطه دو طرفه میباشد، یعنی اگر شخصی مسئولیتی را میپذیرد قطعاً اختیار هم به او داده میشود؛ حالا این مسئولیت در انسان فقط مختص خودش و شهر وجودیش است که همان جان و صور پنهانش هست که اگر طبق فرامین پیش برود قطعاً به حال خوش و بهتری میرسد و ظرف وجودیش هم بزرگتر میشود، به عنوان مثال به من جسمی دادهاند که تا مدت چندین سال مسئولیت نگهداری آن با من است و این من هستم که باید بفهمم چه زمانی باید بخوابم و یا چه میزان غذایی باید بخورم تا رضایت بدنی داشته باشم پذیرش این مسئولیت باعث میشود که ظرف من بزرگتر و توانایی من بالا برود.
مسئولیت صور پنهان هم بر عهده من است که چه افکار و اندیشهای در ذهنم هست و یا به چه موضوعاتی فکر میکنم، به چه چیزهایی بتوانم نه بگویم و چه چیزهایی را بپذیرم، این اتفاق در کنگره آرام آرام با بالا بردن دانش و آگاهی روی میدهد، اگر دانش و آگاهی بالا برود قطعاً میتوانم مسئولیتهایی که به من داده شده را درست انجام بدهم.
آقای مهندس در خصوص قبله گم کردن فرمودند که قبله همان هدف است ما گاهی اوقات هدفمان را گم میکنیم و به بیراهه میرویم مانند شخصی که برای خواب راحتتر از قرصهای خوابآور استفاده میکند یا برای تناسب اندام از مکملهای غیر مجاز استفاده میکند اینها باعث میشود که شخص هدفش را گم کند.
من روزی 7 گرم شیره خوراکی مصرف میکردم فکر کردن به اینکه نتوانم این کار را انجام دهم برایم خیلی سخت بود اما در کنگره گوش به حرف راهنما دادم و طبق فرمان، کارهایی که به من داده شد را درست انجام دادم تا کمکم با کم شدن پلههای دارویم نقطه تحمل در من ایجاد شد و ظرفیتم بالا رفت تا توانستم موادم را کنار بگذارم و به رهایی برسم؛ زمانی که به رهایی رسیدم پردهها کنار رفت و چیزهایی را که نمیدیدم برایم نمایان شد و کمکهایی که به من شده بود را بهتر درک کردم و به خودم گفتم وظیفه و مسئولیت من در قبال آن چیست یکی از این مسئولیتها این بود که عضو لژیون سردار بشوم.
هدف من از پذیرفتن این مسئولیت چه بود؟ و برای چه من باید عضو لژیون سردار میشدم؟ نگاه واقعی خودم این بود که جبران خسارت کنم و زکات حال خوبم را بدهم، لژیون سردار مجوز ورود به سفر دوم جهانبینی من بود.
خواسته من این است که بتوانم روی صفت بخششم کار کنم تا آگاهیم بالا برود و عضو لژیون سردار باشم؛ در نوشتار خوانده میشود که کنگره 60 توسط نیروهای مافوق اداره میشود در واقع نیروهای مافوق در یک جایی راهنما و یا ایجنت و یا آقای مهندس میباشد، اگر قرار است من ارتقاع پیدا کنم باید ایمان داشته باشم که نیروهای مافوق قطعاً به من کمک میکنند، پس اگر من قرار است عضو لژیون سردار بشوم و مسئولیت آن را بر عهده گرفتهام باید به بهترین شکل، تعهدی که کردهام را انجامش بدهم و پایبند آن باشم.
من باید الگوی مناسبی برای دیگران باشم آن زمان است که مسئولیتم را به درستی انجام دادهام و ظرف وجودی من ارتقاع پیدا خواهد کرد، تمام کسانی که وارد لژیون سردار شدن اول تعهدشان را به صورت اقساط پرداخت کردند و بعد آرام آرام دنور و پهلوان شدند و این موضوع به نوع نگاه من بر میگردد، اگر نگاه من و هدفم جایگاههای بالاتر باشد قطعاً نیروهای الهی به من کمک میکنند، آن زمان است که راه هموار میشود اگر با ایمان در این مسیر یک بذر نیکو بکارید هفتاد هزار بذر نیکو برداشت خواهید کرد.
الان که در اینجا هستم فکر نکنید با شما فرق دارم، این شال پهلوانی یک نماد است من اعتقادم این است که همه افرادی که با خواست خودشان وارد کنگره میشوند، قطعاً پهلوان هستند؛ پدری که به خاطر خودش و خانوادهاش اعتیادش را درمان میکند یک پهلوان است و یا همسفری که در کنار آن هست آن هم یک پهلوان است.
میخواهم بگویم همه ما پهلوان هستیم اگر به خودمان و این سیستم ایمان داشته باشیم میتوانیم این جایگاه را به راحتی تجربه کنیم و همه اینها در نهایت برای حال خوش خودمان است تا به آرامش و آسایش برسیم و باید ارزش این حال خوب را بدانیم.
.jpg)
تهیه و تنظیم: گروه سایت نمایندگی حسنانی
- تعداد بازدید از این مطلب :
133